زین پس دستورالعمل های بیرونی را مشق نکنیم


محمدرضا شکوهی فرد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٣ بهمن ۱٣٨٨ -  ۱۲ فوريه ۲۰۱۰


بنظرم رویدادهای سالروز انقلاب و کنش دیگرباره ملت، قطعا یک پیروزی تازه بر سبد پیروزی های جنبش سبز اضافه کرد و آنان که سهوا یا عامدا سعی در القای موهومی بنام شکست جنبش دارند، یا ظرافت های مدیریت و هدایت یک پراتیک کلان اجتماعی را نمی دانند و تصور می کنند تقابل میان ملت و حاکمیت با ید به طرفه العینی منتج به مطلوب ملت گردد و یا خدای نا کرده از چشمه گل آلوده ولایتمداران جرعه ای نوش کرده اند و برگ ماموریتشان اینگونه بر ایشان تحمیل نموده که فریاد شکست سر دهید.

نه، اینبار هم پیروزی با ملت بود. مگر ملاک سنجش پیروزی غیر از اینست که حاکمیت با گسیل خیل عظیمی از گزمگان و گماردگان مسلح خود راهپیمایی گرامیداشت انقلاب را به راهپیمایی هزاران مزدور و مامور و منفور نظامی، تبدیل کرده بود و عمق هراس خود را از حرکت سبز ملت نشان داد؟
مگر ملاک تشخیص غلبه دوباره جنبش بر نظام کودتا غیر از این است که سیستم ورشکسته با خرج بیت المال و خرید و اجاره مزدور و جیره خوار و توزیع گوشت و مرغ و ساندیس ، بار دیگر اوج حقارت و درماندگی و بی آبروییش را به تصویر کشاند؟
مگر معیار سنجش پیروزی، غیر از خرج دوباره غیرتمندی و شجاعت سبزاندیشان راست قامت راه آزادی و استقلال میهن در مقابل بی حیائی و شقاوت جائران است؟ مگر میزان سنجش غیر از حضور گسترده ملت در کف خیابان ها و گوشمالی دوباره سازمان کودتا است؟
قطع خدمات مخابراتی و اینترنت، محبوس کردن خبرنگاران در یک خیابان، خود بوضوح بدنیا رساند پیامی را و برداشتی را که باید می رساند
جهان می گوید ما پیروزیم و برخی ...........................؟
دوستان عزیز این بحث بی پایه را تمام کنند و اگر برای خون شهدای جنبش حرمتی قائلند و برای فردای ایران، امیدی و ارزشی، از این قالب بیرون بیایند و خاکستر البته کم اثر نا امیدی منتشر نکنند.
ما باز هم پیروز شدیم، این یک حقیقت است. برخی متاسفانه تصور می کنند اگر بمانند روز عاشورا دوباره بر تعداد شهدا افزوده می گشت و حجم خون های بر زمین ریخته بیشتر می شد، می توانستیم ادعای پیروزی کنیم.
این غلط است.
نمی گویم دچار اشتباه محاسبه نشدیم اما جنبش قطعا دوباره پیروز شد. این همه خبر و تصویر و نشان حکایت از غیر از پیروزی مجدد دارد؟
اگر نتایجی بس ارزنده تر در چنین روزی تحصیل نکردیم، بخاطر اعتماد اشتباه ملت به رسانه های بیرونی بود و مشق کردن دستورالعمل های خروجی آنها. این هم یک درس تجربه بود و تجربه، حقا بخش ممتازیست از سیر تکامل یک حرکت.

اما بروم سر اصل مطلب.
مصاحبه اخیر مهندس موسوی با کلمه حاوی نکات مشخص و مهمی بود که اگر نقشه راهمان را در حرکت اخیر بر پایه آن ترسیم می نمودیم، دچار اشتباه محاسبه نمی شدیم و این متاسفانه اشتباه محاسبه از درون یک هسته کاذب بیرونی به کیفیت عمل جنبش تزریق شد.
این هسته متشکل شده است از، بخش محدود و نه کل نیروهای جریان نزدیک به هسته نظری جنبش سبز در خارج از کشور.
