عشق پنهان


عسگر آهنین


• با تو می گویم سخن ها در حجاب
جان مشتاقم، نهان پشت ِ نقاب

چهره پوشانم، میان ِ سایه ها
گرچه عریانم به زیر آفتاب ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۹ می ۲۰۱۰


 با تو می گویم سخن ها در حجاب
جان مشتاقم، نهان پشت ِ نقاب

چهره پوشانم، میان ِ سایه ها
گرچه عریانم به زیر آفتاب

تا تو در آیینه ام ظاهر شدی
یافتی در هر تمنّا بازتاب

چشم، از شوق ِ تو بگشایم سحر
بوسه بر چشمت نشانم وقت خواب

جان به سویت بادبان افراشته ست
پیش راند بی شکیب و ُ با شتاب

خود نمی داند به ساحل می رسد،
یا گرفتارش کند وهم وُ سراب؟

هرچه پیش آید، خوش آید، در سفر
ساحل ِ آباد، یا شهر ِ خراب!

این همه گفتم، نگفتم هیچ از آن
حُزن ِ همزاد ِ شعف، در شوق ناب

من سراپا پُرسشم، امّا مباد
تا جواب آید، که ترسم از جواب

عشق پنهان نیز مستی آورد
پس من وُ این جام خونین شراب!

آلمان – ۶ مه ۲۰۱۰