سفری به میان کردهای ارمنستان


هادی صوفی زاده


• گرچه سفر به‌ هرکدام از کشورهای یادشده برای ما تجارب ارزندهای بهمراه داشت، اما از آنجا که ارمنستان زادگاه جمعیت بزرگی از کوردهاست، بنابراین ما هم الویت سفر خود را به دیدار از این بخش از کوردستان داده و در این اینجا تلاش خواهم کرد مشاهدات خود را از کردهای ارمنستان بازگو نمایم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۱۰ می ۲۰۱۲


روزهای ١٨ تا ٣٠ام اپریل به همراه دوست گرامیم آقای هومهر فتاحی به سه کشور ارمنستان، جمهوری فدراتیو روسیه و کشور لتونی در حوزه بالتیک سفر نمودیم . در این سفر تنی چند از رفقایمان از کورد های روسیه ما را همراهی نمودند. گرچه سفر به‌ هرکدام از کشورهای یادشده برای ما تجارب ارزندهای بهمراه داشت، اما از آنجا که ارمنستان زادگاه جمعیت بزرگی از کوردهاست، بنابراین ما هم الویت سفر خود را به دیدار از این بخش از کوردستان داده و در این اینجا تلاش خواهم کرد مشاهدات خود را از کوردهای ارمنستان بازگو می نمایم.

مختصری در مورد ارمنستان:
ارمنستان سرزمین رنجها و مصیبتهاست. ملتی که بعداز قریب به یکصد سال از نسل کشی توسط ترکان عثمانی هنوز کمر از زیر بار این تراژدی راست ننموده و ناخواسته بهنگام ورود به آن کشور احساس تلخی به انسان دست می دهد. گرچه از یک ملت متمدن کشور کوچکی به ارث مانده که در آن قریب سه میلیون نفر زندگی می کنند اما بدلایل زیادی امید به زندگی در آن کشور زیاد نیست. این کشور از شرق و غرب در محاصره قرار گرفته و از شمال نیز که همرز گرجستان است مرزها باز و اما بی ثباتی در ورای آن احساس می شود. زیرا ارمنیهای گرجستان که در مرز میان دو کشور قرار دارند مدعی کسب حقوق ملی خود از گرجستان هستند و از طرف دیگر روسیه بعنوان تنها حامی آن کشور مناسبات خصمانه ای با گرجستان دارد که بر روابط ارمنستان و گرجستان تاثیر میگذارد. این کشور از جنوب یک باریکه به درازای ٢٤ کیلومتر با ایران مرز مشترک دارند و ایران نیز بخوبی از ارمنستان همچون کارتی علیه آذربایجان استفاده می کند.
ایرانیان زیادی برای سیاحت به ارمنستان سفر می کنند. بهنگام ورودمان به شهر ایریڤان اولین موردی را دوستان به ما تذکر دادند این بود که شبکههای امنیتی ایران در اینجا فعال هستند. کوردهای ترکیه و عراق مراودات خوبی با این بخش از هموطنانمان پیدا نموده و به آنجا سفر میکنند. گرچه کوردهای ارمنستان علاقهء خاصی به ارتباط با کوردهای ایران دارند و در مهمان نوازی نیز اصالت خود را گم نموده اما از این موضوع گلهمند بودند که کوردهای ایران باهدف ملاقات با آنان به ارمنستان سفر نمی کنند و گویی از وجود کوردها در ارمنستان ناآگاهند.

