"کلمه"ای علیه کردستان


آسو اسلام پناه


• روزنامه "کلمه" شماره روز ۱۵ دی خود را به زبان کردی منتشر کرد. محتوای این نشریه یک صفحه ای در ویژه نامه خود به زبان کردی، شامل ترجمه اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی و دو یادداشت است که یکی از آنها به زعم نویسنده آن در صدد آسیب شناسی تقابل مسلحانه مردم کردستان و نظام اسلامی ایران بر آمده است و چنانکه خود می نویسد می خواهد آسیب بشناسد نه اینکه قضاوت کند، اما... ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۶ دی ۱٣٨۹ -  ۱۶ ژانويه ۲۰۱۱


روزنامه اینترنتی "کلمه" وابسته به میرحسین موسوی نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، شماره روز ۱۵ دی خود را به زبان کردی منتشر کرد.
محتوای این نشریه یک صفحه ای در ویژه نامه خود به زبان کردی، شامل ترجمه اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی و دو یادداشت است که یکی از آنها به زعم نویسنده آن در صدد آسیب شناسی تقابل مسلحانه مردم کردستان و نظام اسلامی ایران بر آمده است و چنانکه خود می نویسد می خواهد آسیب بشناسد نه اینکه قضاوت کند.
نویسنده از همان ابتدا با تلاش برای القای جعل تاریخی آغاز خشونت از سوی احزاب کردستان و نه دولت جمهوری اسلامی، نیات خود از این نوشته را آشکار کرده و نظام مطلوبش را از این جهت، برادرانه ملامت می کند که چرا خشونت را خواسته است با خشونت پاسخ گوید. گویا نویسنده متن بنا را بر فرض غلط و منسوخ بی خبری عمومی و ضعف حافظه تاریخی مردم گذاشته که چنین ناشیانه دست در جعل تاریخی می برد که هنوز شماری از بازیگران آن زنده و در بطن حوادث امروز نیز هستند.
با این جعل تاریخی، بلافاصله با "ضد انقلاب" خواندن احزاب کردستان راه خطا پیموده و قدم اول را نه در جهت آسیب شناسی بلکه در راه قضاوت نهاده و اولین تلاش وی صدور حکم علیه احزاب سیاسی کردستان است. البته باید در نظر داشت که انقلاب از نظر نویسنده همان نظام اسلامی است و مخالفت با آن به معنای ضدیت با انقلابی که دستکم در کردستان از همان آغاز نه اسلامی بود و نه تمامیت خواه.
نوشته مورد اشاره در ادامه با تمجید از درک عمیق آقای موسوی در شناخت درست مسائل و مشکلات کردستان و آشنایی وی با این مسائل، به صراحت هدف قلم زنی خود را آشکار کرده و می فهماند که آسیب شناسی وی تنها تلاشی تبلیغاتی برای شخصیتی است که کماکان اصرار بر این دارد تا با هزینه کردن از پایین، سهمی از دایره قدرتی بدست آورد که همچنان خود را شعاعی از آن می داند.
و در آخر با اشاره به دانسته های موسوی از ضرورت "تامین حقوق گروهی اقلیتها از قبیل تحصیل به زبان مادری"، نویسنده در پایان این به زعم وی "آسیب شناسی" و نه "قضاوت" به آنجا می رسد که احزاب برآمده از خواستهای تاریخی ملت کرد در کردستان ایران را ساخته دست بیگانگان و امپریالیسم جهانی دانسته و "زبانی معطوف به حل مساله" را وا نهاده و با فراموش کردن رسالتش در آسیب شناسی، "دستوری برای حذف مساله" را با تئوری مواجهه با امپریالیسم به عنوان نتیجه منطقی این آسیب شناسی در اذهان شکل می بندد.
چرایی این موضوع نه برای آنان که متوهم به آزادیخواهی گروه موسوی باقی مانده اند، بلکه برای آن گروه عظیم از مردم که واقعیت جدال این یاران غار را بر سر چگونگی حفظ نظام مطبوعشان درک کرده اند، کاملا آشکار است.
آنچه نویسنده متن و این جناح فعلا بیرون رانده از دایره قدرت باید بدانند این است که کردستان را این "کلمه"ها نمی فریبد.