شمارش معکوس سقوط یک پوپولیست ناب اروپائی


اردشیر زارعی قنواتی


• روز پنج شنبه ۵ نوامبر زمانی که ده ها هزار ایتالیائی معترض به نخست وزیر، به دعوت احزاب چپ، نهادهای مدنی، روشنفکران و وبلاگ نویسان به خیابان های پایتخت سرازیر شدند، برای سیلویو برلوسکونی داستان "رم شهر بی دفاع" را تعبیر کردند. در شرایطی که اکثر رسانه های ایتالیائی در دستان نخست وزیر بوده و مخالفان وی مقهور این قدرت سنتی اطلاع رسانی بوده اند، اینترنت بار دیگر قدرت منحصر به فرد خود را در تقابل با انحصار قدرت نشان داد و میدان بازی را به نفع معترضان تغییر داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ آذر ۱٣٨٨ -  ۱۱ دسامبر ۲۰۰۹


در طی تاریخ تحولات اجتماعی بعضی از پدیده ها و رخدادها بر اساس شرایط محیطی و دوران های تاریخی تا حدود زیادی منطبق بر وضعیت موجود اتفاق می افتد و طبیعی یا از قبل قابل پیش بینی خواهد بود. در کنار این سیکل طبیعی و ماتریال، بشریت در همه ی ادوار تاریخی نیز گاهی می تواند مواجه با سیکل های معکوس و پدیده های خلاف جهت موجود شود که به عنوان انقلاب، رفرم یا پارادوکس سیستمی در نظام اجتماعی مفهوم خواهد یافت. در مورد وقوع انقلاب که در دو دهه ی گذشته تا حدود زیادی جای خود را به رفرم های سیاسی – اجتماعی داده است دگرگونی اساسی و تغییر بنیادین در سیستم و نظام موجود یک الزام گریزناپذیر تلقی می شد که حتی مناسبات مدنی و شخصی در روابط بین انسان ها را هم تحت تاثیر قرار می دهد. البته در کنار انقلاب یکسری تحولات آرام تر نیز سیر طبیعی خود را طی می کند که از آن به عنوان رفرم یا همان اصلاحات در گفتمان امروزه می توان نام برد که هر چند دگرگونی اساسی و تغییر بنیادین به مفهوم واقعی کلمه نیست ولی در قالب مدرنیزاسیون و تکامل سیستم موجود با شرایط نوین می تواند مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد. این چارچوب دوگانه ی انقلاب – رفرم با تمام تفاوت های خود در تاریخ تحولات اجتماعی چیز غریب و ناآشنائی نیست که در سیستم ذهنی و تفکرات منطقی قابل درک نبوده و موجب آشفتگی تحلیلی شود. آنچه که تا حدودی خلاف این جهت طبیعی و سیر نرمال تحولات اجتماعی است، ظهور و بروز پدیده های پارادوکسیکال و شبه تحولات تناقض آلودی می باشد که بیش از اینکه ریشه در دیالکتیک حرکتی تحول داشته باشد مفهوم یک بازگشت یا ایستائی منفی در ذات آن و با مشخصه ی عوام فریبانه خواهد بود. این موقعیت تناقض ساختاری و گسل در سیر طبیعی تحولات دقیقا همان نقطه یی است که موجب زایش پدیده ی پوپولیست در باد ریاکاری سیاسی توسط تفکرات، جریانات و اشخاص شده و کوچک زادگان را در جای بزرگان قرار می دهد. پوپولیست در کشورهای کمتر توسعه یافته و غیردمکراتیک ذاتا همیشه منفی نیست چرا که به جهت عدم تثبیت نهادهای مدنی، احزاب واقعی، زیرساخت های دمکراتیک و گذار مطلوب به مدرنیته در این محیط ها می تواند در صورتی که ماهیت واقعا مردمی و توده گرایانه ی آن حفظ شود در تحلیل نهائی قابل توجیه تلقی شود. فاجعه در ژئوپلتیک کشورهای کمتر توسعه یافته و غیردمکراتیک آنجا شکل می گیرد که زیر پوشش شعارهای عامیانه و مردم پسند برخلاف خواست و