زیر پوست شهر چه می گذرد؟


روحی شفیعی


• خمینی با دادن فتوای حجاب و پوشش بر ما، از ما پرچمی ساخت که هر آنگاه که فرود آید دیگر از حکومت اسلامی او نه نامی ماند و نه نشان. ما اما بر این پرچم افراشته نوشتیم آنچه را که باید نمی نوشتیم. کردیم انچه را که باید نمی کردیم و گاه حتی بزیان خود این تن را مورد سوء استفاده قرار دادیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۱۲


فرمانده ناجا خبر داده 900 پرونده تجاوز در سال 90 به ثبت رسیده که 60‌درصد آن مربوط به "لواط" و معمولا علیه افراد زیر 15 سال و با "اغفال" صورت گرفته؛در همین حال یکی از کارشناسان مسائل اجتماعی درباره رواج تجاوز مردان به مردان و تبعات آن هشدار داده و وزارت بهداشت هم اعلام کرده در دو سال اخیر تعداد مبتلایان به ایدز در ایران، از راه برقراری روابط جنسی دو برابر شده است.
همزمانی این آمارها بار دیگر موضوع بحران جنسی در جامعه ایران را یادآوری می‌کند. به ویژه اینکه چند روزی است وبسایت "مرکز رسمی ازدواج موقت تهران" هم در فضای مجازی خبرساز شده و مدیر آن اعلام کرده با استقبال زیاد زنان یائسه و مطلقه برای صیغه شدن ساعتی مواجه شده است.
مهرانگیز کار در نوشته ای تحت عنوان: "پائیز پدر سالار" از ما زنان خواسته است تا در دعوای قدرت که محور آن، هر آن جا که قافیه کم آید بر مسئله حجاب و عفاف و کردار و رفتار ما زنا ن می چرخد، ساکت ننشینیم و قدرت های خودمحور و پدرسالار محور را به چالش بکشیم تا هر آنجا که قافیه را کم آوردند با استفاده از مسئله ما زنان یکدیگر را به چالش نکشند.
این که بار اول نیست که آقایان از زنان مسئله می سازند و با بزرگ و یا کوچک کردن آن مسئله پای خود را در جای دیگر محکم میکنند و یا رقیبی را از میدان بدر میکنند. بار هزارم است و ما زنان خوب دانسته ایم که آنها چه میکنند و چرا؟ شاید برای هم اینست که دیگر "محل شان نمی گزاریم" و راه خود میرویم. اما چنان چه موضوع جابجائی قدرت حاکمه مطرح باشد و جای زنان در آینده ایران البته که حق با مهرانگیز است و ما نباید حاشیه نشین معرکه باشیم.
بیاد بیاوریم که از اوایل انقلاب تا به امروز زنان کلان شهرها، از سودای جنگ کوچه و خیابان و محل کار و خانه با حکومت زن ستیز سر باز نزدند و در سایه خفت گشت های ارشاد و گزمه ها و عسس های مذکر و مونث و زندان و محرومیت و جریمه و تاوان پس دادنها ثابت کردند که هنوز هم که هنوز است ما "مسئله شان" هستیم وگر نه اگر ما رعایت خواسته های آنها را میکردیم که دیگر نمی توانستند ما را بعنوان ورق برنده و یا بازنده در بازی خود وارد کنند. پس ما همواره بوده ایم اما تنها در یک جبهه به طور جمعی و آنهم جبهه ححاب و پوشش اجباری و رعایت نکردن آنچه که آقایان را به واهمه میاندازد و یا وانمود میکنند که وهم برانگیز است:
"تن ما" از همان اوایل انقلاب دیگر از آن ما نبود که بر آن هرچه میخواستیم بپوشانیم و یا با آن هر آنچه را که مایل بودیم بکنیم. "تن ما" به نماد سیاسی بدل شد که همواره در معادلات فدرت آقایان نقش زنده ای را بازی کرده است. "تن ما" در خلوت از آن مردان شد، خواسته و ناخواسته و در اجتماع از آن سیاست ورزان روز.
اما ما با این تن چه کردیم مسئله ایست که باید خودمان به آن پاسخ دهیم و با آن کنار ائیم. خمینی با دادن فتوای حجاب و پوشش بر ما، از ما پرچمی ساخت که هر آنگاه که فرود آید دیگر از حکومت اسلامی او نه نامی ماند و نه نشان. ما اما بر این پرچم افراشته نوشتیم آنچه را که باید نمی نوشتیم. کردیم انچه را که باید نمی کردیم و گاه حتی بزیان خود این تن را مورد سوء استفاده قرار دادیم آن را به تیغ جراحان پلاستیک و تاتو زنها و انواع رنگها سپردیم و گاه با مشارکت در مدارس عالی و پیشی گرفتن از مردان و پس زدن آنها، تا بگوئیم که هستیم
برخی از ما نیز نوشتیم و گفتیم و زندان رفتیم و شکنجه کشیدیم و اما زیر بار حرف زور نرفتیم که نرفتیم. برای اثبات این مدعا، نگارنده که از ابتدای آن انقلاب از دست رفته همواره در جبهه دفاع از حقوق خودمان گفته است و نوشته است و افتخار این را دارد که جزئی از موج آرام اما مداوم اعتراض علیه پایمال شدن حقوق زنان بوده است، با کند و کاو در نوشته های سالیان پیش به مقاله ای برخوردم که در سال 1369 در اعتراض به ابتکار هاشمی رفسنجانی برای آسان تر کردن صیغه انتشار یافته بود. این نوشته را برای ثبت دوباره تاریخ در زیر عینا نقل میکنم .
