پاس جنونانه و گل خونین در بازی تری عمر


اردشیر زارعی قنواتی


• یک هفته بعد از قرآن سوزی توسط کشیش دیوانه یی به نام تری جونز در آمریکا بازتاب اعتراضی آن در روز جمعه اول آوریل در شهر مزار شریف افغانستان با حمله به دفتر سازمان ملل متحد به طرز بسیار خونینی رقم خورد. یک روز بعد نیز در شهر قندهار ده ها هزار تن با خشم فزاینده یی به خیابان سرازیر شدند تا علیه این اقدام عکس العمل متقابل نشان دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ فروردين ۱٣۹۰ -  ۱۲ آوريل ۲۰۱۱


یکی پاس می دهد و دیگری گل می زند، تا زمانی که یک تیم در پاس کاری و گل زدن موفق است به اصطلاح فوتبالی ها "نبض بازی را در دست دارد". این قاعده تنها حکایت بازی فوتبال نیست و می تواند در میدان بازی و کنش – واکنش های سیاسی – اجتماعی نیز به کار گرفته شود. در طول دو دهه ی اخیر همواره بنیادگرایان مسیحی و مسلمان با توجیه ظاهرا متناقض اسلام هراسی و دفاع از شریعت، از این قاعده ی غیرانسانی ولی مطلوب برای بقای خویش به وفور استفاده کرده اند. در هیچ کدام از زوایای این آرایش بازی جایی برای دمکراسی، تفسیر انسانی - رحمانی از دین، زندگی مسالمت آمیز بشری و ثبات و امنیت ملی، منطقه یی و بین المللی وجود نداشته و برای بازیگران "زندگی سراسر جنگ است و دیگر هیچ نیست". اصولا بنیادگرایی و تفسیر غیردمکراتیک از دین فارغ از ذات تئوریک موضوع، در عرصه عینی زیست اجتماعی بر اساس یک تقابل و نفی دیگری شکل گرفته است و به همین دلیل بهانه سازی و بهانه جویی در این مسیر به طور کاملا آگاهانه انتخاب می شود. بحث های آکادمیک و ذهنی در بین دینداران و بی دینان، این دین و آن دین و بین این و آن فرقه از یک دین، همواره وجود داشته است و بعضا به پرخاش های کلامی و حتی منازعات محدود فرقه گرایانه در یک محیط محدود نیز قبلا رسیده است اما بعد از جنگ های صلیبی در قرون وسطی هم اینک موج جدیدی از یک منازعه مدرن در ذات واپسگرایانه آن کلید خورده است. برخلاف تصور عمومی موج جدید بنیادگرایی بیش از آنچه ریشه در ذات تئوریک و ایدئولوژی داشته باشد از آبشخور تمایلات ستیزه جویانه حقیقی و حقوقی در افتراق جماعت های بشری و منافع ژئوپلتیک در ساخت جدید نظام بین المللی ارتزاق می نماید. نسبت این منازعه با زایش تروریسم بین المللی و مداخله خارجی - نظامی در حوزه های بین المللی چون افغانستان و عراق از سوی غرب یک کنش – واکنش متقابل در بازتعریف وضعیت جدید در فردای پایان جنگ سرد تلقی می شود. یکی از سرچشمه ها و نشانه های این وضعیت جدید آنجا خود را نشان می دهد که منازعات مذهبی در یک واحد ملی و محلی بیش از آنچه متکی به ذات درونی سیستم و اجتماع باشد تاثیر گرفته از یک موقعیت بیرونی است. چنانچه حادثه تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ توسط جنبش "القاعده" به رهبری "اسامه بن لادن" بهانه لازم را برای نئوکان های آمریکایی به رهبری "جورج بوش" رئیس جمهوری وقت آمریکا جهت هجوم به افغانستان و عراق مهیا می کند و قرآن سوزی مذموم و نمایشی "تری جونز" کشیش یک کلیسای کوچک در ایالت فلادلفیای آمریکا زمینه را برای بنیادگرایان و طالبانیسم افغانی جهت سوق دادن چند تظاهرات اعتراضی به سمت حمله به دفتر سازمان ملل متحد در مزار شریف و قتل بیش از ٨ تن از اتباع خارجی و ۱۵ تن از اتباع این کشور فراهم می سازد. تمام این فعل و انفعالات خشم آلود در این سو و آن سوی جهان کنونی که متاسفانه بازتاب رسانه یی گسترده یی نیز می یابد رابطه ی علت و معلولی خود را در حوزه "تکلیف" بر ساخت مدرن مبتنی بر مشروعیت "اختیار" تحمیل می کند.            
