دشمنان جنگ، پیام آوران صلح چه کسانی اند؟


فواد شمس



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ مرداد ۱٣٨۵ -  ۲٣ ژوئيه ۲۰۰۶


جنگ را می توان کثیف ترین کنش انسانی دانست که بشر در طول تاریخ خود آن را دیده و انجام داده است. در یک صحنه جنگ، در یک لحظه با یک انفجار بمب هزاران انسان کشته می شوند. اگر هر انسان را یک جهان بدانیم در یک لحظه هزاران جهان نابود می شود .
جنگ را هم واره عده ای کوچک به راه می اندازند برای منافع کثیف خویش! عده ای که منفعت شان در کشتار و تخریب است. صفر های حساب های بانکی شان رابطه ی مستقیمی با تعداد کشته های هر جنگ دارد. به همین رکی و راستی و سادگی !
اما چه کسانی باید با جنگ دشمنی کنند؟ و به صورت عینی و واقعی و جدی خواهان از میان بردن هرگونه جنگ و استقرار صلح شوند؟ چه کسانی به واقع پیام آوران صلح اند؟
زنان به عنوان نیمی از جامعه هم واره کم ترین نقش را در جنگ ها داشته اند اما هم واره یکی از بزرگ ترین قربانیان مستقیم و غیر مستقیم این پدیده شوم بوده اند. زنان نه به خاطر سرشت و ذات شان بلکه به خاطر نوع اجتماعی شدن و جایگاه شان در جامعه هیچ گاه در جنگ ها نقش نداشته اند اما همواره قربانی های دم دستی بوده اند. چه به صورت مستقیم تعداد کشته های زنان بسیار زیاد است تبعات بی خانمانی و درد و رنج جنگ ها بر دوش زنان چند صد برابر دیگران است. و تبعات غیر مستقیم جنگ چه بسا بسیار دردآور تر برای زنان است. فردای هر جنگی تعداد زنان بی شوهر و بی برادر و بی پسر را بشمارید تا بزرگی این درد را در هر جامعه ای ببینید. در کنار آن رنج آورتر از این پدیده می توانید بتصور کنید حال مادری را که پسرش را کور، بی دست، بی پا و معلول بیابد؟ یا تا آخر عمر مجبور باشد از شوهر معلول اش نگه داری کند و تا آخر عمر خون بگرید. در مورد تبعات اقتصادی و معیشتی نیز آن قدر روشن است که نیازی به گفتن نیست !
پس زنان این نیروی عظیم اجتماع اینان که نیمی از جامعه اند یکی از بزرگ ترین معترضان فعال به جنگ را باید تشکیل دهند. زنان باید پیشقرولان اعتراض به جنگ باشند .
اقلیت های قومی، مذهبی و ملی هر جامعه ای که همواره به چشم بیگانه و ((دیگر))ی به آنان نگریسته شده است. هم وراه به بهانه تجزیه طلبی و بیگانه بودن و …. سرکوب شده اند. هم واره در پس تمام جنگ ها همواره شعار های غیرتمندانه و البته دروغ و انتزاعی دفاع از وحدت ملی، دفاع از تمامیت کاذب ارضی، دفاع از منافع ملی؟! و… بین قویمت های مختلف ملیت های مختلف و نژاد ها و مذاهب گوناگون جنگ و درگیری ساخته شده است. هم واره برای دادن نشانی دروغین از دشمن، دشمنان واقعی بشریت از این اقلیت ها به عنوان دشمنان کلیت انتزاعی هر جامعه ای نام برده اند. در پس تمام جنگ ها شعار های ملی و قومی و بعضا مذهبی وجود دارد. برای اتمام جنگ باید این شعار های دروغین را افشا کرد و این وظیفه بر دوش فعالین این بخش از جامعه است. اینان اگر خواهان حقوق و آزادی برابر بین تمام انسان ها ورای این هویت سازی های دروغین هستند باید ورای هر ((بودن )) دیگری تنها بر انسان بودن خود و انسان ها دیگر تاکید کنند. اینان نیز در صفوف دشمنان جنگ قرار دارند .