دلیل آن که بدنبال این مقاله، نوشته های سالیان پیش را زیر و رو کردم خواندن نوشته ای بود از بهروز صمد بیگی در سایت روز آن لاین تحت عنوان: "اسقبال از صیغه ساعتی، رشد تجاوز به مردان".
خواندن این نوشته مرا بیاد آن نوشته انداخت که در آن زمان نگارنده بدلایل محتلف آن را با نام مستعار انتشار دادم. اکنون پس از گذشت 23 سال از آن زمان مسئله صیغه به کسب و کار دولتی مبدل شده است و به جای شهر نو ما "سایت مرکز رسمی ازدواج موقت داریم" که طبق نوشته صمد بیگی "تلاش زیادی دارد تا به فعالیت خود رنگ و بوی مذهبی و قانونی بدهد".
در این مرکز "خدمات" از زنان یائسه استقاده میکنند تا "عده" نگه ندارند و یا زنان "عدم دخول" را قید میکنند. اما به قول نویسنده عنوان "خودفروشی با کلاه شرعی" نام گرفته است و ج.ا. میرود که به تایلند اسلامی مبدل شود به جای ژاپن اسلامی (حداد عادل).
گرفتن جواز کسب چنین مراکزی با معرفی نامه از وزارت ورزش و جوانان و تائیدیه وزارت ارشاد امکان پذیر است!
خواندن نوشته صمد بیگی را به شما توصیه میکنم. دارای آمار و ارقام بسیاریست که حکایت از عمق فاجعه ای دارد که سوای سایر فجایع دامان ما زنان را بویژه گرفته است. بی خود نیست که یکی از زنان آشنا که بتازگی از ایران آمده بود میگفت که "دیگر جرات نداریم برای گرفتن تاکسی در هر زمان روز و شب سر خیابان بایستیم" همه مان را میخواهند از پیر و جوان "بلند کنند".
صمد بیگی می نویسد که روزنامه شرف به نقل از فرمانده ناجا گزارش داد که سالانه حدودأ 6 هزار جرم در کشور روی میدهد که در سال گذشته 900 مورد تجاوز به عنف ثبت شده است که بر حلاف سالهای گذشته بیشتر قربانیان را پسران زیر 15 سال تشکیل میدهند. در عین حال بالارفتن موارد بیماران مبتلا به ایدز و بویژه مردان خبر از فاجعه دیگر دارد. در کشوری که درهای آشنائی با رسم و رسوم روابط آزاد بین زن و مرد را بسته است اما به عوض، فحشای رسمی را تحت عنوان "صیغه" برسمیت میشناسد و خود کارگزار آنست. در کشوری که همه نوع فسق و فجور در بدترین شکل اما در خفا انجام میگیرد، در کشوری که از زنان به مثابه کالای دست دوم برای لذت مردان استفاده میکند نباید انتظاری بیش از این هم داشت. قربانیان سیاست ورزی های سیاست گزاری در ایران هم زنان اند و هم مردان زیرا که خشونت نهادینه شده علیه زنان اکنون دامان مردان را نیز گرفته است و برای هم این است که تجاوز به پسران زیر سن بلوغ چنین رشد تصاعدی به خود گرفته است.
این همان کشوری است که در مرکز رسمی ازدواج موقت آن "چهار نیروی ثابت" خانم وجود دارند که هم از لحاظ " اعتقادی و هم از لحاظ سلامت تائید شده اند". به سایت رسمی شهر نو خوش امدید! کجاست آن زن بینوائی که در شهر نو سوزاندند و سوخته اورا در میدانها گردانند تا موجب عبرت دیگران شود؟

این است آن فاجعه ای که 23 سال قبل در اعتراض به فتوای هاشمی رفسنجانی انتشار یافت اما گوش شنوائی ان فریاد را نشنید. ما
www.roozonline.com
ffe53fa354.html
چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۱
بحران جنسی در جامعه ایران
بهروز صمد بیگی
استقبال از صیغه ساعی، رتشد تجاوز به مردان
شرایط اجتماعی ناسالم با خود تیعات جبران ناپذیری بهمراه دارد که باید مورد توجه قرار گیرند. در نوشته ای( 28 بهمن 1385) تحت عنوان: "شوهر کشی، طغیان زنان در برابر خشونت و نابرابری" مریم حسین خواه مینویسد که شوهرکشی در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته است و زنان قاتلی که جرم بیشترشان کشتن همسرانشان است بخش قابل توجهی از زنان زندانی را تشکیل میدهند.