و اما انگیزه سفر به ارمنستان:
خاطرات دوران کودکی به آسانی در اذهان پاک نخواهند شد. دورانی را بیاد دارم که بمناسبتهای گوناگون مثل نوروز و یا به هر بهانهای به روستای خود بازمیگشتیم و به حکایتها و داستانهای بزرگان گوش می دادیم. یکی از این داستانها که تابه امروز از حافظه‌ء من پاک نشده‌ است، داستان اسارت وانتقال بخشی از خانواده پدربزرگ ما به ارمنستان توسط روسها در جریان جنگ جهانی اول است. این مسئله به موضوعی فراموش نشدنی در ذهنم تبدیل شده‌ بود تا روزی چون امروز سراغی از آن بگیرم. در کنار اینها گوش دادن به رادیوی کوردی ارمنستان در مقاطعی که موجودیت کورد انکار میشد، و مطالعات برخی متون در حوزه قفقاز احساس و علاقه خاصی در من ایجاد کردند و همه‌ء این ها انگیزه‌ء این سفر شدند. و این سفر گرچه به اهداف خود در شناسایی بستگانم نینجامید اما دستاوردی بس شیرینترو ارزشمندتر آن همانا آشنایی با بخشی از کوردهای ارمنستان، بازدید از روستاهای بسیاری در دامنه کوه " ئاڕاڕات" و "ئهلهگهز" و از نزدیک آشنایی با شیوه زندگی بود.

تاریخ و موقعیت کوردها:
کوردها در ارمنستان به موازات مرزهای آن کشور با ترکیه ساکن هستند. آمار دقیقی از جمعیت کوردها در دست نیست، این مسئله در مورد خود ارمنیان نیز صادق است. اما آمارهای تخمینی از وجود دویست هزارنفر کورد باقی مانده حکایت دارند. کوردها اکثرا ایزیدی و بقیه هم مسلمان هستند. مهاجرت کوردهای مسلمان که یکی از بزرگترین طوایف کورد بنام قبیله بروکی هستند و در دشمنی با تورکان عثمانی شهرت دارند. به بیش از دویست سال قبل بر میگردد که برای رهایی از دست ستمگران عثمانی از استان وان و ئاگری در شمال کوردستان (ترکیه) به آن منطقه مهاجرت نموده اند. بسیاری از آنان در شهر آبویان نزدیک پایتخت زندگی میکنند.   
مهاجرت کوردهای ایزیدی هم مقارن با قتل و عام ارامنه در سالهای ١٩١٧ تا ١٩٢٠ انجام گرفته که از دست قوای عثمانی و کوردهای مسلمان اجیر شده تحت نام حمیدیه به آن کشور مهاجرت نمودهاند. باید بخاطر آورد چندی پیش نماینده شهر دیاربکر در پارلمان ترکیه از همدستی کوردهای جاهل با ترکان عثمانی ابراز تنفر نمود و پوزش خواست که این موضعگیری با خشنودی کوردهای ایزیدی و ارمنیان مواجه‌ شد. بنابه برخی اطلاعات غیرمستند نیم میلیون کورد ایزیدی در سالهای ١٩١٧ تا ١٩٢٠ مجبور به ترک خاک خود شده بودند. این جمعیت انبوه بعدها در جریان یکسان سازی و تسویههای استالین به کشورهای حوزه آسیای مرکزی و سیبری کوچانده شده بودند. آنچه قابل درک است وقایع فرار کوردها کمتر فاجعه بارتر از نسل کشی ارامنه نیست، اما تاکنون آنگونه‌ که‌ باید مورد توجه محافل بین المللی قرار نگرفته است.