جوانان به عنوان بزرگ ترین تشکیل دهنده بدنه مسلح و نظامی در هر جامعه و در هر جنگی همیشه در خط مقدم کشتار ها حضور دارند و سریع ترین و اولیه ترین ضربات هر جنگی مستقیما به آنان وارد می شود. آنان در سال های ابتدای زندگی شان یا کشته می شوند و از زندگی محروم و یا معلول می شوند و تا آخر عمر با زجر و درد زندگی می کنند. این امور در حالی اند که هیچ نقشی در تصمیم گیری های سیاسی، نظامی و از همه مهم تر اقتصادی بالایی ها در مورد جنگ ندارند. اینان قربانیان زیاده خواهی و دعوا های بالایی ها و بزرگ تر ها می شوند. جوانان همیشه به بهانه جنگ در سنینی که باید عشق و دوستی، بوسه و گل را تجربه کنند کینه و نفرت، خمپاره و گلوله را تجربه می کنند .
فردای جنگ نیز بعد از تخریب زیربنا های زیست اقتصادی و اجتماعی و همچنین نابودی بخش اعظمی از نیروی انسانی دیگر آینده چندان روشنی برای این جوانان قابل تصور نیست !
و اما کودکان این بزرگ قربانیان کوچک جنگ! اینان که در زمان جنگ به جای آن که بادبادک ها را در هوا ببیندت و شاد شوند اف ۱۶ در هوا می بینند و می ترسند.اینانی که به جای صدای رودخانه و گنجشک ها با صدای رگبار و تک تیر تانک ها از خواب بر می خیزند. اینانی که زمان بازی در پارک ها و خیابان های شهر را در زیرزمین ها و پناه گاه ها از ترس بمب و موشک بسر می کنند. اینانی که در جهان هیچ قدرت تصمیم گیری ندارند اینیانی که آینده و زندگی شان در دستان آن بزرگ تر های سود پرست و سرمایه سالارشان است. نمی دانم جواب اینان را چه کسی می خواهد بدهد؟ جواب کودکی که دیگر پدرش را نخواهد دید. جواب کودکی که مادرش را بدون چشم و بدون دست می بیند. جواب کودکی که اسباب بازی و عوسکش را در زیر خروار ها خاک خانه ی ویرانش شده اش خواهد جست! بیایید تمام تفنگ های اسباب بازی را از کودکان بگیریم و نابود کننیم. جنگ بازی نیست. جنگ یک بازی جدی با زندگی انسان هاست .
کودکان را از همان کودکی باید برای مبارزه با هر جنگی تربیت کرد کودکان را باید دشمنان جنگ تربیت کرد !
و اما بزرگ ترین ضرر کنننده جنگ ها و در عین حال موثرترین نیرویی که می تواند صلح پایدار و جاویدان را برای خود و در عین حال تمام بشریت به ارمغان بیاورد همانا طبقات محروم و تهی دست هر جامعه به طور عام و طبقه ی کارگر به طور خاص می باشد. محلات فقیرنشین شهر ها راحت ترین نقاط برای بمب باران هستند. بیشترین کشته ها و معلولین هر جنگ از این گروه هستند. بیشترین انسان هایی که در میدان های جنگ با تبلیغات و تهییج دروغین و یا به اجبار به عنوان سربازان از جان گذشته !؟!؟ رفته اند از این طبقه هستند. از طرف دیگر اینان چون توان مالی ندارند نمی تواننداز صحنه جنگ ها بگریزند و یا آینده ای برای خود فردای جنگ دوباره بسازند. اینان پیاده نظام ارزان قیمت و مفت و مجانی سرمایه داران در تمام عرصه های زندگی که در عرصه جنگ این امر نمود عریان تر و وحشی تری به خود می گیرد .
