قفقاز پاشنه آشیل روسیه


اردشیر زارعی قنواتی


• با توجه به داده های اطلاعاتی و مستندات عینی، چشم انداز مثبتی برای حل معضلات قفقاز شمالی در کوتاه مدت وجود نخواهد داشت و زشت وارگی هیبت کنونی چچنی هم چنان ترسیم کابوس های وحشتناک رهبران و مردم روسیه در آینده ی نزدیک خواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۷ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۶ فوريه ۲۰۱۱


روسیه به عنوان وسیع ترین جغرافیای سیاسی جهان و کشوری با ملت های گوناگون در کنار اولیگارشی حاکم، شکل دهنده ی یک ساختار سیاسی – اجتماعی پارادوکسیکل می باشد که نظم موزائیکی آن از درون با بی نظمی ذاتی – هویتی روبه رو است. دوران گذار پس از فروپاشی شوروی و موج استقلال خواهی جمهوری های تشکیل دهنده ی نظم قدیم در این حوزه ژئوپلتیک یک وضعیت گریز از مرکز را موجب گردید که دامنه های آن امروز به درون جمهوری روسیه نیز کشیده شده است. در این بین به لحاظ حساسیت های ژئوپلتیکی و امنیت ملی، حوزه قفقاز در دوگانه ی بیرونی قفقاز جنوبی و درونی قفقاز شمالی همواره مسکو را در شرایط دشوار قرار داده است. بحث قفقاز جنوبی به خصوص بعد از جنگ بین روسیه و گرجستان که به جدایی مناطق خودمختار اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان منجر شد و بلافاصله نیز روسیه این جمهوری های جدایی طلب را به رسمیت شناخت، ماهیت بی ثباتی و اهداف منطقه یی در حوزه پیرامونی را نشان می دهد. در قفقاز شمالی که هم چنان بخشی از خاک روسیه تلقی می شود بحث شکل متفاوتی به خود می گیرد و جدایی طلبان چچن، داغستان و اینگوش که ارتباط پیدا و پنهانی با تروریسم بین المللی، بنیادگرایی اسلامی و تجارت مواد مخدر دارند، تهدیدی سیاسی – اجتماعی در عمق استراتژیک ساخت درونی روسیه به حساب می آیند. در طی ماه های اخیر موج حملات تروریستی به اهداف و مراکز جمعیتی در مسکو و دیگر مناطق این کشور که از سوی تروریست های قفقازی انجام گرفته است، توجه به موضوع قفقاز را به صدر اولویت های مسکو ارتقا داده است. حمله تروریستی ۲۴ ژانویه به فرودگاه "دامادیدووا" در مسکو که منجر به کشته شدن بیش از ٣۵ تن و زخمی شدن ۱٣۰ نفر گردید و بر اساس اعلام مقامات امنیتی روسیه جدایی طلبان قفقازی مسبب آن بوده اند، آسیب پذیری و عدم برخورد درست مسکو نسبت به موضوع تروریسم قفقازی را به اثبات رساند. تنها ٣ روز بعد از این حادثه تروریستی بار دیگر در انفجار در کنار کافه "کاراوان" در نزدیکی شهر "خاساویورت" از توابع جمهوری خودمختار داغستان ۴ تن کشته و ۶ نفر زخمی شدند. این بار نیز انگشت اتهام به سمت تروریست های قفقازی نشانه رفت و بر اساس اطلاعات موجود این گمان به یقین نزدیک بوده است. در طی روزهای اخیر پخش یک ویدئوی ضبط شده در وب سایت متعلق به جدایی طلبان چچنی مبنی بر تهدید به حملات تروریستی و انتحاری به مسکو توسط "دوکو عمروف" رهبر شورشیان چچن دوباره سطح تهدیدات امنیتی در روسیه را بالا برد. وی در این ویدئو ضمن تاکید بر اینکه روسیه سالی خونین را در پیش دارد می گوید "سیف الله را برای انجام عملیاتی به مسکو اعزام کرده است". این تهدید در شرایطی که موج حملات تروریستی در روسیه ابعاد بالاتری به خود گرفته است نشان می دهد که معضل قفقاز شمالی و اولویت امنیت ملی برای رهبران کرملین به سطح هشدار و خطر فزاینده رسیده است.                                          
