رهبر سه طلاقه یی که ملت را سر کار می گذارد


اردشیر زارعی قنواتی


• نکته جالب در این قضیه نوع برخورد دوگانه ی جامعه بین المللی و به خصوص جهان غرب می باشد که در مورد لیبی بلافاصله بدون دادن فرصت جهت میانجی گری و مصالحه در همان گام اول حرف آخر را زد اما در مورد یمن انفعال، بی توجهی و کمترین تنبیه شامل حال صالح شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۹ می ۲۰۱۱


تحولات یمن با توجه به شدت گرفتن اعتراضات و عدم پایبندی "علی عبدالله صالح" رئیس جمهوری این کشور برای امضای تعهدنامه ی هیات میانجی شورای همکاری خلیج فارس جهت کناره گیری از قدرت وارد مرحله جدیدی شده است. تاکنون ٣ بار آقای صالح در آخرین لحظه برخلاف قول و قرارهای قبلی از امضای نهایی این توافقنامه سر باز زده و به نوعی مهارت خود را در دبه در آوردن در خاورمیانه یی که هیچ قاعده اش بر اسلوب نیست، تبدیل به یک بی قاعدگی سیاسی کرده است. این در حالی بوده است که مخالفان صالح در طی یک مصالحه سیاسی و تاکید حزب حاکم مبنی بر اینکه رئیس جمهوری نیز روز یکشنبه ۲۲ ماه می نیز آن را امضاء می کند با تمکین به این توافقنامه چند روز پیش به طور یکجانبه امضای خود را پای سند فوق گذاشته بودند. حتی خود صالح نیز در روز جمعه ۲۰ ماه می ضمن اظهار ناخرسندی از این توافق و تشبیه آن به "یک کودتا" به طور تلویحی بر پذیرش آن اشاره کرده بود. در شرایطی که هر بار صدها هزار تن از معترضان به طور خودجوش به خیابان ها سرازیر می شوند رئیس جمهوری هم طبق سنت مالوف خویش در طی این چند ماه اخیر چند ده هزار نفر از حامیان حکومتی خود را به عنوان ۹۵ درصد ملت به نمایش می گذارد تا برگی در مقابل برگ رقیب رو کرده باشد. این حضور خیابانی جنبش اعتراضی تاکنون به کشته شدن بیش از ۱۵۰ تن منجر شده است و در روز دوشنبه ۲٣ می نیز در طی درگیری مسلحانه بین مخالفان و موافقان صالح گفته می شود که دست کم ۶ تن کشته و ۲۵ نفر زخمی شده اند. این درگیری در مقابل خانه یکی از شیوخ قبایل متنفذ یمن به نام "صادق الاحمر" اتفاق افتاده است که به مخالفان پیوسته است. گفته می شود حامیان صالح به طور مسلحانه با حامیان الاحمر درگیر شده اند که همین موضوع نشان می دهد رئیس جمهوری یمن قصد دارد از تاکتیک "معمر قذافی" دیکتاتور لیبی برای کشاندن کشور به جنگ داخلی و خرید زمان مبادرت ورزد. از آنجا که در طول پنج ماه گذشته هیچ نشانه یی از خستگی در بین مخالفان دیده نشده است خرید زمان برای صالح تا حدودی رنگ می بازد و تنها ریسک ورود به جنگ داخلی محتمل می باشد که تا به امروز مخالفان با درس گرفتن از مورد لیبی و عدم آلودگی به بازی قدرت های خارجی حداقل تا به امروز گزینه جنگ داخلی را نیز از دسترس دیکتاتور خارج کرده اند.                                                   
نقطه ی قوت جنبش اعتراضی در یمن حفظ آرامش و عدم توسل به خشونت کور در مبارزه با حکومت ٣۲ ساله عبدالله صالح بوده است. هر چند که به لحاظ سیاسی – اجتماعی جمهوری یمن نیز در طیف جوامع قبایلی در دوران ماقبل مدرنیته به حساب می آید ولی پرنسیب های حاکم بر جنبش اعتراضی در این مرحله از تحول، شخصیت مستقل و ملی خود را در چارچوب مسالمت آمیز بروز و ظهور داده است. نکته جالب در این قضیه نوع برخورد دوگانه ی جامعه بین المللی و به خصوص جهان غرب می باشد که در مورد لیبی بلافاصله بدون دادن فرصت جهت میانجی گری و مصالحه در همان گام اول حرف آخر را زد اما در مورد یمن انفعال، بی توجهی و کمترین تنبیه شامل حال صالح شده است. تا زمانی که نگاه جامعه جهانی به تحولات یمن این چنین نامسئولانه باشد فرصت برای دودوزه بازی و رکب زدن های دیکتاتور وجود خواهد داشت ولی فروپاشی ساختاری این رژیم در اولین فشار بین المللی خود را نشان خواهد داد. این برداشت اشتباه که یمن می تواند در صورت رفتن صالح به پایگاه القاعده و تروریسم بدل شود و به همین دلیل می بایست با وی مدارا کرد هرگز با واقعیت ها نمی خواند. در این کشور به همان اندازه خطر ظهور تروریسم وجود دارد که در لیبی خواهد بود، به همین دلیل حداقل می توان با ایزوله کردن صالح هم چون مورد مصر و تونس راه را برای یک تحول نسبتا دمکراتیک باز کرد. اتفاقا دست جامعه جهانی و غرب برای ایفای نقش مطلوب در این کشور به دلیل پیوندها و کمک های بین المللی با ساختار حاکم بیش از مورد لیبی باز است و فشار جهت کناره گیری صالح از قدرت چندان سخت نخواهد بود. از طرف دیگر رفتن صالح با حمایت جامعه جهانی حتی می تواند تاثیر انکارناپذیری در تصحیح گسست و دوگانگی های ایجاد شده بعد از مورد لیبی گذاشته و خیزش های عربی را به مسیر درست بازگرداند. اینکه بعد از ٣ دور امتنای رئیس جمهوری یمن از امضای موافقتنامه صلح هم اکنون "هیلاری کلینتون" وزیر امور خارجه آمریکا می گوید "واشینگتن هم چنان خواهان انتقال مسالمت آمیز قدرت در یمن است تا مردم این کشور بتوانند برای ساختن یک یمن متحد، با ثبات، دمکراتیک و خوشبخت تلاش کنند" هر چند که خیلی دیر بوده است اما در صورت تعهد در تصمیم برای عدم حمایت از صالح می تواند راهگشای بحران تلقی شود. الزام تاریخ و خواست توده های یمنی رفتن صالح است و این روند هر چقدر دیرتر انجام گیرد تنها بار و هزینه ی اضافی خواهد بود. اینکه در غرب بسیاری از سیاستمداران از صف رفتن متحدین خود هراسان می شوند نشام می دهد که آنان درس های تاریخ را خوب فرانگرفته و موج دمکراسی خواهی خاورمیانه یی را هنوز در فاز دوران جنگ سرد و چینش های ژئوپلتیک رصد می کنند.