یازدهم سپتامبر آغاز یک دوران جدید


اردشیر زارعی قنواتی


• تاریخ همیشه مرجع صادقی برای خواندن و درس گرفتن از آن جهت گام برداشتن در مسیر یک آینده و فرآیند جدید سیاسی – اجتماعی نوین خواهد بود. اما همین خوانش تاریخ به طرق مختلف می تواند آموزنده یا گمراه کننده نیز به حساب آید به خصوص در آنجا که "پروسه تاریخی" را به "پروژه تاریخی" تقلیل داده و تاریخ را بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی به قضاوت گرفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ شهريور ۱٣۹۱ -  ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲


تاریخ همیشه مرجع صادقی برای خواندن و درس گرفتن از آن جهت گام برداشتن در مسیر یک آینده و فرآیند جدید سیاسی – اجتماعی نوین خواهد بود. اما همین خوانش تاریخ به طرق مختلف می تواند آموزنده یا گمراه کننده نیز به حساب آید به خصوص در آنجا که "پروسه تاریخی" را به "پروژه تاریخی" تقلیل داده یا اینکه تاریخ را بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی با میانبر زدن از وسط یا فصل پایانی به قضاوت گرفت. روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بدون شک یک روز تاریخی قلمداد می شود که بعد از پایان جنگ سرد بار دیگر فضای بین المللی را در مسیر چالش، تنش و جنگ های جدید در عرصه "منازعات ایدئولوژیک" و "نبردهای ژئوپلتیک" قرار داد. حمله به برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک ، حمله به ساختمان مرکزی پنتاگون در نیوجرسی و سقوط هواپیمای آماده حمله به کاخ سفید در صحرای پنسیلوانیای آمریکا هر چند که تنها حدود ٣۵۰۰ تلفات انسانی به بار آورد ولی ابعاد متعاقب و بعدی آن، جهانی را به آشوب کشید. حملات تروریستی یازدهم سپتامبر توسط جنبش تروریستی و بنیادگرای "القاعده" انجام گرفت که از افکار وهابی در درون شبه جزیره عربستان ارتزاق فکری، مالی، لجستیکی و نظامی می کرد. این بنیادگرایی مذهبی که در طی دهه های ۷۰ تا ۹۰ میلادی توسط کشورهای غربی، شیخ نشین های عرب و پاکستان برای جهاد علیه کمونیسم به افغانستان دعوت شده بود در رقص خوفناک و چرخنده خود بعد از سقوط دولت "دکتر نجیب الله" در کابل و فروپاشی اردوگاه کمونیسم، در مسیر یک تضاد ایدئولوژیک و بازخورد ناسیونالیسم منطقه یی جهت خود را از شرق به سوی غرب تغییر داد. البته این تلقی که القاعده و مسلمانان سلفی مبتکر نوع جدید "بنیادگرایی مذهبی" و ورود به حوزه سیاست بوده اند هر چند بخشی از حقیقت را بازگو می کند اما به هیچ وجه گویای تمام حقیقت موجود نخواهد بود. به موازات آنچه در منطقه خاورمیانه و شاخ آفریقا در طول سه دهه ی اخیر در این چارچوب اتفاق می افتاد نوع دیگر از بنیادگرایی یهودی و مسیحی نیز پایه های خود را بر شانه های نظم نوین محکم کرده بود که نمودهای آن در اشتهای سیری ناپذیر صهیونیستی در اسرائیل و گسترش تفکرات راست افراطی برای واکسینه کردن اروپای سفید و آمریکای آنگلوساکسونی از حضور مهاجرین "مو سیاه" خود را نشان می داد. حداقل در طول چند سال اخیر اوج گیری بنیادگرایی یهودی و مسیحی به موازات بنیادگرایی اسلامی در درون جوامع اروپایی و آمریکایی به وضوح خود را به رخ کشیده است. مباحث