یک هفته بعد از قرآن سوزی توسط کشیش دیوانه یی به نام تری جونز در آمریکا بازتاب اعتراضی آن در روز جمعه اول آوریل در شهر مزار شریف افغانستان با حمله به دفتر سازمان ملل متحد به طرز بسیار خونینی رقم خورد. یک روز بعد نیز در شهر قندهار ده ها هزار تن با خشم فزاینده یی به خیابان سرازیر شدند تا علیه این اقدام عکس العمل متقابل نشان دهند. در ناآرامی های مزار شریف بین ۱۲ تا ۲۰ تن از اتباع خارجی و افغان کشته شدند و در قندهار نیز گفته می شود حداقل ۱۰ تن از مردم کشته شده اند. موضوع قرآن سوزی از سوی تری جونز در آستانه یازدهم سپتامبر سال گذشته میلادی نیز مطرح شده بود که با فشار مقامات آمریکایی و جوامع حقوق بشری این کشیش سودازده و برخوردار از عقده های روانی از این کار منصرف گردید. بدون شک هم تری جونز و هم تمامی شخصیت های حقیقی و حقوقی به تبعات منفی و زیانبار این اقدام واقف بوده و تصویر خونین این نمایش مذموم را از پیش می دانستند. این هم از حکایت های غریب و طنزآمیز جهان بدون مرز کنونی است که انفجار اطلاعات می تواند یک حادثه کوچک در یک محیط محدود را به یک رخداد جهانی تبدیل کند که حداقل برای چندین روز تیتر اول خبرهای بین المللی به حساب آید. به همین دلیل کشیش گمنامی در یک کلیسای کوچک محلی یک شبه تصویر خود را در پشت جلد پرتیراژترین مجلات و خبرگزاری های جهانی دیده و این چنین عقده های روانی خود را در توهم یک "کیش شخصیت" کاذب ارضا می کند. تقریبا هم زمان با این اقدام به دعوت "پیتر کینگ" رئیس کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندگان آمریکا و نماینده متنفذ جمهوریخواه از ایالت نیویورک نیز یک سلسله جلسات بحث و بررسی در خصوص "افراطی شدن جامعه مسلمانان آمریکا" برگزار می شود که اقلیت مسلمان در این کشور را به عنوان یک کل واحد در مظان اتهامات تروریستی قرار می دهد. در تمامی این کنش های چندوجهی اقدام کنندگان و برگزار کنندگان با توجه به اطلاعات مستند از نهادهای امنیتی فدرال به درستی می دانند که امتزاج تصنعی این دو مورد خلاف واقعیت بوده و می تواند به گسست و شکاف های کنونی در عرصه ملی و بین المللی منجر شود. البته در آن سوی میدان منازعه نیز داستان بنیادگرایی و تروریسم هم از همین رویه پیروی کرده و امثال پیتر کینگ و تری جونز را هم عرض تمام جامعه آمریکایی و مسیحی قلمداد کرده و سعی می کند داستان انتقام جویانه ی "چشم در مقابل چشم" را تبلور عینی ببخشد. تا زمانی که این کنش ها و واکنش های متقابل به بقای خود ادامه می دهد خط ارتباطی و خونین بین فلادلفیا – مزار شریف و واشینگتن – قندهار هم چنان فعال بوده و خون بیگناهان در پیش پای سوداگران متوهم شلتاق خواهد زد. هر چند که اظهار تنفر بر طبق متمم اصل اول قانون اساسی آمریکا به رسمیت شناخته شده است و جامعه مسلمانان نیز نسبت به مقدسات خود تعصب دارند اما به نظر می رسد که دورانی آغاز شده است که داوران برای کنترل بازی می بایست قوانین تازه یی برای "بازی جوانمردانه" وضع کنند.