بر اساسا این نوشته همسر کشی زنان در تهران 21 در صد در برابر 18 در صد زن کشی است. این آمار در 15 شهر که مورد بررسی قرار گرفته اند نشان میدهند که همسر کشی که تا چند سال قبل جرمی مردانه بود اکنون روندی معکوس را طی میکند.
طبق امار "بررسی همسر کشی در 15 استان کشور (بر گرفته از نوشته حسین خواه)،66 در صد زنان که مرتکب قتل شده اند و یا در این امر مشارکت داشته اند اظهار کرده اند که در دوران زندگی مشترک بارها مشاجره و قهر و آشتی داشته اند و 58 در صد انها قصد متارکه داشته اند و بدلایلی از جمله مخالفت شوهر و والدین و فرزندان و نیاز مالی زندگی را تحمل کرده اند تا ان جا که دیگر نتوانسته اند تحمل کنند. برا ساس هم این نوشته "خیانت مرد" عامل 67 درصد از شوهر کشی ها بوده است. ازدواج دائم و یا موقت همسر برای برخی از زنان غیرقابل تصور و تحمل بوده است. در این وضعیت زن برای انتقام بدنبال مرد دیگری میرود که در وضعیت بحرانی، زن از این فرد برای قتل همسرش کمک و همیاری بطلبد.
مجازات زنان محصنه سنگسار است اما مردان حتی در صورت تاهل با بیان اینکه "صیغه عقد موقت را ادا کرده بودند" براحتی از زیر بار مجازات فرار میکنند. زنان براحتی نمیتوانند طلاق بگیرند واز این رو خلاصی از شوهر را در کشتن او تصور میکنند.

توجه شما را به خواند کل این نوشته مریم حسین خواه جلب میکنم:
www.salamatnews.com
"واکنش زنان در برابر خشونت ها و نابرابری ها و ازدواج های اجباری و خیانت مرد با این که به هیچ وجه قابل توجیه نیستند اما به گفته عبداصمد خرمشاهی "طغیانی است در برابر همه فشارهائی که به انها تحمیل میشود"   
خشونتی که بر زنان وارد میشود دارای چنان ابعاد گسترده ای است که در یک نوشته برشمردن همه انها عملی نیست اما تحقیری که در جامعه ایران به آنها تحمیل میشود قابل ذکر است: تن فروشی رسمی در برابر ساعتی 40 تا 100 هزار تومان بنام صیغه در مرکز رسمی ازدواج موقت تهران (شهرنو مدرن دولتی"
که در آن "استقبال از این کالا بالا بوده و تماس هائی که با مرکز میشود بسیار زیاد است و گاهی اوقات ما را کلافه میکند. اما میتوان گفت که در برابر 20 مراجعه کننده در روز چهار نیروی ثابت خانم دارند!"
به نوشته نگارنده مراجعه شود که پیش بینی فحشای رسمی حکومتی را در 23 سال پیش و خطرات ناشی ار آن را هشدار داد. همان گونه که زنان دیگر از خطرات دیگری که جامعه زنان و مردان ایرانی را تهدید میکند هشدار داده اند. همان گونه که زنان در هنگام بحث دوباره قانون خانواده که به اصرار احمدی نژاد در مجلس برای رای گیری مطرح شده بود به اقصا نقاط ایران سفر کردند و با تهیه طومار چهل تیکه ای از رنج زنان و گردآوری 15 هزار امضا و رنج نامه به مجلس اسلامی بردند تا نمایندگان را از خطرات آتی بر حذر دارند واز تصویب ان لایحه جلوگیری کنند


و اینک این شما و آن نوشته 23 سال قبل:
"رابطه آزاد و سالم یا فحشای رسمی
هردم از این باغ بری میرسد"
بیست و چند سال قبل در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی نگارنده در پاسخ به سخنان ایشان در نماز جمعه هفته اول آذرماه 1369 مقاله ای نوشت که با نام مستعار" فریده الفت" در یک نشریه به چاپ رسید. تیتر نوشته هم آنست که در بالا آمده است.
در پاراگراف اول آن نوشته چنین آمده است:
" سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه حکایت از عمق فاجعه ای دارد که تحت لوای اسلام عزیز در میهنمان میگذرد. فجایعی که به قول خود آقای رفسنجانی " امن و امان پنداشتن مملکت و سهل انگاشتن مشکلات اجتماعی ، آتش زیر خاکستر نگاهداشتن است و در مقطعی با انفجار مواجه خواهد شد ( نماز جمعه هفته اول آذر ماه 1369)
نگارنده درآن مقاله نوشت: "که این روزها بحث بر سر سخنان رفسنجانی و پیامد های آن نقل بسیاری محافل است. اما واقعیت آن است که رفسنجانی زمانی این مسائل را مطرح میکند که جامعه ایران در بحران عمیق اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی فرو رفته است است"
نگارنده در آن زمان نوشت: "که با طرح این مسئله از علاقمندان و صاحب نظران مسائل زنان و جوانان دعوت میشود تا با برخورد به این نوشته به بررسی جنبه های تاریخی، اجتماعی و سیاسی مسئله بپردازند و اگاهی عمومی را در این زمینه بالابرند".