در میانه‌ء این سفر با مردمانی به بحث می نشستیم که تعریف می کردند بزرگانشان روزها روبه کوه آرارت و آنسوی مرز می نسشتند و می گریستند و در آرزوی بازگشت به وطن دق مرگ می شدند. سرودهها و مرثیههای روی سنگ مزارها حکایت از روزهای تلخ نسل اولیه‌ء مهاجرین دارند. نام روستاها و محل سکونت آنان همان اسامیست است که در زادگاه خود در شمال کوردستان (ترکیه) در آن زیستهاند. اینگونه فجایع از آنجا قابل بررسی است که اگر نیم میلیون مهاجر صد سال قبل در زادگاه خود کوردستان ترکیه باقی می ماند با توجه به رشد جمعیت و گذشت زمان به جمعیتی قابل توجه در مقابل تورکهای عثمانی مبدل می شد و شاید در معادلات سیاسی به کوردها جایگاه ویژهای می بخشید و حداقل نسبت جمعیت کوردها را در ترکیه در سطح دیگری قرار میداد.
مهاجرت کوردها به ارمنستان را هم می توان فاجعهبار و به‌ مثابه‌ء قربانی شدن یک ملت قلمداد نمود و هم می توان آن را پدیدهای مثبت وتنها راه‌ نجات از دست ظلم و ستم تورکان عثمانی قلمداد نمود. فاجعهبار از این جهت نیم میلیون انسان از کاشانه خود رانده شده و در آنجا نیز وادار به کوچ اجباری به کشورهای دیگر گردیدند و یکباره متلاشی شدند تا جائیکه قریب به یک میلیون کورد در روسیه فدرال ساکن هستند. و تنها اقلیت کوچکی از آنان در ارمنستان قادر به ادامه حیات شد. اما مثبت از این جهت که بجای همزیستی محکوم با تورکان عثمانی در نظام سوسیالیستی شوروی سابق به درجهای از زندگی انسانی ارتقا یافتند و هویت ملی خود را بطور شایسته حفظ نمودند. در حالیکه هنوز هم در بسیاری از روستاهای ترکیه دختران بیسواد مانده اما در آنجا زن و مرد به آموزش و تحصیل نائل گشته و مهمتر اینکه روحشان آزاد است.   

زندگی کوردها:
کوردهای ارمنستان عموما روستانشین و به دامپروری و کشاورزی مشغولند. بخشی از آنان نیز بویژه تحصیلکردهگان در شهر ایریڤان و یا شهرهای گومریه، سیڤان و آرتاشاک، آشتراک، مهاجرت و در کارهای اداری و یا بازار حضور دارند. برخی محلات ایریڤان نظیر جردیش، آوان، چهارباغ و ملاطیه را بیشتر کوردها ساکن هستند. رادیوی کوردی ارمنستان روزانه یک ساعت به زبان کوردی برنامه دارد و دو روزنامه "ری یا تازه" (راه نو) به زبان کوردی و روزنامه زاگروس به دو زبان کوردی و ارمنی منتشر می شود.
آنچه که از نقاط بارز ملت کورد در ارمنستان است مصون ماندن زبانشان است. برای نمونه زبان کوردی در ایران و در ترکیه بویژه شدیدا بمخاطره افتاده اما زبان کوردی در آنجا غیرازاینکه اصالت خود را حفظ نموده بلکه برنامههایی برای استفاده از متون درسی دیگر در نظر دارند تا تمام کتب درسی مدارس را به کوردی تهیه نمایند. رادیو کوردی ایریڤان که درعصر تاریکی کوردهای ترکیه تنها روزنه امید برای آنان بود همچنان فعال و پرطرفدار است. گرچه دسترسی به رسانههای بخشهای دیگر کوردستان برای آنان نیز جهان دیگری فراهم نموده اما آنان به رادیو ایریڤان بمثابه هویت و سنبل خود می نگرند و همچنان مورد استقبال مردم است. روزنامه کوردی رێا تازه (راه نو) قدمتی هشتاد وسه ساله دارد. و روزنامه زاگروس هم به زبان کوردی و ارمنی از استقبال خاصی در میان ارمنها برخوردار است. از جامعه روشنفکری و آکامیک کوردها سی و شش نفر در سطح شوروی سابق شهره هستند. و سی روزنامه نگار معروف روسیه هم کورد هستند.

