" من رفتم "


جهانگیر صداقت فر


• به شهر خوب من جاپای توفان ماند و من رفتم
زنعمت‌های بارش سیل باران ماند و من رفتم   

زسیلاب بلا زیر و زبر شد باغ بار آور
به دشتِ خاوران خار مغیلان ماند و من رفتم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ بهمن ۱٣۹۰ -  ۶ فوريه ۲۰۱۲


 
 [برای دوست،بدری ترویج، و به استقبال غزل " من ماندم"اش.]

به شهر خوب من جاپای توفان ماند و من رفتم
زنعمت‌های بارش سیل باران ماند و من رفتم   

زسیلاب بلا زیر و زبر شد باغ بار آور
به دشتِ خاوران خار مغیلان ماند و من رفتم

پس از سرمای دی‌ امیدوارِ فرودین بودم
بلای خانمانسوز زمستان ماند و من رفتم

در آفاقی سراسر شعر و شوق و شادی و مستی
غبار آلوده طرحی از بهاران ماند و من رفتم

حریم حرمتِ محرابِ عشق آلوده‌ی کین شد
به باور‌های ایمان کفرِ شیطان ماند و من رفتم

زجمع خرّمِ یارانِ بزمِ شادخواری ها
گروهِ مرد‌می سر در گریبان ماند و من رفتم   

قفس شد گسترای بی‌ حصار مهدِ حریّت   
هَزار و قمری و درنا به زندان ماند و من رفتم

زرستاخیز میهن دوستان در راه آزادی   
شعاری پوچ ماند و یاوه، هذیان ماند و من رفتم

به چشم انداز رویا‌ها نماند امّیدِ فردایی
نمائی تیره از فردای ایران ماند و من رفتم

به جان در راه آبادانیِ آن خاک کوشیدم
دریغا خانه و کاشانه ویران ماند و من رفتم

من آنجا ریشه کردم پشت اندر پشت و در اعماق
فسوسا ریشه در خاکِ نیاکان ماند و من رفتم

مرا دلبستگی‌های فراوان است با آن بوم
کتابِ یادها در کوی یاران ماند و من رفتم

به مادر خاک، باری، عشق می‌‌ورزم ز ژرفِ جان
به قلبِ خون فشانم داغِ هجران ماند و من رفتم

در آن کابوسِ شومِ لحظه‌ی بدرود، شهر من
امانت با اهورامزد یزدان ماند و من رفتم.


                                    *********
جهانگیر صداقت فر
jahangirs@aol.com