اکنون با گذشت بیش ار 23 سال از نوشتن آن مقاله و برای دست یابی به واقعیات های تلخ جامعه کنونی ایران
با خواندن دوباره آن لازم دیدم که همه آن نوشته را در این جا باز نویسی کنم تا با هم بدانیم که " آتش از زیر خاکستر بیرون زده است" و انفجار فساد و تباهی در درون جامعه ایرانی به پیش بینی آیت الله هاشمی رفسنجانی جامه حقیقت پوشانده است.
مقاله رابطه آزاد و سالم و یا فحشای رسمی چنین ادامه مییابد:
صیغه با متعه و یا ازدواج موقت یکی از اصول تفکر شیعه و به معنای آن است که مرد برای اطفای غریزه جنسی خود زنی را با پرداخت مبلغی برای مدت کوتاهی (از یکساعت تا هر زمان) به صیغگی خود درآورد.
ایت الله آذری قمی بر پایه هم این اصل و به نقل از یکی از ایات سوره نساء (آیه 22) اشاره میکند:
" مفهوم آیه انست که اگر افرادی به دلایلی از جمله مالی، مسکن و دادن نفقه و خرج دادن ، که الان هم این دلایل جامعه ماست قدرت نداشته باشند ازدواج دائم کنند، خداوند تبارک و تعالی او را از حق طبیعی حود محروم نکرده است. مثلا در برخی روایات اشاره شده است که در مقابل یک درهم یا بیشتر و حتی مدت را هم معین کرده است: 3 روز یا کمتر عمل ازدواج موقت صورت گیرد که غریزه جنسی اطفا شود ، که فساد به جامعه راه پیدا نکند، یعنی هدف از طرح مسئله هم این است".
هاشمی رفسنجانی در مورد ارضای نیازهای قطری انسانها می گوید: " نیازهائی که خداوند در وجود انسانها (منظور از انسان البته مردهاست) خلق کرده است و نخواسته بی حواب بمانند. این نیازها با حساب تعبیه شده و با حساب باید اداره شوند"
روزنامه کیهان در سلسله گزارش هائی پیرامون مسئله ازدواج موقت با برخی از "صاحب نظران" به بحث نشسته است. نشریه زن روز ضمن چاپ مطلبی تحت عنوان " طوفانی از افراط و تفریط" در این زمینه اظهار نظر میکند که خلاصه بخشی ار انها چنین است:
" اسلام دقیقا تکلیف فرد را در زمینه مسائل جنسی معین کرده است. مثلا در برخی از احکام می گوید: زن نامحرم حق ندارد نزد بچه ای که خوب و بد را تشخیص میدهد بدون پوشش بنشیند. و یا مینویسد: سپاه مسلمانان در جنگهای صدر اسلام که از خانواده بدور بودند در بلاد سر راه ازدواج موقت داشته اند"
یکی از صاجب نظران فقهی در پاسخ به این سوال که ازدواج موقت چه پایگاهی در اسلام دارد می گوید:" ما تنها به ازدواج موقت به عنوان یک مرحله از مشی اسلام نگاه میکنیم و ان را یک مقطع گذار از این مشی میدانیم. این نیست که ازدواج موقت ان چیزی باشد که اسلام پیرامون مسائل جنسی ارائه میدهد. اسلام فرق می نهد بین ان کسی که نیاز جنسی دارد و بسوی ازدواج موقت میرود با کسی که نیاز ندارد و این کار را میکند"

آذری فمی در ادامه اظهار نظر پیرامون صیغه می گوید: " حکمت ازدواح موقت مسئله باز بودن میدان برای شهوت رانی نیست بلکه برای آن است که انسانی که زن دارد نمی تواند ( توجه شود از نظر مبارک ایشان انسان فقط مرد است)، یعنی مکروه است که زنی را متعه کند. البته خداوند استفاده افراد از متعه را حرام نکرده است. خود انکه هم از این مسائل دوری میکردند و اگر گاهی بعضی ار این بزرگان این عمل را انجام میدادند فقط برای این بود که مشروعیتش را نشان دهند!"
برخی از "صاحب نظران" معتقدند که ازدواج موقت در بستر شریط میتواند مشی واحدی برای مسائل جنسی مسلمانان ارائه دهد.
حجت الاسلام مقتدائی رئیس دیوان عالی کشور در مصاحبه با رزونامه کیهان می فرمایند:
" در مجازات هائی که اسلام برای مفاسد مختلف در نظر گرفته مجازاتهای مربوط به انحراف های جنسی از شدت بیشتری برخوردارند: سنگسار، پرت کردن از بلندی و......و این نشان میدهد که اسلام چه قدر از ارتکاب این گونه مفاسد کراهت دارد. اصل مطلب یعنی ازدواج موقت از نظر فقه شیعه یک مطلب قطغی است و مورد اتفاق علمای شیعه. اختلاف معروف بین علمای شیعه و سنی یکی هم این مورد است. علمای اهل تسنن میگویند گرچه در زنان پیامبر عمل میشده است اما از زمان خلیفه دوم تحریم شده است. فلسفه ازدواج موقت جلوگیری از فساد و فحشا است و رابطه نامشروع است. شارع مقدس اسلام در رابطه با زنا از رجم تا سنگسار و 100 ضربه شلاق حد معین کرده است و یا در مورد لواط حد کشتن یا مجرم را از بالای بلندی پرت کردن یا اورا زیر آوار قرار دادن و یا با آتش سوزاندن و یا رجم و سنگسار است".