اراده ی همان مردم عمل شود که در این وضعیت پوپولیست تبدیل به یک آرمان خواهی دروغین و مونولوگ بعضا فاشیستی یا بنیادگرایانه خواهد شد. طنز موضوع در آنجا است که یک جامعه توسعه یافته و پیشرفته که دمکراسی مدنی در آن محیط به ثبات ساختاری خود رسیده است و به تعبیر امروزی در مرحله دولت دیجیتال قرار دارد به مصیبت پدیده ی پوپولیست و عوام فریبی سیاسی دچار شود. این به یقین یک اخلال منفی در نظام دمکراتیک و موجب آسیب جدی به نهادهای مدنی و تمسخر گسترده در محیط غیرسازگار با این پدیده خواهد بود که در کوتاه مدت اعتراضات گسترده اجتماعی و سیاسی را نیز در عرصه ی عمومی کشور دامن می زند.                                                         
ایتالیا به عنوان یکی از کشورهای گروه جی 8 هر چند که سال های زیادی است که از مثلث قدرت های اروپائی (بریتانیا، آلمان، فرانسه) دور افتاده است ولی به یقین هنوز هم به عنوان چهارمین قدرت بزرگ صنعتی این قاره جایگاه و موقعیت خویش را خواهد داشت. نوع ساختار سیاسی این کشور در چارچوب دمکراسی های غربی با مشخصه ی یک آنارشی در هرم قدرت قابل تحلیل است که در مقایسه با آلمان به عنوان نماد انضباط سیاسی – اجتماعی در راس و بدنه و فرانسه در نماد جنبش های خیابانی در بدنه ی اجتماعی، تفاوت های خاص خود را دارد. معمولا عمر دولت ها و ائتلاف های حاکم در ایتالیا به جهت همین موقعیت آنارشیک در ساخت قدرت و پراکندگی و گستره ی احزاب سیاسی چندان طولانی و پایدار نخواهد بود. شاید وجود و تاثیر واتیکان در قلب رم پایتخت سیاسی این کشور و قدرت پشت پرده ی گروه ها و خانواده های مافیای سیسیلی یکی از عوامل اصلی این دوگانگی در نظام سیاسی و عدم پایداری ائتلاف های حاکم در این دمکراسی اروپائی بوده باشد. اما در طی دو دهه ی اخیر چکمه ی اروپا که قبلا فاشیست را با هیبت "بنیتو موسولینی" تقدیم جهانیان کرده بود این بار پدیده ی پوپولیست غربی را با هیکل همیشه در حال ترمیم "سیلویو برلوسکونی" نخست وزیر راستگرای کنونی را هم وارد عرصه ی سیاست کرده است. جالب در اینجا است که وی نه تنها در عرصه سیاست یک پوپولیست تمام عیار می باشد که حتی در زندگی خصوصی و حقوقی خویش نیز هنجارشکن و به شدت در معرض تخلف و تقلبات بزرگ قرار دارد. پرونده های متعدد قضائی برلوسکونی در خصوص فرار مالیاتی، رشوه گیری – رشوه دهی، ارتباط با گروه های مافیائی، ایجاد انحصار در رسانه های تصویری، شنیداری و نوشتاری، جنجال های خانوادگی و تلاش برای سواستفاده از قدرت در جهت منافع شخصی، نخست وزیر ایتالیا را همواره در معرض قضاوت منفی افکارعمومی و تیتر یک رسانه ها قرار داده است. به عکس دیگر کشورهای اروپائی که شخصیت نفر اول کشور همواره به واسطه موقعیت سیاسی او مورد توجه و تحلیل قرار می گیرد در ایتالیا از زمان ظهور پدیده برلوسکونی وضعیت سیاسی وی تحت الشعاع موقعیت شخصی و جنجال برانگیزش قرار داشته است. وی تا حدود زیادی سیستم سیاسی ایتالیا را دستخوش پارادوکس و اخلال کرده است که همین وضعیت در جمع بندی با آنارشی موجود در نظام سیاسی – اجتماعی این کشور موجب پیدایش پوپولیست اروپائی و تنزل کمی و کیفی جایگاه ایتالیا شده است. شاید