در میان دو توحش


فواد شمس


• بیایید در عین این که از لحاظ سبک زندگی متکثر و متفاوت هستیم اما این شعار را سر دهیم که تنها یک نژاد و قوم در جهان وجود دارد و آن هم نژاد و قوم انسانی است. بیایید در عین این که در ظاهر با زبان های گوناگون با یکدیگر سخن می گویم اما مفاهیم اصلی را با یک زبان به هم منتقل کنیم و آن هم زبان انسانی باشد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲٣ می ۲۰۰۶


درگیری های   اخیر شهر تبریز و دیگر شهر های آذربایجان زنگ خطر بزرگی است که نشان می دهد جامعه ما در حال از هم گسیختگی از درون می باشد.
تحقیر و سرکوب انسان های ساکن در جامعه ما به بهانه ی اقلیت قومی بودن و به زبان دیگر سخن گفتن را در کنار محرومیت شدید اقتصادی بگذارید تا بتوانید عمق فاجعه ای را که   در این سه دهه رخ داده است را بهتر درک کنیم!
در مقابل اما این تحقیر واکنش غیرعقلانی را در قالب پان های رنگارنگ ظهور می کند. ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی که از زمان رضا خان سعی در یکسان سازی تمام انسان ها و ارای تفاوت های طبیعی آن ها داشت اکنون در قالب جدیدی با مخلوطی از بنیاد گرایی اسلامی معجونی را ساخته که شرنگ تلخش در گلوی تک تک افراد جامعه ما اثر خواهد کرد.
در مقابل هم پان ترک ها و پان های دیگر هم به جای آن که تضاد های واقعی و اصلی مردم تحت ستم خود را پی گیرند با طرح شعارهای فاشیستی و خواست ها ی ارتجاعی انحراف بزرگی را در سر راه خواست های به حق خلق های تحت ستم برقرار می کنند.
اکنون در این شرایط ما در میان دو توحش ناسیونالیستی گیر افتاده ایم! ناسیوتالیسم ایرانی و شوونیسیم قومیتی که در این میان تنها قربانیانش حق مردم تحت ستم ساکن در سرزمین ماست!
این یک حق بدیهی است که هر انسانی به زبان مادری خود سخن بگوید با فرهنگی خاص خود زیست کند و هویت فرهنگی خود را آنگونه که می خواهد تعیین کند نه ان گونه که حاکمان جامعه به او تحمیل می کنند. هر انسانی ورای قومیت زبان و نژاد خود بتواند از امکان های برابری برای پیشرفت و زندگی برخوردار باشد.
به نظر من راه مقابله با اختلافات قومی و یا سرکوب خواست قوم های ساکن در جامعه ما نه تقویت هویت انتزاعی و غیرواقعی و دروغین و فاشیستی رضا خانی به نام هویت ایرانی و نه تقویت پان های رنگارنگ پان ترکی و پ ان کردی و پان عربی است. که این ی قی ن ا خواست فاشیست های حاکم جامعه ما است تا تضاد های اصلی را فراموش کنیم و به درگیری ها کاذب بپردازیم. می خواهند زندانیان سیاسی را چه در تهران چه در تبریز و چه در سنندج فراموش کنیم. می خواهند سرکوب و پایمال کردن حق کارگران ترک و فارس و کرد و گیلک و عرب را فراموش کنیم . می خواهند ستم مضاعف بر زنان جامعه مان را حال از هر قوم و نژادی که هستند را فراموش کنیم.
بلکه تنها راه   جامعه ما برای برون رفت از این بحران این است که تمام انسان ها با حفظ هویت مادری خود حفظ زبان مادری خود و احترام به تکثر فرهنگی حاکم در جامعه ما در شرایطی برابر از امکان های برابر استفاده کنند. می بایستی مرزها را برداشت نه آن که بر این مرزهای موجود مرزها ی جدید و کوچک تری افزود. کرد و ترک و ارمنی و   ترکمن و عرب و بلوچ و تهرانی و اصفهانی و لر و گیلکی و و هر انسانی که در جامعه ما زیست می کند ، تماما انسان هایی هستند برابر در جامعه ما که می توانند در عین این که تکثر فرهنگی خود را حفظ کنند در کنار هم با وحدت و اتحاد خواست های واقعی دموکراتیک و آزادی خواهانه و برابری طلبانه خویش را در قالب جنبش های دموکراتیک سراسری مثل جنبش کارگری و زنان و دانشجویی احقاق حقوق قومیت ها و اقلیت ها پی گیرند.
بیایید در عین این که از لحاظ سبک زندگی متکثر و متفاوت هستیم اما این شعار را سر دهیم که تنها یک نژاد و قوم در جهان وجود دارد و آ ن هم نژاد و قوم انسانی است. بیایید در عین این که در ظاهر با زبان های گوناگون با یکدیگر سخن می گویم اما مفاهیم اصلی را با یک زبان به هم منتقل کنیم و آن هم زبان انسانی باشد!
بیایید تمام مرزها را نابود سازیم و سراسر جهان را وطن خویش سازیم! این تنها را ه برون رفت از توحش حاکم کنونی است!