موریانه بر پیکر جامعه
نگاهی به فیلم جدائی نادر از سیمین


مزدک کاظمی


• اصغرفرهادی بعد از فیلم "درباره الی" که بیشتر به آسیب شناسی طبقه متوسط شهری پرداخته بود، در اثر جدیدش به نام "جدائی نادر از سیمین " با ورود به دنیای طبقه فرودست، افق دیدش را در جامعه گسترده تر کرده است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۱۱


  اصغرفرهادی بعد از فیلم "درباره الی" که بیشتر به آسیب شناسی طبقه متوسط شهری پرداخته بود، در اثر جدیدش به نام "جدائی نادر از سیمین " با ورود به دنیای طبقه فرودست، افق دیدش را در جامعه گسترده تر کرده است. کارگردان حامل پیام ازهم گسیختگی است و این را به گونه ای به تصویر می کشد تا بینندگان هم با ورود به سناریوی فیلم در عین این که قضاوت می کنند، خود نیز جزئی از قصه فیلم را شامل شوند . دراین روایت ابعاد گوناگون کنش اجتماعی افراد را شاهدیم که چگونه آنزمان که منافع اشان ایجاب کند به راحتی دروغ می گویند و ریا می ورزند . دریچه باز شده فیلم، سلول های تشکیل دهنده اش جامعه، یعنی خانواده را در بر می گیرد که خارج از موقعیت طبقاتی اشان درحال تلاشی اند . چه پدر، که اکنون به آلزایمر دچار است . چه طبقه متوسط یعنی نادر و سیمین، که می خواهند ازهم جدا شوند . چه طبقه زحمتکش و فرودست جامعه، که زیرمشکلات خرد کننده زندگی دست و پا می زند و بخاطر فقر و بدهی، مرد خانه بی کار و درتهدید طلبکاران برای رفتن به زندان است . انگار ارکان تشکیل دهنده این جامعه هرکدام به نوعی درحال اضمحلاند . با شروع فیلم بیننده دعوت به قضاوت شده و به شیوه ای هوشمندانه به یکی ازپرسوناژهای فیلم تبدیل می شود . در آغاز سیمین و نادر روبروی دوربین در دادگاه، دلایل خود برای جدائی را به قاضی طرح می کنند اما قاضی قابل روئیت نیست . آن ها درحقیقت برای تماشاگران دلایل خود را می گویند. سیمین می خواهد با عبور از شرایط فعلی برای موقعیت بهتر فرزند به خارج برود و نادر نمی پذیرد . اکنون آن ها به مرحله جدائی رسیده اند . نادر می گوید دلایلش برای نرفتن هزارتاست و تنها یکی ازآن ها نگهداری پدراست . پدری که حالا دیگر کسی را نمی شناسد و این وظیفه پسر است تا پدر را بجا آورد . به این ترتیب بیننده با قصه فیلم که همانا بخشی از زندگی روزمره همه ما است درمی آمیزد . موضوع فیلم بربستر موقعیت بحران اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه ما جریان می یابد. یکی ازده ها نکته جالب توجه فیلم درعین اینکه شخصیت افراد را خاکستری نشان می دهد، اما از قضاوت دستگاه های مرتبط می گریزد و عدم اطمینان به آنان را با بیانی هنرمندانه نشان می دهد . برای درک این مفهوم دقت به روی شخصیت حجت کارگر کفاش، آن زمان که بیان می کند از کار بیرونم کردن و یک سال هم دویدم و نتیجه ای نگرفتم . درسکانسی دیگر خطاب به رئیس دادگاه می گوید شما فکر می کنید ما اصلاً قاطی آدم نیستیم . در بخشی دیگر نادر دردیالوگی می گوید قانون این چیزا سرش نمی شود و یا درسکانس آغاز و پایانی فیلم، تماشاگر از تصمیم دادگاه مطلع نمی شود و اصولاً کارگردان به نتیجه تصمیم گیرندگان رسمی وقعی نمی نهد و فقط تماشاگران هستند که برای او مهم هستند و می بایست قضاوت کنند . بیان فرهادی در جای جای فیلم نشان شرایط ناهنجاری هائی فرهنگی است که در بستر ادبیات عمومی مردم به هنجار تبدیل شده است و مانند موریانه همه ارزش ها را از درون می خورد و پوک می کند . نگاه دقیق سازنده اثر، موشکافانه به سیکل معیوبی از رابطه بین افراد جامعه دوخته شده است . فرهنگی نشات گرفته از موقعیت های اجتماعی و طبقاتی هریک از افراد . پیام فرهادی روای حکایت فرهنگ دروغ است که اکنون به ادبیات مسلط در گسترده ترین شکل ممکن تبدیل شده . آنچه در قصه فیلم آشنا می نماید و به جانمایه اصلی این اثر بدیع تبدیل شده، تقابل دروغ است وحقیقت . همانگونه که در فیلم قبلی اصغر فرهادی"درباره الی " بود . در این اثر شخصیت ها بستگی به موقعیت خود آموخته اند برای هزینه کمتر صادق