«ریاست جمهوری، استخوانی در گلوی جمهوری اسلامی»


مارال سعید


• اندیشه ورزان عرصه ی سیاست هیچگاه نباید نهادهای انتخابی در کفه ی جمهوریت رژیم جمهوری اسلامی را دور از نظر داشته و به آن کم بها دهند. بخصوص در این میان نهاد ریاست جمهوری دارای پتانسیل بالقوه ی بالائیست و این ویژه گی را از آرای مستقیم مردم کسب مینماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲


سه سال از کمدی – تراژدی انتخابات ریاست جمهوری گذشت و علیرغم قدرت نمائیهای بظاهر مقتدرانه ی جریان ولایت محور در این مدت و کشتار و دستگیری صدها فعال حقوق مدنی و حمایتهای بی دریغ و همه جانبه و فرمانهای غلاض و فراوان "مقام معظم رهبری"، جمهوری اسلامی ایران همچنان در گرداب عدم مشروعیت خویش غوطه ورست.
اگرچه اهم امور مملکت در تمامی دوران سی و اندی سال گذشته از امروز به فردا و علی الحساب بوده، لیک خام فکریست هرگاه بیندیشیم سرجنبانان این رژیم، هر شب آسوده سر به بالین می نهند.
با نزدیکتر شدن پایان دوره ی ریاست جمهوری احمدی نژاد و عدم استقبال کارگزاران دوراندیش تر رژیم از افاضات رهبری در زمینه چرخش نظام اجرایی کشور از سیستم ریاستی به سیستم پارلمانی، شاهد جنب و جوش در کانونهای هدایت کننده ی جمهوری اسلامی ایران هستیم.
از آنجمله برمیخوریم به یکی از قدیمی ترین این کانونها یعنی حزب موتلفه ی اسلامی که از زمان رژیم پهلوی به شکل تشکیلاتی به فعالیتهای مستمر پیدا و پنهان مشغول بوده و با گزینش و گمارش مهره های خویش در پستهای حساس و داشتن پشتوانه ی بسیار قوی مادی و بهره مندی از رانتهای جور و واجور حکومتی همچنان یکی از هدایتگران نظام جمهوری اسلامی ایران است.
آنچه بر کسی پوشیده نیست همانا نقش افراد و وابسته گان این جریان راست افراطی است که از بدو بنیانگذاری جمهوری اسلامی، حضوری موثر در کانونهای تصمیم گیری به شکلهای عیان و نهان داشته و دارند که در روزگار حاضر در شمایل ذوب شده گان در ولایت ایفای نقش می نمایند.
گرداننده گان این جریان که از مروّجان نظریه "خلافت اسلامی"ند به نیکی دریافته اند در پس اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره ی اخیر و حضور میلیونی مردم معترض به نتیجه انتخابات در شکل جنبش مطالباتی «رأی من کو» در خیابانهای پایتخت، و سنگینتر شدن روزافزون کفه ی جمهوریت در اذهان مردم، تناقض اساسی نظام، که همانا تناقض جمهوریت و اسلامیت آنست بیش از پیش برملا گشته، و اینک در پس انتخابات مجلس شورای اسلامی و عدم استقبال رأی دهنده گان سنتی این حزب، بخصوص در پایتخت از افراد معرفی شده توسط این جریان و ریزش بیش از پیش طرفداران، گرداننده گان این جریان را به فکر واداشته تا از طریق ارگان غیررسمی خود (روزنامه رسالت) و وابسته ی کم شناخته شده تر خویش "امیر محبیان" سرمقاله نویس این روزنامه بر مشکلی که چون استخوان در گلوی نظام گیر کرده است، انگشت گذارند و دیگر ذوب شده گان در ولایت را به هوش دارند که اگر ترفندی نیندیشید امکان باخت قافیه در آینده، بسیار زیاد است.