این بخش که متاسفانه از روزهای نخست شروع حرکت، با بهره جویی از خلائی که در حوزه مدیریت تبلیغاتی جنبش وجود داشت با عطف عنایت به بازداشت کثیری از مشاوران و نزدیکان ستاد آقایان مهندس موسوی و کروبی که مالا ابتکار عمل را در حوزه تبلیغاتی و مدیریت راهبردی از داخل قفل کرد، سرقفلی جنبش سبز را به نام خود فرض کرد و یکی شد سخنگو و دیگری شد طراح و ان یکی شد تئورسین و چند نفر هم اتاق فکر تشکیل دادند و چه شد و چه شد و .............................
من نمی خواهم اسمی خاصی را ذکر کنم چه که یکی از رسامان طرح موسوم به اسب تروا از موثرین و محترمین حاضر در جنبش سبزست و احترام و ارادت این حقیر به ایشان تکلیف اخلاقی اینجانب است.
ولی قطعا بدلیل اینکه لمپنیسم منفذی برای ورود به حوزه راهبردی جنبش سبز ممکن است یافته باشد و این مضر است، باید سخن از طنز نویسی به میان بیاورم که ظاهرا حد یقف برای خود قائل نیست و با استفاده از رسانه هایی که در اختیارش قرار می گیرد، چنان بر اسب تروای خیالیش می تازد که .............................
آقایان بهتر است تمامش کنند این رفتار را.
مطمئن باشید با علم و یقین به این مهم که به هیچ وجه من الوجوه قادر نیستید به بنده حقیر و قطعا بسیاری از معترضان به شمای رفتاریتان، انگ سلطنت طلب، و مارکسیست و ............ بزنید و خود نیک می دانید که ارادت و دلبستگی مان به جریان داخل بیش از خارج است، این مطالب را می نویسم.
چه کسی به شما حق داده که با استفاده از رانت های رسانه ای، به جامعه و جنبش این گونه القاء نمائید که من پسر کدخدا هستم؟
چه کسی به شما حق داده که خود را روزی سخنگوی جنبش معرفی نمائید و دیگر روز جامه تئورسین بر تن نماید و دیگر .......................؟
آن طنز نویس مذکور را بستری که دیگران ساختند، بزرگ کرد. برای خودش شان هدایت قائل شده. همه رسانه ها و افرادی که در رسوخ و نفوذ چنین شخصی در حوزه رسانه ای نقش داشته اند در مورد این خبط بزرگی که ایشان عملیاتی اش کرد، مسئولند.
وقتی فضا را برای چنین اشخاصی مهیا می کنیم، انعکاسش را اینگونه پس می گیریم.
یک لحظه خودتان را اگر مسئولیت و وجدانی در وجودتان هست جای مهندس موسوی بگزارید؟ آخر تا کی؟ ایشان سعی خود را کرد که بهینه منظور را انتقال دهد آنجا که در خواست کرد همه با هویت خود در مراسم حاضر شوند تا پتانسیل عظیمی که می توانست مسبب رخدادهای بزرگتر از این که شاهد بودیم باشد، هدر نرود.
خودتان را مسخره کردید؟ یا در اندیشه کسب اعتباری از جیب جنبش سبز بوده اید و اکنون فرصت را مغتنم یافته اید که هر کدامتان بر اسبی سوار گردید و از بالا برای ملت نقشه راه ترسیم کنید، آنهم چه کودکانه؟ تو گویی تهران بخارست است و سیستم حاکم همجنس سیستم به رهبری چائوچسکو.
تا این حد دچار سطحی نگری در پیش انگاری هایشان شدند که از چهار تا پنج روز قبل از مراسم نقشه خیابان ها و مسیرهای تظاهرات را به مردم ارائه کردند که بیشترین تاثیر را در سردر گمی حجم گسترده ای از نیروهای جنبش داشت.
من برای اساتید حرمت بسیار قائلم اما کمی انصاف و مسئولیت، به خدا بد نیست. این هسته ای که تشکیل داده اید، منقص است و با وجود افرادی همچون فرد مورد اشاره این نوشته، ضارب جنبش است نه مفید و موثر.
شان شما بسیار بالاتر و والاتر از اینهاست که بسترساز عرض اندام لمپنها شوید.
