سیاست: "دکان شیادان"!


خسرو صدری


• آن ها که می گویند: "هدف ما اطلاع رسانی است، قضاوت با شماست"، هرآینه، به عنوان مثال در مورد رسوایی بکارگیری بمب های حاوی اورانیوم ضعیف در عراق و در نتیجه گسترش بیماری سرطان و تولد کودکان عجیب الخلقه، آن گونه که سازمان بهداشت جهانی اعلام داشته است، به بحث و بررسی پرداختند، آن گاه باور کنید که "اطلاع رسانی" آن ها ، هدفی غیر از "بی خبر" نگاه داشتن ما از سیاست های جنایتکارانه شان دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ بهمن ۱٣٨۹ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۱


شما هیچ عرصه فعالیت قانونی را نمی یابید که به اندازه "سیاست" به دروغ و فریب و جنایت، آلوده باشد. سیاستمدار، با وعده های دروغ، پا در پله های اول "نردبان ترقی" می گذارد و از نمایندگی شورای محل و روستا و شهر و مجلس و... برای مقامات بالاتر چون ریاست جمهوری، خیز بر می دارد. در این مقام است که او می تواند به مسابقه فریبکاری در صحنه جهان راه یابد. تحفه هایی چون جرج بوش و احمدی نژاد، تنها نمونه هایی هستند وگرنه کی و کجا رهبری را دیده اید که برای محکم کردن زیر پای خود و پیشبرد مقاصدش، از بکارگیری وسایل غیرانسانی و اخلاقی ابایی داشته باشد و از دروغ بپرهیزد. تجربه شخصی من البته دو استثناء نشان می دهد. یکی فیدل کاسترو، در بدو انقلاب کوباست که در یکی دو مورد، با تصور این که در جهان ما شاید بتوان صداقت و سیاست را آشتی داد، موضعگیری هایی کرد که باعث دردسرش شد. یکی هم محمد علی رجایی است که به عنوان نمونه، در دوران چند هفته ای ریاست جمهوری اش، در تابستان سال ۶۰، در برنامه ای تلویزیونی گفت: "از آنجایی که دولت اسلامی هیچ چیزی ندارد که از مردم پنهان کند، خواستم بگویم که سفیر شوروی به ما پیشنهاد داده است که کشورش با وجود داشتن روابط خوب با عراق، حاضر است سلاح در اختیار ما گذارد". فردای آن روز سفیر تکذیب کرد و رجایی هم گفت که ما نوار صحبت ها را هم داریم. ولی بالاخره کوتاه آمد و نوار را پخش نکرد. گویا آن وسط یکی پیدا شد و گفت: آقا جان! هر جا می خواهی راست بگو، ولی در مقام رسمی اگر بخواهی راست گو باشی، ممکن است فردا پس فردا یک بمبی در دفترت منفجر شود و این باهنر بیچاره هم به آتش راست گویی تو بسوزد! رجایی که نصیحت گوش نکرد ولی فیدل کاسترو به نظر من، هنوز هم تنها سیاستمداری است که میکوشد تا بدون افتادن در چاه "ساده لوحی سیاسی"، وظایف خود را شرافتمندانه انجام دهد.
همه قدرتمندان عالم سعی دارند که با استفاده از وسائل ارتباط جمعی، افکار عمومی را به سمت موردنظر خود هدایت نمایند. آن ها به ما مردم عادی نیاز دارند تا رقیبانشان را از میدان بدر کنند. از این رو به طور مستمر تعبیر و تفسیر خود از آنچه در جهان می گذرد را به حلق مردم می ریزند. بدون آن که به آن ها اجازه دهند تا کمی هم به اصل موضوع، یعنی درگیری کانون های قدرت جهانی، نزدیک شوند وآن را بررسی کنند. همین الآن به مهمترین اخبار و تفسیرهای روز دقت کنید: رئیس جمهور چین به آمریکا رفته است و همه جا بحث بر سر روابط دو کشور است. آیا ما اجازه داریم بدانیم که جزئیات و مکانیسم توافقات دو کشور چه بوده است؟ به هیچ وجه. چنین چیزی تخطی از اصول پذیرفته شده در سیاست جهانی است. ما فقط حق داریم که مثلا اگر آمریکا نتوانست چین را به بالا بردن ارزش پولش در مقابل دلار مجبور سازد و تصمیم گرفت که با سلاح "حقوق بشر" به آن ها فشار آورد، بیاییم در خیابان و برای آزادی "لیو شیائو" و استقلال تبت تظاهرات کنیم. "دمکراسی" چنین حقوقی برای مردم پیش بینی نکرده است که از نحوه بده بستان های سیاسی سر درآورند. اگر جز این باشد که دیگر سرباز بدبخت آمریکایی را نمی توان در عراق وافغانستان به کشتن داد. آن ها که می گویند: "هدف ما اطلاع رسانی است، قضاوت با شماست"، هرآینه، به عنوان مثال در مورد رسوایی بکارگیری بمب های حاوی اورانیوم ضعیف در عراق و در نتیجه گسترش بیماری سرطان و تولد کودکان عجیب الخلقه، آن گونه که سازمان بهداشت جهانی اعلام داشته است، به بحث و بررسی پرداختند، آن گاه باور کنید که "اطلاع رسانی" آن ها ، هدفی غیر از "بی خبر" نگاه داشتن ما از سیاست های جنایتکارانه شان دارد.
آنچه به ما مربوط می شود، آن است که وارد بازی های مسخره سیاسی، که قرار است ما را به مسلخ قدرتمندان هدایت کند، نشویم. سیاست را می آموزیم و دنبال می کنیم تا از ترفند "سیاست بازان" در امان بمانیم.

خسرو صدری
khosro-sadri.blogspot.com