افغانستان سرزمین دسیسه و خیانت های باز


اردشیر زارعی قنواتی


• با نزدیک شدن به موعد خروج نیروهای نظامی عضو ناتو از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ بر هم خوردگی و پیچیدگی اوضاع این کشور سیر فزاینده تری به خود گرفته است. در طی هفته های اخیر تشدید حملات طالبان به مواضع دولتی، ناتو و غیرنظامیان به صورت تصاعدی افزایش یافته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ شهريور ۱٣۹۱ -  ۶ سپتامبر ۲۰۱۲


با نزدیک شدن به موعد خروج نیروهای نظامی عضو ناتو از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ بر هم خوردگی و پیچیدگی اوضاع این کشور سیر فزاینده تری به خود گرفته است. در طی هفته های اخیر تشدید حملات طالبان به مواضع دولتی، ناتو و غیرنظامیان به صورت تصاعدی افزایش یافته است و مهمتر از آن حملات سربازان اردوی ملی به همقطاران خارجی خود نیز به موضوع نگران کننده یی برای سیاستگذاران داخلی و بازیگران خارجی مبدل شده است. در این بین و در حوزه سیاسی نیز اختلافات مجاهدین در جبهه موسوم به شمال که هم اینک تحت پوشش "جبهه ملی افغانستان" به رهبری دکتر "عبدالله عبدالله" عمل می کنند با دولت مرکزی به رهبری "حامد کرزای" وارد فاز جدیدی گردیده است. استیضاح و برکناری "عبدالرحیم وردک" وزیر دفاع و "بسم الله محمدی" وزیر کشور به اتهام عدم کفایت لازم جهت جلوگیری از حملات موشکی از خاک پاکستان به افغانستان، از سوی پارلمان در طی هفته های اخیر بر شدت منازعات درونی به میزان زیادی افزوده است. از طرف دیگر کرزای در تلافی حذف دو تن از وزرای کلیدی و متحد خود دست به یک ضدحمله متقابل زده و دستور برکناری "رحمت الله نبیل" رئیس اداره امنیت ملی افغانستان که به جناح اپوزیسیون نزدیک بود، را صادر کرد. در این بین گزارشاتی نیز توسط نیروهای "آیساف" و دولت مرکزی کابل مبنی بر کشته شدن بعضی از مهره های ارشد طالبان و گروه مخوف حقانی از جمله "ملا دادالله" از فرماندهان طالبان پاکستانی در خاک افغانستان و هم چنین "بدرالدین حقانی" در وزیرستان شمالی منتشر شده است.
در این میان خبرگزاری روسی ریانووستی در یک گزارش اختصاصی فاش کرده است که طالبان هر هفته بین ٣ تا ۵ میلیون دلار در قبال اجازه حمل بار و تجهیزات ناتو از جاده تدارکاتی پاکستان – افغانستان که به تازگی دوباره بازگشایی گردیده بهره می برد و آن را در تولید و تجارت هروئین سرمایه گذاری و یا صرف هزینه عملیات های خود می کنند. نکته قابل توجه در این معامله بین کمپانی های خصوصی حمل بار و طالبان در اینجاست که بر طبق گزارش کنگره آمریکا موسوم به "فساد باس های جنگ "بسیاری از شرکت های خصوصی حمل تجهیزات ناتو با طالبان همکاری می کنند و طبق ارزیابی پنتاگون فقط در طول سال ۲۰۱۱ معادل ٣۶۰ میلیون دلار از این طریق عایدی نصیب ستیزه جویان طالبان شده است. همین فساد حاکم بر دولت مرکزی و شرکت های خصوصی داخلی و خارجی یک دوسویه ی شراکت مجرمانه با دشمن را در حوزه مالی رقم می زند که معادل آن در حوزه سیاسی و امنیتی نیز با ائتلاف های نوظهور و حبابی در ساخت سیاسی خود را نمایان می کند و آتش گشودن سربازان افغانی بر روی همقطاران خارجی عضو آیساف که فقط در طول یک ماه اخیر حدود ٣۰ تن بوده است را تبلور عینی می بخشد.
تمام آن چیزی که در مورد ثبات و تضمین امنیت افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی در تشریح استراتژی جدید آمریکا برای این کشور گفته می شود "هیاهو برای هیچ" یا در بهترین شکل ممکن یک توهم ذهنی است که هرگز به حقیقت نمی پیوندد. این واقعیت را واشینگتن و همپیمانان غربی آن به خوبی می دانند و بیشترین تمرکز خود را به خروج نسبتا آبرومندانه از این باتلاق معطوف کرده اند. از آنجا که تضاد و جنگ طالبان با هویت جدید افغانستان، بیش از آنچه ریشه در تفکرات ایدئولوژیک داشته باشد از بنیان های ناسیونالیستی قوم پشتون در دو سوی خط "دوراند" تاثیر می پذیرد، بدون حل و فصل منطقه یی این چالش میراث دوران استعمار به نظر نمی رسد که هیچ مصالحه و تعاملی جهت ثبات بخشی در این کشور انجام پذیرد. بعد از یازدهم سپتامبر و حمله به افغانستان گسست های قومی – مذهبی که نشات گرفته از "دنبالگی قومی" در این کشور است نه تنها کاهش نیافته که تشدید هم شده است و همین موضوع بر پیچیدگی های وضعیت امنیتی و ثبات مورد نظر در افغانستان خواهد افزود. به همین دلیل بازی در این سیکل معکوس و چرخه معیوب که آگاهانه یا ناآگاهانه به تنازعات ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی معطوف شده است، بن بست گمراه کننده یی است که هر گونه راه حلی را با شکست مواجهه می کند. تا زمانی که مشکل پشتون ها در هر دو سوی خط دوراند در افغانستان و پاکستان حل نشود و هم چنین بهره برداری اسلام آباد از بنیادگرایی اسلامی جهت رسیدن به منافع ژئوپلتیک خود در منطقه خاتمه نیابد، نباید انتظار تامین امنیت و تضمین ثبات در حوزه هندوکش را داشت. تندیس امروز افغانستان به درستی تصویر پازل در هم ریخته یی است که بسیاری از قطعات آن اصولا وجود خارجی نداشته و این موضوع حتی اگر در دست هنرمند ماهری نیز برای چیدمان قرار گیرد راه به جایی نخواهد برد.
اینکه در افغانستان کنونی بعضی از دستاوردهای سیاسی – مدنی حاصل شده است یک موقعیت حبابی خواهد داشت که مهره های سرباز آن در طول بازی می تواند به راحتی در زیر پای فیل عرصه شطرنج له شود و سیر قهقرایی و واپسگرانه چنین پیشرفت های حبابی را در معادلات حوزه سیاسی – اجتماعی این سرزمین همیشه درگیر مصیبت تداوم بخشد.