از کشاکش نیروهای سیاسی در ایران


ب. بی نیاز (داریوش)


• برای ایستادگی در برابر چنین اندیشه‌های اقتدارگرایانه می‌بایستی از پیش آنها را خلع سلاح کرد. از این رو، می‌بایستی جنبش آسیب‌پذیر سبز را از پیش به شعارهایی تزیین کرد که در فردای جذر و مد سیاسی به گوشه‌‌ی تنگ و تاریکی پرتاب نشود. تأکید بر سکولاریسم، یعنی از یک سو آزادی‌های فردی و اجتماعی و به طور مشخص لغو حجاب اجباری و از سوی دیگر تنوع سیاسی یعنی آزادی احزاب سیاسی می‌تواند آلترناتیوی باشد در مقابل نئوحجتیه ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ شهريور ۱٣٨۹ -  ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰


در نوشتارهای پیشین در باره‌ی حجتیه، نئوحجتیه و سرانجام پیکره‌گیری کنسرنهای بخش خصوصی در زیر پوسته‌ی سپاه‌پاسداران اشاره کردم (۱). به همین موضوع نیز آقای محمود خادمی از منظر سیاسی پرداخته است که نوشتار او هنوز در همین سایت موجود است (۲).

نیروهای سیاسی در ایران امروز یک مجموعه درهم تنیده هستند که از یک سو می‌توان مرزهای آنها را روشن کرد و از سوی دیگر مرزهای آنها آن چنان به هم آمیخته‌اند که جداسازی آنها کار دشواری است.

یک بخش به اصلاح‌طلبان شهرت دارند که اساساً از بقایای اسلام سیاسی هستند. این طیف بزرگ که زیر سقف جنبش سبز عمل می‌کند و آقایان موسوی و کروبی نمایندگان نمادین آن هستند، از یک تنوع وسیع فکری و سیاسی برخوردار است. ولی هنوز روح اسلام سیاسی تلطیف‌شده بر آن حاکم است. یعنی اسلام سیاسی‌ای که معتقد است عدالت اجتماعی، دموکراسی و آزادی‌های فردی با اسلام در تناقض نمی‌باشد. به سخن دیگر، این درک هنوز از دین نه یک برداشت «ارزشی» که برداشت «هنجاری» (نرمی، قانونی) دارد.

اصولگرایان بخش دیگر نیروهای سیاسی در ایران هستند. درک اینان از اسلام سیاسی هنوز همان خمینیسم است. اصولگرایان مانند اصلاح‌طلبان یکدست نیستند و بسیاری از بخش‌های آن در میان قطب‌های قدرتمند جامعه سیال هستند. این بخش به لحاظ اقتصادی از یک سو به نهاد دولت متکی است و از سوی دیگر به یک سلسله بنیادها و تعاونی‌ها که زیر نظر آنها عمل می‌کند. البته باید گفت که اکثر این بنگاه‌ها طی سی سال اخیر کارآیی اقتصادی خود را از دست داده‌اند و مانند خود اقتصاد دولتی ضرر می‌دهد. به قول آقای محمد فروزنده رئیس بیناد مستضعفان «بنیاد دیگر به بنگاه‌داری علاقه‌ای ندارد.» و به همین دلیل قرار است بسیاری از شاخه‌های اقتصادی آن را به شرکت‌های خصوصی واگذار کند. با توجه به جابجایی بسیاری از این نیروها و تضعیف پایه‌های اقتصادی آن، می‌توان گفت که این بخش به تدریج در نیروی اول (اصلاح‌طلبان) و نیروی سوم (نئوحجتیه) حل خواهد شد.

نئوحجتیه نیروی سومی است که امروز هم قدرت اقتصادی دارد و هم قدرت سیاسی که در این باره در نوشتار «لیبرالهای آینده ایران» به آن اشاره شد. آماج آینده این نیروی سیاسی یک کشور سکولار مبتنی بر ایرانیت یعنی یک ناسیونالیسم بدخیم است. این سکولار- ناسیونالیست‌های افراطی می‌توانند هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگران را به چالش بکشانند و شانس آنها در این قمار سیاسی کم نیست.
حال این پرسش پیش می‌آید که امکانات جنبش سبز در برابر این نیروی منسجم سیاسی- اقتصادی چیست؟ همانگونه که گفته شد سلاح بنیادی این نیرو برای آینده «سکولاریسم» و «ایرانیت» است. درک این نیرو از سکولاریسم، آزادی‌های فردی و اجتماعی منهای آزادی‌های سیاسی است و درک آن از ایرانیت یک ناسیونالیسم افراطی و بدخیم است که نه تنها حقوق اقلیت‌ها را نمی‌پذیرد بلکه می‌تواند هر گونه حرکت مدنی و دموکراتیک آنها را با برچسب «جدایی‌طلبی» در نطفه خفه کند. ناسیونالیسم این بخش نه متکی بر حقوق بشر و پیمانهای بین‌المللی بلکه بر شیعه حجتیه است که اساسش بر برتری ایرانیان نسبت به اعراب (سنی) استوار است: ایرانیان با فرهنگ و دانش که درکی ژرف از اسلام داشته و دارند.

برای ایستادگی در برابر چنین اندیشه‌های اقتدارگرایانه می‌بایستی از پیش آنها را خلع سلاح کرد. از این رو، می‌بایستی جنبش آسیب‌پذیر سبز را از پیش به شعارهایی تزیین کرد که در فردای جذر و مد سیاسی به گوشه‌‌ی تنگ و تاریکی پرتاب نشود. تأکید بر سکولاریسم، یعنی از یک سو آزادی‌های فردی و اجتماعی و به طور مشخص لغو حجاب اجباری و از سوی دیگر تنوع سیاسی یعنی آزادی احزاب سیاسی می‌تواند آلترناتیوی باشد در مقابل نئوحجتیه. در کنار آن جنبش سبز بدون تبلیغ یک ناسیونالیسم خوش‌خیم (در مقابل ناسیونالیسم بدخیم نئوحجتیه) قادر به مقابله با آن نخواهد بود. ولی ناسیونالیسم خوش‌خیم چیست؟ تأکید بر منافع ملی ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران با اتکاء به پیمانهای بین‌المللی که حقوق اقلیت‌ها را تصریح کرده است. یعنی ناسیونالیسم متکی بر پیمانهای بین‌المللی. این که چگونه می‌توان این آلترناتیو را در شعارها بیان کرد، یا رهبران نمادین جنبش سبز در ایران چه تدابیری اتخاذ کنند، از توانایی و تخصص من خارج است. زیرا نه سالیان دراز در ایران بوده‌ام و نه در متن بلاواسطه مبارزات ایران قرار دارم.

۱- www.biniaz.net
۲- آیا حجتیه؛ پیروز نهائی جنگ و دعوای ۳۰ ساله باندهای نظام است؟! – اخبار روز