جناب مقتدائی میفرمایند: " فلسفه ازدواج موقت برای رفع نیازهای جنسی است و از نظر شرع اشکال بر آن وارد نیست و اگر یک زن 30 ساله بخواهد با یک پسر 18 ساله ازدواج موقت کند چه اشکالی دارد؟"
آیت الله مشکینی در نماز جمعه قم گفت:
" ازدواج موقت یک قانون عظیم اسلام است"
خلاصه آن است که صیغه به عنوان یکی از اصول اسلامی به مرد اجازه می دهد که برای رفع "نیازهای جنسی" و تنها به هم این منظور زنی را با پرداخت مبلغی در اختیار داشته باشد و پس از رفع شهوت عقد موقت را بدن هیچ گونه تعهدی و الزامی فسخ و زن را به حال خود رها کند. یکی از مزایائی که بر آن شمرده میشود آن است که مرد هیچ گونه تعهدی در برابر زن ندارد و تنها با پرداخت مبلغی میتواند اورا برای مدتی در اختیار داشتده باشد.
صاحب نظران فقه اسلامی میگویند که در ازدواج موقت دوطرف آزادی بیشتری دارند: مهریه شرط واجب است اما نفقه شرط نیست و مرد ملزم نیست خرج زن را بدهد.همچنین مرد ملزم نیست چنانچه زن حامله شد تعهد نگهداری از فرزند را به عهده گیرد. طبق گفته هاشمی رفسنجانی: " این به عهده جامعه است که خرج ان فرزندان را تامین کند"
اما چرا هاشمی رفسنجانی به قول نشریه زن روز به طوفانی از "افراط و تفریط" افتاده است (زن روز شماره 1294، مورخ 17 آذر ماه 1369).
آیا هاشمی رفسنجانی از موضع مترقیانه در پی " سنت شکنی است و یا در پی ان است که جامعه به حالت عادی باز گردد و زن و مرد چون دو انسان برابر روابطی متقابل بر پایه عشق و دوستی با هم برقرار کنند؟ آیا احکام اسلام که بر امده از احادیث و روایات دوران 15 قرن قبل است و عصر برده داری و بربریت اصولا میتوانند ماهیتی مترقی داشته باشند؟ آیا دید اسلام از زن به مثابه انسان برابر با مرد است یا بویژ در ارتباط با مسائل جنسی به مثابه کالا آن جا که لازم باشد در اختیار مرد قرار گیرد؟"
نویسنده زن روز سوال میکند: " اگر قرار باشد در کشور ما هر زن و مردی قرار بگذارند یک یا دو سه ماهی با هم باشند و اگر به طور مستمر چنین قراردادهائی جریان داشته باشد چه گونه انسانهائی خواهند شد؟ کودکان حاصل از این روابط چه سرنوشتی خواهند داشت؟ با پیامدهای بهداشتی، روانی و اخلاقی آن چگونه باید مواجه شد؟ "
واقعیت آنست که چنانچه به خواهیم باور بداریم که هاشمی رفسنجانی از دیدگاه مترقی در پی سنت شکنی برآمده است، به همان دامی گرفتار خواهیم آمد که مبارزه ضد امریکائی خمینی مارا به خود گرفتار کرد. هاشنی رفسنجانی پس ار پیروزی نسبی بر رقیبان و در پی استحکام پایه های قدرت خود در پی حل بحران های عمیق اجتماعی که جامعه سرکوب شده ایران را در خود فرو برده است این بار نیز دست بدامان راه حل های "اسلامی" شده است که همانند سایر تزهای اسلامی در سایر عرصه ها از قبل محکوم به شکست اند.
اما چرا رژیم اسلامی بیشتر سیاست های جنجال برانگیز و غقب مانده خود را برزنان تحمیل کرده است نیاز به بررسی ریشه ای تر و عمیقتر دارد که مختصر به آن میپردازیم:
طی 50 سال حکومت پهلوی ها و در پی تغییرات در روابط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایران به تبع آن تغییراتی در روابط جنسیتی پدید آمدند که هریک ویژگی های خاص خود را داشتند.
کشف حجاب در دوران رضاشاه بدون آماده کردن زمینه های فرهنگی و اجتماعی با مقاومت بسیاری اقشار اجتماعی بویژه خانواده های سنتی روبرو شد. با این همه الزامات رشد سرمایه داری و تماس با دنیای غرب و باز شدن درها بروی زنان و راه یافتن به ادارات انان توانستند بنحوی هر چند محدود وارد صحنه اجتماعی شوند. مسئله حجاب نیز پس از چند سال از تب و تاب اولیه افتاد و خانواده ها بویژه زنان توانستند با توجه به شرایط خو با آن کنار آیند یا از آن فرصت استفاده کنند و یا برای همیشه در حجاب باقی بمانند. اکثریت زنان از آن جا که با زور به کشف حجاب وادار شده بودند پس از کاسته شدن از فشار گزمه و ژاندارم دوباره چادر بسر کردند اما وضعیت حجاب در ایران هرگز به وضع قبل باز نگشت و روبنده از میان رفت.