نباشند . راضیه زنی حامله از طبقه محروم و زحمتکش برای کار آمده در مورد کار کردنش به شوهرش دروغ گفته است . او از نادرمی خواهد به شوهرش نگوید که برای کار به خانه او آمده و نادر می پذیرد. راضیه در پاسخ همسایه در مورد پاره شدن کیسه زباله راست نمی گوید که سرش در راهروگیج نرفته است . راضیه به نادر در مورد فرار پدرش از خانه و تصادف کردن و دکتر رفتن خود حقیقت را نمی گوید . و سراسر فیلم پر از ناراستی های کوچک و بزرگی است درهم تنیده شده در روابط افراد . و این رویه با توجه به شرایط فعلی تا به فاجعه ای نیانجامد همچنان روان است . دختر نوجوان، پرسوناژی است که بر بستر این فرهنگ رشد می یابد و روح تازه و بکر او سیر حوادث را نظاره گر است . او به تجربه می آموزد باید برای حفظ منافع همرنگ جماعت شود و می پذیر برای رهائی پدرش از شر دادگاه و زندان در دادگاه دروغ بگوید . این روش آرام آرم بر بستر خود رشد می یابد و هر سره را به ناسره آلوده می کند و تا مرز فاجعه پیش می رود . در این میان سوء تفاهم ها که پیرایه ناراستی و شروع پلشتی است، نیز در این ویرانی موثر هستند و بر تشدید بیماری روابط افزوده اند . و حالا درمجموع شرایطی بوجود آمده که نادر زنش را نمی فهمد و نمی تواند به زنش بگوید دوستش دارد و از او بخواهد تا بماند. سیمین نمی تواند حس واقعی اش را بیان کند و تنها برای پدر شوهر آلزایمری اش با نگاه دردش را می گوید. راضیه نمی تواند با شوهرش حرف بزند و در مورد کار یا تصادف کردنش حقیقت را بگوید . شوهر راضیه دردادگاه به یقین رسیده برای فریادهایش گوش شنوائی نیست و برای رهائی از فاجعه اقتصادی زندگی اش از زن خود می خواهد قسم دروغ بخورد . معلم ترمه وقتی شهادتش را پس می گیرد نمی تواند با نادر رودر رو شود و حرفش را بزند و ترجیح می دهد فرار کند . پدر نادر ازبرقراری ارتباط با دیگران ناتوان است و پس از حادثه دیگر چند کلمه را هم نمی تواند حرف بزند و در سکوت فرو می رود .
یکی از کاراکترهای پر رنگ در این اثر نقش کارگرکفاش و درحقیقت شوهر راضیه است که این بار پررنگ وارد حوزه دیدگاه کارگردان فیلم شده است . او نمایانگر افرادی از این طبقه است و شخصیت له و طرد شده و فرودست جامعه را ارائه می کند . انسانی که در مقابل تمام محرومیت ها و بی پناهی هایش عصیان کرده و بی اختیار دست به خود زنی می زند . این نقش با بازی درخشان هنرپیشه فیلم تجسمی عینی یافته است . او در تقابل با این همه نا امنی و فقر، تنها آموخته است به ضد عمل دست بزند . و این یکی از زیباترین فضول نمادی این کاراکتر است . او همچنان پرسوناژهای دیگر فیلم بجا و در محل خود قرار گرفته است. اما نکته ی ظریف دیگر درکاراکتر پدری بیمار نهفته است . پدر دیگر کسی یا چیزی را نمی شناسد اما هنوز روزنامه را بجا می آورد . نادر می داند پدر عادت به خواندن روزنامه دارد و برایش هر روز روزنامه می خرد، با اینکه می داند او دیگر نمی تواند آن را بخواند . در بخشی از فیلم شاهدیم بعلت غفلت پرستار، پدر با لباس خانه و پای برهنه از خانه می گریزد و وقتی پرستار متوجه می شود و سراسیمه بدنبالش از خانه بیرون می دود، او را در جلوی دکه روزنامه فروشی کنار خیابان می یابد . این نکته ای است خارج از روابط بین پرسوناژهای فیلم که درعرصه روابط خصوصی مسئله دارند . و نشان می دهد پدرعلاقه دارد خارج از چارچوب روابط خانوادگی از مطالب دیگر و مسائل روز در سطح جامعه و جهان مطلع باشد . این نکته علیرغم نکات مهم و متعدد دیگر به شکلی ظریف و هنرمندانه با نگاه تیز بین فرهادی در معرض دید و درک تماشاگر گذاشته می شود . در پایان گفتنی است این فیلم درمجموع ساختی یکدست و روان دارد و بدون پیچیدگی مسائل جامعه را با هوشمندی طرح می کند و در مرتبه یکی از ماندگارترین آثار سینمائی قرار می گیرد .
گفتنی است با وجود نکات باریک و متعدد این اثر که مجالی دیگر برای طرح می طلبد ، از ورود ارزشمند اصغرفرهادی به عنوان گارگردانی خلاق و متعهد درعرصه داخلی و بین المللی باید شاد بود .


