از "بادبادک سرخ" تا "تنها جرقه ای"


عسگر آهنین


• این قلب بی قرار
شد بادبادک سرخی
که در هوای تو پرواز می کند
(بادبادک سرخ) ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ شهريور ۱٣۹۱ -  ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲


 
 بادبادک سرخ

این قلب بی قرار
شد بادبادک سرخی
که در هوای تو پرواز می کند
آن را بگیر و ُ بر لبه ی تخت خود ببند.
۱۹ اوت ۲۰۱۲


اولین سند پاییز

امروز، اولین سند پاییز
از شاخه پیش پای من افتاد
احساس می کنم کمی نگرانم
آیا گلی که در بهار شکوفا شد،
پیش از شروع زمستان به میوه می نشیند؟
باید به انتظار میوه پاییزی باشم.
۲٣ اوت ۲۰۱۲

دیدار تو بالای ابر ها

باید سوار زورق تغزل شد
پارو کشید روی سینه ی موّاج ابرها
فانوس گل سرخ را کنار افق دید
پهلو گرفت زیر آفتاب دم صبح
آنقدر منتظر ماند،
تا چهره ی تو شکل بگیرد
در قاب پنجره ای روی ابرها.
۲۴ اوت ۲۰۱۲

در انتظار خنده ی گل

بی عشق واژه ها کنار هم نمی نشینند
گلخانه، بی هوا، محل پرورش گل ها نیست
باید نسیم نفس های تو در آن بوزد
تا در هوای تازه گلی شادمانه بخندد
من دوست ندارم گل مصنوعی در پنجره ام بگذارم.
۲۶ اوت ۲۰۱۲


هدیه طلایی

زنجیر پای عقربه های فصول نتوان بست
با واژگان طلایی به پیشواز پاییز خواهم رفت
با چشم بسته تکیه بر درخت فصل خواهم زد
تا سمفونی رقص برگ ها
در ذهن من به نظم در آید
این هدیه طلایی من خواهد بود
برای تو گل همیشه بهارم.
۲۷ اوت ۲۰۱۲

در هواپیما

بالای ابر ها که رسیدم
سقف خیال من آبی شد
گفتم: چه می شد اگر همسفرم بودی؟
دیدم که روی نیمدایره ای آبی
ابری سپید شکل تو را دارد.
۲٨ اوت ۲۰۱۲

تنها جرقه ای

تنها جرقه ای به دست تو کافیست
تا حافظه ام را به شعله ها بسپارم
خاکستر تمام خاطره ها را
از روی پل به رودخانه بریزم
تا حجم آن همه در اختیار تو باشد.
٣۰ اوت ۲۰۱۲