جنگ جهانی دوم و پیامدهای ان و رفتن رضاشاه و روی کار آمدن محمد رضا شاه و بعد تغییرات پس ار 28 مرداد بویژه سالهای 1340 که با دادن حق رای به زنان اغاز شد و بعد ها تصویب قانون حمایت خانواده، فضا را برای زنان بازتر کرد.تصویب این قوانین و ورود زنان به دانشگاهها گرچه در ابعاد وسیع انجام گرفت اما باز هم اکثریت زنان بویژه در روستاها و قشرهای پائین و سنتی جامعه از این تغییرات بهره چندانی نبردند.
آیتالله خمینی در ان دوران سخت به مخالفت با حق رای به زنان برخاست زیرا که شریعت را تحت تاثیر خود قرار داده بودند. با این همه زنان در کلان شهرها به مناصب و مشاغلی همچون وکالت و وزارت و مدیریت در سطوح متوسط و پائین دست یافتند. اما از آن جا که این حقوق نیم بند نه بر اثر رشد و اگاهی و با تلاش خود زنان برای برابری ( که مورد بحث این نوشته نیست) بلکه از بالا و توسط دربار پهلوی به زنان اعطا شده بود، گوئی خطر بازپس گرفتن تمام و یا بخشی ار این حقوق اهدائی همواره وجود داشت و در واقع نوعی تشریفاتی بودن در بخشی از حوزه های زنان و مشاغل زنان به چشم میخورد.
با این همه یکی از ویژگی های قانون حمایت خانواده تحدید چند همسری و صیغه بود که با ورود زنان بیشتر به دانشگاهها و بازار کار و تغییرات و دگرگونی در روابط جنسیتی و در امدن جامعه ایران از جامعه خفه فئودالی میرفت تا زنان ایران را در مقایسه با زنان سایر کشورهای منطقه بسیار آزادتر کند. از سوی دیگر نهادینه نشدن برابری جنسیتی و عدم اگاهی و اموزش لازم و فرهنگ مناسب با ورود این روابط به حوزه خانوا ده در ایران بویژه خانواده های مذهبی و سنتی تضاد عمیقی بوجود آورده بود که تنفر مذهبیون و آتش افروزی آنان زمینه ساز مراحل بعدی بود.
خمینی پس از انقلاب بهمن و سقوط شاه وارث جامعه ای شد که این تضادهای فرهنگی در آن به اوج خود رسیده بودند و بستر شومی را برای اجرای مقاصد شوم او فراهم آوردند. حمله به زنان تنها چند روز پس از روی کارآمدن خمینی و تحدید حقوق آنان از اولین روزها، روانه کردن دسته های چاقوکش و مزدور در روزهای اول انقلاب در مقابله با زنان، احیای قوانین اسلامی و لغو قانون حمایت خانواده، فشار برزنان در ادارات و مراکز آموزشی و وادار کردن آنها به رعایت حجاب اسلامی و حتی محدود کردن رنگهای پوشش زنان به سیاه و خاکستری و قهوه ای، انتقام سختی بود که خمینی از زنان گرفت اما به این نیز قانع نشد.
رژیم تازه کار اسلامی ابتدا آرام، آرام و سپس با استحکام قدرت خود، با قاطعیت به دفاع از "ارزشهای اسلامی" به تحدید حقوق زنان پرداخت اما این تنها یک جنبه تراژدی بود. ایجاد جو خفقان و سرکوب و قلع و قم مخالقان زمینه را برای "اسلامی کردن" کل جامعه، یعنی جداسازی جنسیتی فراهم آورد. کار بدانجا کشید که بین کلاسهای درسی دانشگاهها پرده و دیوار کشیدند. در ادارات سوراخی تعبیه کردند تا راه ارتباط کامندان زن با مراجعین باشد. راه ورود و خروج دختران و پسران دانشجو جدا شد. در اتوبوسها میله کشیدند و زنان را در عقب ان جای دادند. در کتابخانه ها و سلف سرویس ها تقسیم جنسیتی شد و کار بدانجا رسید که خانواده ها به دختران یاد دادند تا از ماهی نر حوض رو بگیرند!
شکل دادن به جامعه سیاه و خاکستری به محدود کردن حقوق زنان اکتفا نکرد. به آزادی های فردی مردان نیز هجوم بردند زیرا که هجوم به ماهیت آزادی و فردیت بشر مد نظر بود و سرکوب همه خواستهای طبیعی انسانها را مطالبه میکرد. تحدید استفاده از تفریح گاهها، استخر، دریا، ورزشگاهها و خلاصه لذت بردن و شادی در همه ابعاد ممنوع و زشت قلمداد شد.