کلیدی که هم اکنون در اسرائیل حول هویت یهودی ساخت حاکم آن و تشدید فلسطینی ستیزی از سوی دولت راستگرای "بنیامین نتانیاهو" در گرفته است و هم چنین زایش تروریسم اروپایی که تنها در یک مورد در کشور نروژ ۷۷ تن توسط "آندرس بریویک" به بهانه پالایش اروپا از مهاجرین مسلمان به قتل رسیدند، تنها چند نمونه از تشدید این رخدادهای زشت در سطح بین المللی بوده است. در آمریکا نیز هم اکنون حضور و فروغ فرقه های مسیحی و به خصوص پیروان مسیحیان آنجیلکا در حوزه سیاست و تاثیرگذاری اجتماعی گسترش زیادی یافته تا جایی که رهبر کلیسای کاتولیک آمریکا با حضور در همایش جمهوریخواهان حمایت خود را از "میت رامنی" کاندیدای این حزب در انتخابات ریاست جمهوری ۶ نوامبر جاری به صراحت اعلان می کند.
دوران جدیدی که آغاز شده است به خلاف تصور متعاقب پایان جنگ سرد زمینه را برای بازی "بنیادگرایان دینی" از شرق تا غرب فراهم کرد که به واسطه ذات واپسگرایانه آن و تفکرات سلبی چنین گرایشاتی محیط مساعدی برای خشونت فراهم آورد. حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر در چنین بستری شکل گرفت و عکس العمل انطباقی آن در هجوم به افغانستان و عراق توسط آمریکا و مجموعه غرب نیز شق دیگر ماجرا بود که همسو با القاعده به تلقی شروع جنگ های صلیبی بیش از پیش دامن زد. اینکه جنگجویان القاعده و طالبان دامنه های هندوکش تا خیابان های شهرهای یمن، الجزایر، سوریه و عراق را با شطی از خون غیرنظامیان به دیروز برج های نیویورک، کشتار مادرید و متروی لندن پیوند می زنند نه یک شبه متولد شده است و نه اینکه تنها مختص یک مذهب خاص می باشد. دست به دامن شدن نتانیاهو برای آغاز یک جنگ در محضر "اووادیا یوسف" خاخام ارشد یهودی و رهبر حزب "شاس" و صف کشیدن کلیسای انجیلی در پشت سر جمهوریخواهان آمریکا ادامه همان خشونت سیاسی – اجتماعی است که به بهانه مذهب مسیحی و پالایش اروپا بریویک ساکن اسلو را به "اسامه بن لادن" تبعه عربستان سعودی پیوند می زند. حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر بدون شک ریشه در تسلط ایدئولوژی بربنیادهای سیاست، نوع جدیدی از ناسیونالیسم در تقابل با هجوم خارجی، میراث شوم بازمانده از دوران استعمار، فرهنگ استبدادی حکومت های فاسد که مظهر جهل و فقر ملت های منطقه می باشند و مهم تر از همه درهم ریختگی نظم متعارف بین المللی و نقض منشورهای پذیرفته شده جهانی، خواهد داشت. تجربه "پیشینی" و "پسینی" منتج از این واقعه گویای این حقیقت بود که برخورد چند هواپیما به برج های دوقلو و مقر پنتاگون نماد روشنی از برخورد بین منافع ملت ها و دولت ها، تمدن ها و توحش ها، فرهنگ ها و جهل فقیرانه و هم چنین استفاده ابزاری از بنیادگرایی توسط هژمون های بین المللی در پروژه های تاریخی جهت رسیدن به منافع نامشروع خود بوده است. این بازی خشونت بار به آن اندازه نخ نما شده است که هم اکنون اعزام واحدهای القاعده از افغانستان، چچن، عراق، اردن، ترکیه، الجزایر، عربستان و دیگر مناطق به سوی سوریه با همکاری پشت پرده تعجب هیچکس را برنمی انگیزد چرا که در این برهه زمانی می خواهند سمت منحرف شده تروریسم سلفی گرا و در راس آن القاعده به سوی غرب را بار دیگر به سمت شرق بچرخانند.