من یک اپسینون اشکال به.............. نمی بینم چه که ایشان، پیشنهاد دادند. اما چه کس و کسانی این پیشنهاد را اتوماتیک وارد تبدیل به تزریق کردند؟
داستان اینقدر مضحک شده که جناب طناز قدیم، شان تحلیل و واکاوی و ترسیم و توصیه برای خود قائل شده است. سخت نیست حس آنکه مهندس موسوی از امثال این شخص چه دل پر خونی دارد و ما دقیقا مطلعیم ومع الاسف شرایط، سکوت ایشان را اقتضاء می کند.
البته بخشی از این تقصیر بگردان ما هم هست. اگر آنگاه که این فرد دون شان امثال دکتر صدر حاج سید جوادی و دیگران به تیغ توهین خود می آلود همه سکوت کردیم گفتیم اولویت نخست این نیست. اگر واکنش نشان می دیدیم آن نم ی شد که اکنون شاهدیم و ایشان فضا را برای خود این قدر فراخ نمی یافت.
ما ده ها بار فریاد زدیم که آقایان سکولار و چپ و ................ برای جنبش تکلیف معین نکنند، صد رحمت به انها. باز هم درود به وجدانشان. خط نمی دهند. مسیر تظاهرات معرفی نمی کنند، کمینه قدرت تشخیصی برای ملت قائلند. در خواب از اسب تروا سواری نمی گیرند.
مگر بیست و پنج و بیست و هشت خرداد و هجده تیر و سیزده آبان و شانزده آذر و روز قدس و عاشورا مردم خود تشخیص دادند، نتایج منفی حاصل شد که اکنون ..........................
مگر جنبش خود قدرت و استعداد تشخیص و تمیز ندارد؟ مهندس میرحسین موسوی که به باورم نقش اصلی و اساسی را بدون تعارف در هدایت و حفظ پتانسیل عملکرد جنبش بازی می نماید و دیگر یاران و همراهان ایشان، تا این حد تیز بینی و بزرگی از خود بخرج داد که اولا شان رهبری و هدایت برای خود قائل نشدند که بهتر از ایشان انصافا نداریم و ثانیا به صلابت فکری ملت حرمت نهادند و اعتماد نشان دادند و کیفیت عمل را به هسته های اجتماعی واگذار نمودند.
متاسفانه اما ظاهرا در بیرون برخی نوع دیگری از رفتار را از خود نشان می دهند، که هیچ جز ضرر برای جنبش تحصیل نمی کند.
قسم می خورم به مراتب از شما تیزبین تر و هوشیار تر و خوش فکرتر برای هدایت نهضت در ایران در میان پایوران جنبش وجود دارد.
این جنبش را همان هسته های مورد اشاره مهندس موسوی سرپا نگاه داشته اند، شما چه کاره اید؟
این نوشته ها بر آمد ه از خشمیست که چند ماهست در سینه انباشته کرده بودم و فضا را برای بروزش مناسب و به صلاح نمی انگاشتم چه که امکان داشت در حساس ترین شرایط موجب شکاف شود و لبخند بر لب احباب و اعوان کودتا نقاشی کند.
اما این تجربه اخیر مرا ملزم نمود بگویم و بهره جویم از همین تنها رسانه ما، قلممان.
بگذارید پایواران اصلی جنبش در داخل، خود کیفیت ادامه طریق را بر گزینند و لطفا اتاق فکر و اتاق عملیات چند نفره که یکی از اعضایش طناز سابق و تحلیل گر و طراح امروز و نمی دانم فردا ............؟ است، تشکیل ندهید.
وا... قسم شورش را در آورده اید.
بخدا قسم، بدین علت که ممکن بود، عنوان این دل نوشته و نه یادداشت و مقاله موضوع و سوژه بهره برداری حرامیان حکومتی و ایجاد شکاف در جنبش گردد، عنوان را تغییر دادم تا نامی بر آن نقش نبندد و از رهگذرش اختلاف و اصطکاکی درون نیروهای جنبش رخ نمایان نسازد.
به حرمت خون پاک شهدای جنبش بیش از این نمی گویم و نمی نویسم، هر چند درد بسیارست در دل و ناگفته همچنین.
تمامش کنید.