آموزش:
کوردها در شوروی سابق و ساختار فعلی ارمنستان از آموزش و حق استفاده از زبان مادری تا مقطع دیپلم بهرهمند بوده و هستند. در دوره پساشوروی نیز مدراس کوردی در مناطق تمام کوردنشین مجاز اما در مناطقی که مدارس کورد و ارمنی با هم قاطی هستند روزهای شنبه برای دانش آموزان کورد باز است. آنچه از روح زنده یک ملت حکایت داشت سرود ملی ای رقیب در مراسم صبحگاهی مدارس بود که دانش آموزان با خواندن سرود ملی ای رقیب در سر کلاس هایشان حاضر می شوند. شعاری که در ایران زندهیادان فرزاد کمانگر و رفقایش با آن به پای چوبه دار رفتند. زنان و دختران روستایی کورد، همچون مردان و پسران عموما بنا به سیستم آموزش آن کشور قادر به خواندن و نوشتن به زبان کوردی بودند.
مرحوم "چهتۆ شهمۆ" پدر جمال شمۆ میزبان ما و از دوستان نزدیک آقای عبدالله اوجالان یکی از چهرههای آکادمیک بوده که در اوایل قرن بیستم کتاب درس کوردی را تا مقطع دیپلم به تالیف درآورده است و اینک نیز در مدارس تدریس می شوند.

روابط میان کوردها و ارمنها:
کوردها و ارمنیها روابط خوبی باهم دارند و اساسا روابط کوردها و ارمنیها دارای نکات مشترک بسیاریست. هر دو ملت حکایت و رنج تاریخی مشابهی دارند. بلحاظ تاریخی نیز تشابهات زیادی را می توان در اماکن تاریخی یافت. قلعه ایریڤان قدیم که قدمتی ٢٧٠٠ ساله دارد را می توان با قعلعههای تاریخی کوردستان مثلا در دیاربکر، وان و یا ههولێر بسیار مقایسه نمود. در ضمن هردو ملت از اصیلترین ملتهای منطقه بوده و آداب و رسوم خاص خود را دارا می باشند. عمر سردار نویسنده برجسته کورد آنجا که دارای تالیفات بسیاریست و اینک رئیس اتحادیه نویسندگان کوردستان در ارمنستان می باشد در وصف دوستی میان ملتها گفت "ملتی که فرهنگ غنی داشته باشد هیچگاه از همزیستی با دیگران هراس ندارد، اما ملتهایی که تاریخ شفافی نداشته باشند و روشنفکرانشان تمام تلاششان در جهت تاریخسازی باشد، مدام مضطرب و درصدد بهانهجویی و ایجاد بحران علیه ملتهای دیگر هستند. ایشان گفت هم کوردها و هم ارمنها از ملتهایی نیستند که از همزیستی با همدیگر و یا دیگران بترسند. مثل آنچه برخی ملل انجام می دهند". رستم جاسم استاد دانشگاه ایریڤان و حقوقدان کورد که خود را برای انتخابات پارلمانی ششم آپریل آن کشور کاندید نموده بود و حزب متبوع ایشان ٣٦ کرسی مجلس را بدست آورده بود، نیز در وصف جامعه ارمنستان گفت: ارمنستان جامعهای روشنفکراست. بهمین جهت ارمنیها و کوردها با هم قادر به مدارا بوده و در دو سال اخیر رئیس جمهور ارمنستان در مراسم نوروزی کوردها شرکت نموده است.
در اینجا نباید به رویکرد ساختار سوسیالیستی در تعامل با ملتهای آن کشور در دوران شوروی سابق سخن بمیان نیاورد. روسها نقش مثبتی را در تعامل ملل با همدیگر به ارث باقی گذاشتهاند. هر دو ملت روس را نه به مثابه یک ملت بلکه به مثابه یک فرهنگ غنی می پندارند زیرا در روسیه سوسیالیستی حقوق ملل محترم شمرده می شد، روسها هیچگاه دیگر ملل و زبانها را مخاطره علیه ملت خود نمی دیدند، بلکه به آنان امکان ترویج فرهنگ ملی خود را میدادند و در سایه این نگرش فرهنگهای کوچک رشد می یافتند.
دو خواننده ارمنی که هیچکدام در قید حیات نیستند سنبل اتحاد و برادری میان کورد و ارمن معرفی می شوند. "کارابت خواچو" و "آرام تیگران" که تمام عمر خود را صرف آواز کوردی نمودند. میلیونها کورد با صدای این دو خواننده ارمن آشنا هستند. هر دو خواننده وجود خود و بستگانشان را مدیون کوردها می دانستند که آنان را از دست ترکان عثمانی نجات داده بودند. داستان زندگی هرکدام از آنان بسیار احساس برانگیز است که‌ فرصتی دیگر را می طلبد.
جنگهای سالهای ١٩٩٤ میان ارمنستان و آذربایجان باعث قتل وعام کوردهای ناگوروقرهباغ گردید. نیروهای آذری کوردها را خط مقدم جبهه و سپربلا قرار دادند و نیروهای ارمنی نیز کوردها را قتل وعام نمودند زیرا محل نزاع میان دو کشور عموما مناطق کورد نشین بودند. سرنوشت حوادث لاچین و کلباجار در ناگورنو قرهباغ که یک زمان به‌ نام جمهوری کوردستان سرخ لقب گرفته‌ بود، جنگ چالدران میان امپراطوری عثمانی و صفوی را تداعی می کند. این مسئله حساسیت کوردهای ارمنستان را بهمراه داشت و جوانان کورد از خدمت سربازی رویگرداند و در آن سالها هزاران جوان کورد بمهراه خانوادههایشان به روسیه مهاجرت نمودند و به جمعیت کوردها در ارمنستان آسیب وارد نمود.

