کلوپ قدرتمندان سنتی در غیاب قدرتمندان جدید


اردشیر زارعی قنواتی


• جی ۸ بیش از آنچه نماینده واقعی قدرت عام در جهان معاصر باشد بیشتر به همسویی و همگرایی در نهاد قدرت توجه می کند هر چند که این امر بعد از پیوستن روسیه به این کلوپ تا حدودی نقض شده است. این سخن "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در نشست اخیر که می گوید "غرب هم چنان رهبری جهان را بر عهده دارد" را می توان روح حاکم بر جی ۸ به حساب آورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ خرداد ۱٣۹۰ -  ٣ ژوئن ۲۰۱۱


اجلاس سران گروه جی ٨ شامل آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کانادا در طی روزهای ۲۶ و ۲۷ ماه می در شهر "دویل" فرانسه برگزار شد. این ٨ کشور صنعتی و بزرگ جهان معمولا در اجلاس های سالانه ی خود مهم ترین موضوعات بین المللی و روابط فی مابین را مورد بررسی و بعضا تصمیم گیری قرار می دهند که نشست اخیر هم از این قاعده مستثنی نبوده است. بررسی بحران های منطقه یی خصوصا در شاخ آفریقا و خاورمیانه در اجلاس اخیر در کانون توجه رهبران فوق قرار داشته و در حاشیه نیز رسیدگی به بحران اقتصاد جهانی، تروریسم و موضوع افغانستان، فاجعه اتمی فوکوشیما در ژاپن، سپر دفاع موشکی در اروپا، کمک به کشورهای در حال گذار به دمکراسی، پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی، صلح خاورمیانه و نقش اینترنت در پیشبرد حقوق بشر و دمکراسی در برنامه کاری آنان قرار داشت. در بیانیه پایانی این اجلاس تقریبا به تمام این موضوعات اشاره شده است و برای هر یک نسخه یی پیچیده گردید که به واسطه ی عدم توجه به تکثر مدرن قدرت در جهان کنونی نشان می دهد مدل "یالتایی" قدرت هنوز بر ذهن و عمل این رهبران حاکم است. در حالی قدرت های نوظهور در کلوپ قدرتمندان غایب بوده اند که تخمین زده می شود تا سال ۲۰۱۴ میلادی حجم اقتصادی چین، هند، روسیه و برزیل به حدود ۲۵ درصد کل اقتصاد جهان خواهد رسید و از مجموع سهم اتحادیه اروپایی و کانادا فراتر خواهد رفت. اجلاس گروه ٨ کشور صنعتی جهان را شاید بهتر باشد "کلوپ قدرتمندان سنتی" به حساب آورد که هر چند در مقایسه با اقتصادهای نوظهور در حال افول قرار دارند اما هم چنان مدعی "رهبری جهان" می باشند. واقعیت این است که آنان هم چنان هژمونی قدرت در عرصه بین المللی را در اختیار دارند اما این هژمونی هم اکنون بالندگی گذشته را نداشته و دیگر نمی تواند موتور محرکه ی تحولات بین المللی در غیاب دیگران باشد. در یک دهه ی اخیر با ایفای نقش پر رنگ گروه بیست که تقریبا ۹۵ درصد از اقتصاد جهانی را شامل می شود و تکثر موجود در جامعه جهانی را تا حدودی نمایندگی می کند، جی ٨ دیگر کانون اصلی نهاد قدرت (با در نظر داشتن تمام مولفه در تعریف قدرت) در ساخت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، امنیتی و فرهنگی جهان کنونی نخواهد بود. البته این واقعیت به لحاظ عینی قدرت تاثیرگذاری و نقش آفرینی این نهاد در شرایط کنونی را سلب و بی رنگ نمی کند اما به میزان زیادی از تاثیر آن خواهد کاست. هم چنین بحران مالی در اتحادیه اروپایی، درگیری های پر هزینه غرب در جنگ عراق و افغانستان، رکود حاکم بر اقتصاد در بین کشورهای گروه ٨ و سیر تکوینی "تغییر مسیر تاریخ" هرگونه تصمیم گیری یکجانبه در خصوص موضوعات بین المللی را به میزان زیادی ناکارآمد می کند.                              
سابقه تاریخی این نهاد قدرتمند نشان می دهد که از سال ۱۹۷۵ که ابتدا ۶ کشور را در عضویت داشت و بعدا به ٨ کشور تسری یافت تا به امروز بسیار تغییر کرده است در صورتی که روح حاکم بر آن هم چنان بدون تغییر مانده است. جی ٨ بیش از آنچه نماینده واقعی قدرت عام در جهان معاصر باشد بیشتر به همسویی و همگرایی در نهاد قدرت توجه می کند هر چند که این امر بعد از پیوستن روسیه به این کلوپ تا حدودی نقض شده است. این سخن "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در نشست اخیر که می گوید "غرب هم چنان رهبری جهان را بر عهده دارد" را می توان روح حاکم بر جی ٨ به حساب آورد، در صورتی که واقعیت کنونی فراتر از این درک مجازی می باشد. هم اینک جدا از تاثیرگذاری نشست های جی ٨ به نظر می رسد که رهبری جهان مقوله یی است که از حدود و مرزهای این "کاست قدرت" بین المللی فراتر رفته است و آنان بیشتر بر روابط فی مابین خود تمرکز یافته اند. در برخورد با جهان بیرونی نیز با توجه به خیزش های مردمی و جهت گیری به سمت دمکراسی های توده یی در این مناطق، بیش از آنچه کمک های اهدایی بتواند موقعیت آنان را تثبیت کند، حل و فصل بحران های چندوجهی به جهت تناقضات ساختاری در ذات این بحران ها هم چنان تشتت موجود را دامن می زند. در طول برگزاری این اجلاس عمده ترین دستاوردهای آن در کمک ۲۰ میلیارد دلاری به کشورهای تونس، مصر و قلمروهایی که در حال گذار به دمکراسی تلقی می شوند، جلب نظر مسکو برای خواست کناره گیری "معمر قذافی" از قدرت و هشدار تلویحی به سوریه، حمایت قاطع اعضاء از طرح باراک اوباما جهت تعیین مرزهای قبل از سال ۱۹۶۷ برای صلح بین اسرائیل – فلسطین و حمایت اروپا از پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی بوده است. از آنجا که تمامی این توافقات فاقد جنبه حقوقی و تعهدآور بوده و می بایست در طی اجلاس های وزیران عضو گروه در بخش های مجزا در طول دوره زمانی وعده داده شده به اجراء در آید، می توان بیانیه پایانی را منشور اولیه در این خصوص به حساب آورد. ولی در یک مورد نباید شک کرد و آن اینکه اجلاس گروه ٨ در دویل فرانسه بار دیگر رهبران قدرت های بزرگ غربی به همراه روسیه را در یک جا گرد هم آورد تا با شناخت بهتر از اهداف و منافع مشترک مبتنی بر همکاری – رقابت مابین خود، راهبردهای ملی خود را بازتعریف و تصحیح کنند.