دلم برای آبها می سوزد


طاهره بارئی


• دلم برای آبها
که روزی چتربازِ کوهها
بند بازِ رودها
شعبده باز چشمه ها بودند
اشگ اشگ می سوزد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٨ شهريور ۱٣۹۱ -  ۱٨ سپتامبر ۲۰۱۲


 
 به " مینو" که دلش برای آبها میسوزد


دلم برای آبها می سوزد
که در بطری های نایلونی
همچون صفی از زنان خیابانی
محکوم به برچسب و رنگ و لعاب
پشت ویترین سوپرمارکت
عرق میریزند

دلم برای آبها
که روزی چتربازِ کوهها
بند بازِ رودها
شعبده باز چشمه ها بودند
اشگ اشگ می سوزد

تشتک بر دهان
و دست و پا در بند
بسیار مژگانی
که از بَرشان
خزیدن را بریده اند

دلم برای آبها
که دست کمک به سوی ماهیان گشوده
و دریغ از سینه ای
                  خیزشی
                         دستی
های های می سوزد

صدای درهم شکستن محفظه بود
و تیغ ِنگاهی
که عریانیشان را
در هیچ، سرکیسه میکند

دلم برای آبها
تا شکستن دیوار کائوچو
شکفتن حوضچه ای در سنگ
می شورد