روابط میان کوردها:
در ارمنستان همچنانکه گفته شد کوردها اعم از ایزیدی و مسلمان زندگی می کنند. در گذشته روابط میان آن دو باهم حسنه نبود، اما حزب کارگران کوردستان که محبوبیت زیادی در میان کوردهای ارمنستان دارد به این مسئله پایان داده و بقول عمر سردار آنان بلطف حزب کارگران کوردستان در شادی و شیون باهم هستند. در آنجا نیز عبدالله اوجالان محبوبترین چهره برای کوردهاست و دهها نفر از جوانان آنان در صفوف پ کاکا حضور دارند بسیاری نیز جان خود را از دست دادهاند. آنها معتقدند احترام مضاعفی که امروزه ملت و حکومت ارمنستان برای کوردها قائل هستند به یمن حزب کارگران کوردستان است.
روستای حکو: در میانه سفر به روستای حکو در نزدیکی شهر تعلین رفتیم که روزگاری ٢٠٠ خانوار درآن می زیستهاند، اما اینک ٤٠ خانوار درآن روستا ماندهاند. در سال ١٩٥٧ شادروان مصطفی بارزانی به آن روستا سفرکرده‌ و برای مردم سخنرانی نموده و کوردهای دیگر از تمامی نقاط ارمنستان به آن ده سرازیر شده و از چند روز قبل با رقص و پایکوبی برای خوش آمدگویی و در انتظار شادروان بارزانی بودهاند. سفر آقای بارزانی شادی زیادی در میان این ملت ایجاد نموده و بارزانی در جریان سخنرانی خود اعلام نموده که به زودی تغییرات مهمی اتفاق خواهد افتاد و به میهن باز خواهیم گشت و و روزی استقلال کوردستان را نیز جشن خواهیم گرفت. بعداز یکسال از سفرشان به ارمنستان به کوردستان بازگشتند و پیش بینی هایش درست از آب درآمد. سخنان آقای بارزانی و سفرشان بمیان کوردهای ارمنستان از خاطرات بیادماندنی مردمانی بودند که با آب وتاب و احساس بی نظیری به آن می پرداختند. ذکر این مسئله خالی از ارزش نیست که آقای مسعود بارزانی نیز در سال ١٩٨٩ در جریان یک سخنرانی تاریخی برای عدهای از مردم در نواحی مرزی کوردستان عراق تاکید می دارد که بزودی در منطقه اتفاقاتی انجام خواهد گرفت که به آزادی کوردستان خواهد انجامید و پیشبینی ایشان نیز درست از آب درآمد که می توان دو اتفاق مشابه را نشآنه درایت سیاسی و باور به آزادی آن دو مبارز پدر و پسر نامید.

١٠.٠٥.٢٠١٢