آشنائی


سینما مملو از تماشاگر است . اکثراً بلژیکی و معدودی ایرانی . بعد از اتمام فیلم از زن مسنی که کنارم نشسته نظرش را می پرسم . می گوید سرم هنوز از دیدن این فیلم داغ داغ است. می پرسد کجائی هستی . جواب می دهم . همراهی اش می کنم تا دم در سینما . با حرارت و حیرت از دیدن این اثر تعریف می کند . معلم بازنشسته ای است . معلومه پرت و پلا نیست . دعوتش می کنم به نوشیدن قهوه و گپ زدن درباره فیلم. با روئی خوش، جوابش مثبت است . در نزدیکترین کافه می نشینیم . خیره به من ذل زده و انگار پنهانم را نیز می بیند . کمی دست و پایم را جمع و جور می کنم . به هنگام نوشیدن قهوه می گوید بعد از دیدن این فیلم؛ تا اندازه زیادی ایران و ایرانی رو شناختم . کارگردان این فیلم بسیار تیزبین است . با دیدن این فیلم حتی من بلژیکی رو هم میشود بهتر شناخت . می گویم بله . می پرسد من رو شناختی ؟. جوابم مثبت است. ادامه می دهد، چگونه ؟ می گویم : این قصه در تمام دنیا صادق است . فقط در جائی نظیر کشور من بخاطر شرایط اقتصادی و فرهنگی شکل غیرعادی بخود گرفته، ولی در کشوری مثل کشور شما این قضیه حداقل به فاجعه ختم نمی شود . دستم را می فشارد و می گوید می خواستم همین را بگویم .