از طرف دیگر هم واره به بهانه جنگ اندک حقوق کارگران که دست آورد صد ها سال مبارزه بی امان این طبقه بر ضد سرمایه داری بوده است از آنان به راحتی سلب می شود. به بهانه شرایط ویژه جنگی این اندک مزدشان را هم کم می کنند و یا حتی بعضا باید بدون مزد در راه میهن و مقدسات ((بخوانید منافع اندک سرمایه داران قدرتمند)) کار کنند. به بهانه خطر منافع ملی(( بخوانید منافع اقلیت سرمایه دار جامعه)) به بهانه خطر بر ضد کشور و تمامیت ارضی(( بخوانید خطر بر ای تمامیت قدرت بالایی ها)) و هزاران دروغ دیگر از حق هرگونه اعتصاب و یا اعتراض برای بهبود اندک وضع شان محروم می شوند و هر صدای کوچک اعتراض شان وحشیانه تر از گذشته ساکت می شود. در این شرایط با انگ وابستگی به دشمن خارجی حمله کننده به مام میهن عزیز!؟!؟ مواجه می شوند. همواره کاگران دو جامعه را این سرمایه دارن که برخلاف ظاهرشان در تحلیل نهایی جهانی می اندیشند چون سرمایه مرز ندارد به جان هم می اندازند تا از خطر اتحاد آنان که منافع کثیف سرمایه داران را به خطر می اندازد جلوگیری کنند تا کارگران دشمن واقعی خود را که مرز هم ندارد نشناسند .
اما از آن طرف همین کارگران قدرت شگفت انگیزی هم دارند . اینان شریان تولید جامعه را در دست دارند و تامین کننده ی نیروی انسانی این جامعه هستند. اگر اینان به آگاهی واقعی و وحدت لازم بین طبقه خود برسند و منافع انسانی را جایگزین تمام این شعار های رنگ رو رفته و دروغین سرمایه داران بکنند آن گاه است که با توقف چرخ دنده های اقتصادی و نظامی هر جنگی می توانند صلح پایداری را برای بشریت به ارمغان بیاورند. می توانند با گرفتن قدرت از دست قدرت مدارن هر قدرتی را بی معنا سازند. قدرت واقعی در بازوان اینان و در آگاهی و وحدت کارگران سرتاسر جهان است .
حال بیایید با هم برای چند لحظه هم که شده تصور کنیم(( می دانم شاید حتی تصور کردنش هم برای مان هم سخت باشد و هم با قوانین موجود در جهان سرما یه داری جرم اما لااقل این تصور غیر ممکن نیست ))
کارگران کارخانه های اسلحه سازی در سرتاسر جهان دست ازکار بکشند و اسلحه تولید نکنند. همچنین شریان تولید و ابزارهای تولید هر جامعه را خود در دست گیرند و مدیریت کنند و منفعتش را به نسبت درست و عادلانه به کل جامعه برسانند! جوانان حاضر در جبهه های جنگ اسلحه ها را بر زمین بگذارند و از پشت سنگر های شان به دشت بیایند و یکدیگر را در آغوش گیرند به جای گلوله به هم گل بدهند. زنان به فرزندان خود به جای کینه از دیگری درس عشق به انسان های دیگر را یاد بدهند . کودکان در کوچه های شهر و مدرسه ها به جای سردادن شعار های مرگ بر این و مرگ بر آن سرود دوستی و انسانت بخوانند. تمام انسان ها ورای قومیت، ملیت، نژاد، مذهب، رنگ و.... دست در دست هم پرچم های سفید به دست و گل های سرخ بر دهان به خیابان ها بریزند. آن گاه است که می خواهم قدرتی را ببینم که یارای مقابله با این سیل خروشان انسانیت را داشته باشد؟ !!!!!!!!!!
جنگ محصول دعوای قدرت عده ای معدود است.. اما صلح نه موهبتی آسمانی و مقدس بلکه تلاش تک تک انسان های زمینی و معمولی همین جهان است. صلح محصول قدرت ما انسان های معمولی و بی سرمایه و بی قدرت، در نفی قدرت آن قدرت مداران اندک است .
پس بیاییم همه با هم فریاد زنیم صلح را! بیاییم روز قطعی جدال را بر پا سازیم. بیایید اخرین رزم خویش را بکنیم برای صلح تا بنای صلح جاودان را نهیم !