بحث تروریسم بین المللی و تجارت مواد مخدر که در یک ارتباط تنگاتنگ با هم قرار دارند در طی یک سال اخیر بار دیگر مسکو را نسبت به وضعیت در افغانستان و مرزهای جنوبی خود حساس کرده است. همکاری های تازه روسیه – ناتو در خصوص مبارزه با تروریسم و تولید و کشت مواد مخدر در این کشور که موجب شد راه ترانزیتی حمل محمولات نظامی و غیرنظامی از طریق خاک روسیه به سمت افغانستان باز شود در کنار همکاری پنهان نیروهای امنیتی روسی با آمریکا برای حمله به پایگاه ها و انبارهای مواد مخدر در این کشور، پیامد این نگاه جدید می باشد. استقبال از "حامد کرزای" رئیس جمهوری افغانستان و بسط مناسبات با کابل نیز در همین چارچوب انجام گرفته است چرا که رهبران کرملین می دانند که پشت جبهه ی تروریسم قفقازی و تجارت مواد مخدر در خاک این کشور، به نوعی به دامنه های هندوکش مرتبط است. سفر "دیمیتری مدودف" رئیس جمهوری روسیه به هند در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰ و اظهارات وی در کنفرانس مشترک مطبوعاتی با "مان موهان سینگ" نخست وزیر این کشور نیز هر چند که مناسبات استراتژیک و مراودات کلان اقتصادی را در بر می گرفت اما تاکید چندباره مدودف در خصوص تروریسم، موید نگرانی های روزافزون مسکو از این موضوع می باشد. وی در این کنفرانس می گوید "تروریست ها، جنایتکارانی هستند که جنایت خود را علیه مردم بی گناه انجام می دهند و باید بدون قید و شرط استرداد شوند تا به نحو مناسب به سزای اعمالشان برسند. کسی که به تروریست پناه می دهد به جنایتکار پناه داده است و این کارمفهومی جز این ندارد". از طرف دیگر مبارزه روسیه با جدایی طلبی و تروریسم در قفقاز شمالی با توجه به نگاه سخت افزاری به این پدیده از سوی مسکو، همواره انتقاد محافل حقوق بشری و اقلیت های ساکن در این حوزه ژئوپلتیک را موجب شده است. اولیگارشی حاکم بر ساخت سیاسی مسکو با اتخاذ سیاست "مشت آهنین" و معامله با محافل مشکوک چچنی خود را در چنبره یک بازی قدرت بومی در رقابت بین صاحب نفوذان قفقازی قرار داده و با عدول از سیاست نگاه منصفانه به موضوع خلق های ساکن در کشور که توسط سیستم قبلی تا حدودی رعایت می شد، تروریسم را به بطن لایه های اجتماعی قفقازی وارد کرده است. همین واقعیت و تا حدودی دخالت بیرونی در حوزه قفقاز شمالی موجب شده است تا در طی ۲۰ سال بعد از فروپاشی شوروی حل معضلات قفقاز نه تنها محقق نشود که حتی در یک سیکل معکوس معضلات هم چنان سیر صعودی داشته باشد. قفقاز در چنین وضعیتی پاشنه آشیل درونی روسیه خواهد بود و می تواند فراتر از آن به یک بشکه باروت برای نظم منطقه یی و بین المللی نیز تبدیل شود. با توجه به داده های اطلاعاتی و مستندات عینی، چشم انداز مثبتی برای حل معضلات قفقاز شمالی در کوتاه مدت وجود نخواهد داشت و زشت وارگی هیبت کنونی چچنی هم چنان ترسیم کابوس های وحشتناک رهبران و مردم روسیه در آینده ی نزدیک خواهد بود.