هشت سال جنگ خانمان سوز نسلی از جوانان را بر باد داد و خانواه های بسیاری را عزا و ماتم نشاند و این خود موجب سرکوب هرچه بیشتر آنانی شد که درگیر جنگ نشده بودند. عدم موفقیت رژیم در ایجاد بازار کار و بیکاری میلیونها جوان به رواج انواع مظاهر فساد و اعتیاد، عدم اطمینان به آینده و موج وحشت و ناامیدی را همه گیر کرده است. هم اکنون طبق آمار خود رژیم حدود یک میلیون معتاد در جامعه وجود دارد ( این نوشته سال 1369 است).
اگر در دوران شاه فساد در اقشار مرفه و بالای جامعه رواج داشت در رژیم اسلامی و پس از شوکهای اولیه ناشی از سرکوب و بگیر و ببندهای حزب الله، فساد در ابعادی باورنکردنی جامعه ایران را در خود فروبرده است. موج فحشا، قاچاق دزدی و آدم کشی در جامعه ای که هزاران نفر به جرم داشتن چند گرم مواد محدر به جوخه اعدام سپرده میشوند در حال گسترش است و رژیم که خود از دست اندرکاران و سیاست گذاران انواع معاملات غیرقانونی است نتوانسته است با قوانین خشن از آن بکاهد.
هاشمی رفسنجانی در اشاره به ابعاد این ناهنجاری های اجتماعی است که میگوید:
" متاسفانه باید بپذیریم که بزهکاری زیرزمینی و پشت پرده ای شده است و لذا وجدانمان خیلی راحت نباشد"

یک روی دیگر قضایا آنست که رژیم اسلامی برای به خانه کشاندن زنان بر واحد خانواده به مثابه زیربنای اصلی جامعه تاکید بسیار دارد. خانواده ای که بزعم آنان مرد رئیس و همه کاره است و پدربزرگ وعمو ها پس از پدر وارثآن قدرتند. زنان بمثابه موجوداتی دست دوم تحت انقیاد مردانند و لذا مسئله ازدواج دوم مرد و یا صیغه از مواردیست که خود نهاد خانواده مورد حمایت انان را نیزمورد تهدید جادی قرار میدهد و در حال حاضر یکی از علل عمده جدائی هاست.
به قول نویسنده زن روز (مورخ 17 آذرماه 69): " از یاد نبریم وقتی در این مملکت صحبت از حکومت اسلامی شد بسیار از مردان متاهل بی بند و بار و هوسباز با تحریف قوانین چنین حکومتی به جای بالابردن مشتهای خود، چهار انگشت خویش را به معنای آزادی گرفتن چهار زن بلند کردند".
در وافع بنا به اظهار یک نفر در ارتباط با هم این نشریه: " اگر مسئله ازدواج موقت در جامعه رایج شود دیگر کدام مرد و حتی زنی حاضر میسود مشکلات یک زندگی دائم را به جان بخرد".
مسئله این است که هاشمی رفسنجانی و صاحبنظران رژیم به جای ریشه یابی مشکلات و توجه به نیازهای اساسی جامعه و تلاش در رفع انها تنها به غریزه جنسی و دفع آن، آنهم به شکلی زننده و توهین آمیز به زیان زنان تاکید دارند. یعنی رژیم ج.ا. بار دیگر ثابت کرده است که برای زن ارزشی به عنوان یک انسان قائل نیست و هر آن جا که لازم بداند انواع فرامین، احادیث و روایات برای توجیه اهداف خود صادر میکند و بانها حقانیت می بخشد.
به گفته یک زن: " در این میان رنجهای زنان که بهر دلیل، طلاق یا فوت شوهر و دخترانی که اردواج نکرده اند و مجرد زندگی میکنند افزایش می یابد و آزادی و شخصیت آنها مورد هجوم و تحقیر قرار میگیرد و امنیت جانی شان چه در خانه، محل کار و یا کل اجتماع مختل میشود . با چنین اوضاعی مردان تفریحشان را بیرون از خانه جستجو میکنند به ویژه اگر از نظر مالی و شغلی در موقعیت خوبی باشند."
اگر صحبت از جوانان است و مشکلات انها، باید گفت که این مسائل که تنها در رفع نیازهای جنسی خلاصه نمیشوند. حوانان نیاز دارند که:
- در محیطی سالم و بدور از فشارهای مالی و اجتماعی به تحصیل و کسب مهارتهای حرفه ای بپردازند
- از تغذیه مناسب برحوردار شوند.
- از تفریحات و سرگرمی های سالم در مدارس و مراکز آموزشی و محلات و مسابقات ورزشی و کتابخانه و سینما و استخر و کلوپ های ورزشی و تلویزیون و موسیقی و رقص و تئاتر و کنسرت و مسافرتهای تفریحی و اردوهای ورزشی و آموزشی و تربیتی و مجلات و نشریات ویژه خود و رابطه سالم و آزاد و بدور از بگیر و ببند و گزمه و عسس برخوردار شوند.
- برنامه ریزی برای کسب حرفه و تحصیل و اشتغال آنها باید به شیوه ای باشد که دغدغه خاطر و ناامیدی و یاس از آینده تاریک انان را بدام مشاغل کاذب و انواع فساد و مواد مخدر نکشاند.
