روزگار تیره و ناخوش جناب سارکوزی


اردشیر زارعی قنواتی


• به تازگی روزنامه بریتانیایی "فایننشال تایمز" و موسسه "هریس" نیز یک نظرسنجی انجام داده اند و نتایج نشان می دهد که دخالت نظامی در لیبی نتوانسته است حمایت افکارعمومی کشورهای حاضر در ائتلاف را جلب کند... آنچه که تقریبا مسلم است اینکه موقعیت و اعتبار سارکوزی به آن درجه از تنزل و سقوط آزاد رسیده است که به نظر می رسد دیگر حتی معجزه نیز قادر به حفظ وی در کاخ الیزه برای دور بعد نخواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۱٨ می ۲۰۱۱


  پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در کنار انقلاب صنعتی انگلستان در طول چند قرن گذشته تاثیر ژرفی بر تحولات منطقه یی و بین المللی داشته است. این دو رخداد مهم جهانی که نتیجه و ماحصل پایان قرون وسطی و آغاز دوران روشنگری در اروپا به عنوان مهد تمدن مدرن تلقی می شد راه را برای تغییرات اساسی در شکل و ماهیت جهان معاصر گشود. فرانسه که در بطن این تحولات قرار داشت همواره ساخت سیاسی – اجتماعی آن یک تاثیر دوگانه درونی – بیرونی بر قاره اروپا و به طورکلی محیط بین المللی گذاشته است. به همین دلیل تغییر و تحولات این کشور به خصوص در چارچوب انتخابات سراسری آن همیشه در مرکز توجه عمومی بوده است و نقش انکارناپذیر آن غیرقابل کتمان خواهد بود. در سال ۲۰۰۷ میلادی زمانی که "نیکلای سارکوزی" رئیس جمهوری کنونی فرانسه در رقابت با "سیگولن رویال" کاندیدای سوسیالیست توانست با حدود ۵۴ درصد آرای اخذ شده پیروز شود، یک موج پوپولیستی در اروپا ایجاد شد که ایتالیا، هلند، سوئد و بلژیک را نیز متاثر کرد. روزهای خوش سارکوزی با توجه به دمکراسی جنبشی فرانسه که ارتباط نزدیکی با عدالت خواهی "ژان والژانی" دارد، دوام چندانی نیافت و بعد از سال اول ریاست جمهوری همواره نتایج نظرسنجی ها حکایت از افول موقعیت وی داشته است. به عکس پوپولیسم چپگرا که معمولا در حوزه اقتصادی "عدالت اجتماعی" را سرلوحه برنامه خود قرار می دهد و بخش قابل توجهی از طبقات نابرخوردار را جذب می کند، پوپولیسم راست تمایل شدیدی به برنامه های نئولیبرالیستی داشته و ریاضت اقتصادی را حلال تمام مشکلات اجتماعی به حساب می آورد. سارکوزی نیز در طی حدود ۴ سال که از زمامداری وی می گذرد همواره و به تناوب حوزه اقتصادی فرانسه را که به واسطه بافت سیاسی – اجتماعی آن همیشه نسبت به دیگر کشورهای بزرگ اروپایی نگاه عدالت محورتری را نمایندگی می کند، در مسیر اقتصاد ریاضتی و نئولیبرال سوق داده است. البته با توجه به بروز بحران اقتصادی بین المللی در سال ۲۰۰٨ میلادی بسیاری از کشورهای اروپایی برنامه ریاضت اقتصادی و گسست از اقتصاد "کینزی" را در دستور کار خویش قرار دادند که بازخورد منفی در طبقات کارگری و اقشار کارمندی، دانشجویی، دانش آموزی و بیکار داشت و به طورکلی طبقات پائین و متوسط را به شدت ناراضی کرد.
اما تفاوت فرانسه با دیگر همتایان اروپایی خود در ذات دمکراسی جنبشی این کشور می باشد که خیابان را همیشه در زیر پای رهبران حاکم نامطمئن و پر از دست انداز می کند.
در تازه ترین نظرسنجی که توسط موسسه "ال اچ ۲" به تازگی انجام گرفته است نتایج نشان می دهد که نیکلای سارکوزی در صورت کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ در دور اول حدود ۱۶ درصد آراء را می تواند از آن خود کند. این در حالی است که این نظرسنجی شانس "دومنیک اشتراوس – کان" از چپ میانه را ۲٣ درصد و "مارین لوپن" از راست افراطی که به تازگی جانشین پدر در "جبهه ملی" شده است را ۱۷ درصد نشان می دهد. بر مبنای این نظرسنجی بسیاری از تحلیلگران اقبال سارکوزی حتی برای راه یافتن به دور دوم انتخابات را نیز ضعیف ارزیابی کرده و حزب حاکم "او ام پی" را بازنده اصلی انتخابات ریاست جمهوری آینده می دانند. روزنامه لوموند چاپ پاریس قبل از آن نیز گزارش یک نظرسنجی دیگر را منتشر کرده بود که نشان می داد ۶۷ درصد از فرانسویان اعتماد خود را به سارکوزی از دست داده اند. داده های این دو نظرسنجی اخیر که معمولا در جامعه دمکراتیک فرانسه تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک می باشد، حداقل در مورد سرنوشت پوپولیست فرانسوی حکایت سرنوشت تباه شده وی خواهد بود. اینکه با تمام گرفتاری های سارکوزی در اداره امور داخلی فرانسه، وی در طی ماه های اخیر خود را به شدت درگیر مسائل خارجی به خصوص در مورد حمله به لیبی کرده است به نوعی نشاندهنده این واقعیت است که رئیس جمهوری به دنبال یک معجزه در صحاری شاخ آفریقا می گردد تا شاید تعبیر آن را در خیابان های پاریس به نظاره بنشیند. این گمان از آنجا تقویت می شود که به تازگی روزنامه بریتانیایی "فایننشال تایمز" و موسسه "هریس" نیز یک نظرسنجی انجام داده اند و نتایج نشان می دهد که دخالت نظامی در لیبی نتوانسته است حمایت افکارعمومی کشورهای حاضر در ائتلاف را جلب کند. بر طبق داده های این نظرسنجی تنها در فرانسه کفه موافقان حمله نسبت به مخالفان سنگین تر بوده و در مقابل ٣۱ درصد مخالف حدود ۴۰ درصد موافق بوده اند در حالی که این نسبت در ایتالیا ۴۹ درصد مخالف در مقابل ۲۹ درصد موافق، در آمریکا ٣۷ درصد مخالف در مقابل ٣۲ درصد موافق، در آلمان ٣۹ درصد مخالف در مقابل ٣۴ درصد موافق و در بریتانیا ٣۷ درصد مخالف در مقابل ٣۶ درصد موافق بوده است. آنچه که تقریبا مسلم است اینکه موقعیت و اعتبار سارکوزی به آن درجه از تنزل و سقوط آزاد رسیده است که به نظر می رسد دیگر حتی معجزه نیز قادر به حفظ وی در کاخ الیزه برای دور بعد نخواهد بود. سرنوشت بازرس "ژاور" جعلی در دنیای سیاست فرانسه هم چون ژاور واقعی در داستان بینوایان "ویکتور هوگو" غرق شدن است، با این تفاوت که ژاور ادبیات قربانی وجدان اجتماعی خود شد و ژاور سیاست قربانی بی وجدانی سیاسی خود می شود.