محبیان در مقاله ی خویش تحت عنوان "با روسای جمهور ایران چه کنیم"1، مینویسد: "آیا اشکال در قانون اساسی و ساختار قانونی ماست که از روسای جمهور، اپوزیسیون یا شبه اپوزیسیون می سازد؟ یا این امر به خصلتهای اخلاقی و سیاسی برگزیدگان این منصب یا ناپختگی های سیاسی برمی گردد؟ آیا پس از گذشت بیش از سی سال نباید به این پرسش واضح پاسخ دهیم؟"
او برای آنکه بتواند هشدار خویش را در فالب سوآل بدر آورد، مجبورست که خویش به گنگی زند. چرا که همو نیک میداند این معضل آبشخورش همانا عدم همخوانی نهادهای انتخابی و طبق قانون! مسئول و پاسخگو در مقابل مردم و نهاد ولایت که نه مسئول است و نه پاسخگو، می باشد. در ثانی؛ دشمن تراشی و یا آنگونه که او گفته است "اپوزسیون و شبه اپوزسیون" سازی در ذات رژیمهای توتالیتر و استبدادیست و کوس رسوائی این ذات مشعشع چنان است که حتی موجود دست آموزی چون محمود احمدی نژاد نیز برای نظام شاخ میشود.
به واقع مشکل نهاد ریاست جمهوری، در ذات سراپا متناقض رژیم جمهوری اسلامی بوده و به امروز و دیروز یا این رئیس جمهور و آن رئیس جمهور برنمیگردد، چنانکه بیاد داریم در دوران "طلائی امام راحل" نیز به وضوح این معضل رخ نمود. البته در آن دوران با توجه به گرد و غبارهای انقلابیگری و خام فکریهای بخشی از احزاب موجود در صحنه و چپرویهای بخش دیگر، اسلامیت نظام شمشیر از رو بست و به ترفندی رئیس جمهور را عزل و او را وادار به فرار از ایران کرد. لیک اکنون در پس قلع و قمع افراد و احزاب شرکت داشته در ساخت و ساز تا کنونی نظام، میدان خالی گشته و حکومت بالاجبار دست به عصا گردیده، و ناتوانائیش در حذف این نهاد بازمیگردد به اینکه نه خود در آن قدر قدرتی سالهای اولیه است و نه مردم به آن خامی و گیجی اوایل انقلاب.
مقاله ی محبیان و درسهای تاریخ سی و اندی ساله ی اخیر ایران می آموزد که اندیشه ورزان عرصه ی سیاست هیچگاه نباید نهادهای انتخابی در کفه ی جمهوریت رژیم جمهوری اسلامی را دور از نظر داشته و به آن کم بها دهند. بخصوص در این میان نهاد ریاست جمهوری دارای پتانسیل بالقوه ی بالائیست و این ویژه گی را از آرای مستقیم مردم کسب مینماید که به آن وزن و اعتباری خاص می بخشد و آنرا در مقابل نهاد ولایت قرار میدهد. و بواسطه ی همین وزن و اعتبار است که علیرغم تمامی ترفندهای تاکنونی ولایت پناهان قادر نگردیده اند آنرا به زیر مهمیز ولی فقیه در کشند.
این منظر با عطف به مسئولیت پذیری در مقابل مردم ایران، کنشگران سیاسی را فرامیخواند تا با موضوع شرکت، عدم شرکت، معرفی کاندیدای مستقل، حمایت از کاندیدای مشخص و دیگر گزینه های موجود در هر انتخابات و بخصوص انتخابات ریاست جمهوری با هوشیاری و درایت کافی برخورد نموده و سیاست گزینی نمایند و با روشنگریهای پیش و پس هر انتخابات، دلایل خویش را برای مردم بازگویند، و از این طریق دو شق را مد نظر داشته باشند:
1- انعکاس جدی و با برنامه بودن اپوزوسیون در اذهان مردم
2- بالا بردن میزان تأثیر گذاری بر کارزار انتخابات


مارال سعید

1- news.gooya.com