- در بین این همه نیازها و خواست های طبیعی که بایستی با برنامه ریزی مشخص همراه باشد، نیازهای جنسی جوانان نیز به طور طبیعی و از طریق رابطه سالم و همراه با آشنائی و علاقمندی و تفاهم طرفین برآورده خواهد شد و نیاز به باز کردن دکان فحشای دولتی از میان خواهد رفت
- اگر در غرب بزغم آقایان صاحبنظر رابطه جنسی آزاد است این بدان معنی نیست که همه جوانها از سنین بلوغ تنها به رابطه جنسی می اندیشند و به برقراری این رابطه با هم میپردازند. چنین روابطی اگر بویژه با پرداخت وجهی همراه باشد "خودفروشی" و یا "فاحشگی" خوانده میشود که قواعد خاص خود را دارد. فواحش در غرب به عنوان یک شغل به فروش تن خود اشتغال میورزند که این در برخی موارد شامل مردان نیز میشود. و بهر صورت انها مورد حمایت دولت قرار دارند. تحت پوشش پزشکی و مراقبت قرار دارند و با آموزش و راهنمائی سعی میشود از بیماری واگیر به انها جلوگیری شود و نیز براثر کار حامله نشوند. آیا در ایران این مسائل به داوطلبان صیغه اموزش داده خواهد شد؟ آیا خطر ان وجود ندارد که در آینده بیماری ایدز در ان کشور شیوع غیر قابل کنترل یابد؟ آیا به زنانی که احتمالا به علت فقر مالی صیغه چند ساعته میشوند روشهای بهداشتی و جلوگیری از حاملگی و بیماری ایدز آموزش داده خواهد شد؟ و در صورت تولد نوزاد حاصل از همخوابگی یک ساعته تکلیف آن طقل چیست و در اجتماع به او چه نسبتی خواهند داد؟ ..براستی آیا مسئولان میدانند با این زنان و فرزندان انها چه بکنند؟ پدر این فرزندان کیست؟ مرد اول صبح و یا آخر شب؟ واقعیت انست که در غرب مسئله مادران "تنها" یعنی زنانی که بدون ازدواج رسمی دارای فرزند میشوند مدتهاست که حل شده است و انان میتوانند با گرفتن شناسنامه بنام خود تحت پوشش کمکهای دولتی درآیند و از حداقل معاش برخورئار شوند. آیا در ج.ا. نیز چنین است؟
- خانمی در تماس با یک مجله می گوید: " دختر خانم در قامیل ما تا سن 35 سالگ ازدواج نکرد و بعد با مردی ازدواج موقت کرد و این مسئله را به ثبت نرساند. مرد بعد از 2 ماه پی کار خود رفت و حال این زن با یک فرزند دائما از این دادگاه به آن دادگاه میرود تا بتواند برای فرزندش شناسنامه بگیرد. به مسئولان بگوئید به مسائل به طور ریشه ای برخورد کنند".
- فاحشگی یا صیغه اسلامی، با داشتن روابط سالم و آزاد پسران و دختران جوان که در مدرسه و یا دانشگاه و یا محل کار بر اساس علاقه مشترک به رفت و آمد و تفریح و شادی واحتمالا رابطه جنسی دلخواه دوطرف تفاوت بسیار دارد در صیغه مرد تنها برای ارضاء جنسی با پرداخت پول بدون شناخت و علاقه با زن هم خوابه میشود که در اصطلاح غربی اش همان فاحشگی است.
- در ج.ا. انسانها به نرینه و مادینه تقسیم شده اندو در ذهن یکایک سردمداران تنها مسئله رابطه جنسی و شهوت حیوانی مطرح است. سخنان آیت الله گیلانی را به خاطر داشته باشیم و مسائلی را که پیش روی مردم میگذاشت تا حل کنند! بر بستر چنین تفکری است که مردان تا بدانجا کوچک میشوند که هاشمی رفسنجانی راه حل مسئله را در بخشیدن زنان به انان میداند. و زنان؟ ایا کسی دختری را سراغ دارد که نزد پدر و مادر برود و بگوید که مایل است برای چند ساعتی صیغه شود؟ ما صحبت از جامعه ای میکنیم که کشتن ناموس بر مرد واجب است و اغلب قصاص هم ندارد.
- هاشمی رفسنجانی برای جل بحرانهای اجتماعی ایران به بیراهه رفته است و زنان ایران را آماج تحقیر و توهین قرار داده است و صد البته که توحیهات شرعی فراوان نیز پشتوانه راه حلهای او در نشریات ارائه میشود. زنان ایران اجازه نخواهند داد که کل جامعه ایران به "فاحشه خانه رسمی" بدل شود. رژیم ج.ا. که همه مظاهر فساد و دزدی و جرم را قانونیت بخشیده و شرعی کرده است این بار نیز در پی ان است که "صیغه" یا "متعه" یا "ازدواج موقت" را بدرون خانواده های ایرانی بکشاند. این با زنان و مردان ایرانی است که قاطعانه ار حیثیت انسانی خود دفاع کنند و به جای رواج فحشا خواهان آزادی و تحصیل و کسب و کار و تفریح سالم و مسکن مناسب و بسیار حقوق دیگر شوند.