بزرگترین دلیلی که موجب ظهور این پدیده نامتجانس با نظام و ساختار هنجارمند اروپائی شده است در این باشد که برلوسکونی مدرن است، برلوسکونی یک "دون ژوان" سخت جان و پولدارترین فرد اروپائی است، او یک سیاستمدار نومحافظه کار ملی گراست، سیلویو تمرکز قدرت رسانه را در دست دارد، مطرح ترین رهبر سیاسی در اروپاست که تیفوسی فوتبال و صاحب باشگاه آ ث میلان است و مهمتر از همه اینکه در مسیر گسل های جامعه ی آنارشیک ایتالیائی با بهره گیری از ارکان قدرت سایه (پول، رسانه، ورزش، ملی گرائی، عبور از مرز اخلاق) توانسته است "حاشیه" را بر "متن" تحمیل کند. از طرف دیگر در ایتالیای امروز یک گسست سیاسی ایجاد شده است که در هر دو جناح راست و چپ شخصیت های مطرح و دارای کاریزما وجود ندارد و همین تشتت و آشفتگی در فضای سیاسی راه را برای این سیاستمدار ویژه که واجد خصوصیات پیش گفته است، باز می کند. چنانچه شکست ائتلاف حاکم چپ میانه به رهبری "رومانو پرودی" در سال گذشته میلادی که بعد از بروز اختلاف در این ائتلاف و برگزاری انتخابات زودرس پارلمانی اتفاق افتاد، اثبات کننده ی ضعف ساختاری در سیستم سیاسی و بستر لازم جهت ظهور پوپولیست اروپائی تلقی می شود.                                 
روز پنج شنبه 5 نوامبر زمانی که ده ها هزار (به گفته پلیس 90 هزار و به ادعای مخالفان 350 هزار) ایتالیائی معترض به نخست وزیر، به دعوت احزاب چپ، نهادهای مدنی، روشنفکران و وبلاگ نویسان به خیابان های پایتخت سرازیر شدند، برای سیلویو برلوسکونی داستان "رم شهر بی دفاع" را تعبیر کردند. در شرایطی که اکثر رسانه های ایتالیائی در دستان نخست وزیر بوده و مخالفان وی مقهور این قدرت سنتی اطلاع رسانی بوده اند، اینترنت بار دیگر قدرت منحصر به فرد خود را در تقابل با انحصار قدرت نشان داد و میدان بازی را به نفع معترضان تغییر داد. در این روز نخست وزیر در دو جبهه مقهور مخالفان خویش گردید، یکی اینکه بعد از حدود یک سال که عرصه ی سیاسی این کشور به میل جناح راست و شخص وی رقم خورده بود و جناح چپ در حالت شوک ناشی از شکست به سر می برد، قدرت بسیج معترضان رویاهای نخست وزیر را به کابوس تبدیل کرد. دیگر اینکه این تظاهرات بزرگ نشان داد که نقطه قوت بندباز ایتالیا که در قدرت رسانه متمرکز بود با ورود قدرت تاثیرگذاری و بسیج کنندگی اینترنت و حجم عظیم وبلاگ نویسان در این دوئل، مرزهای سنتی اطلاع رسانی را پشت سر گذاشته است. روزهای بد سیلویو به این تظاهرات بزرگ ختم نمی شود چرا که دو هفته قبل از آن نیز قوه قضائیه ایتالیا درخواست مصونیت نخست وزیر از اتهامات حقوقی که به ارتباط با مافیا در اوایل دهه 90 میلادی و پرونده های ارتشاء وی مربوط می شد را رد کرده و راه را برای محاکمه او آماده نموده بود. به نظر می رسد که روزنه های توری که این بار برای گیر انداختن این شاه ماهی به آب افتاده است بسیار تنگ تر از این باشد که وی بتواند از آن عبور کند. هر چند که هنوز هم برلوسکونی مدعی است که تنها کسی که می تواند ایتالیا را از چنبره ی دولت های بی ثبات نجات دهد او می باشد ولی بحران اقتصادی کشور و سیاست های نومحافظه کارانه نخست وزیر که ارتباط بسیار مستقیمی با منافع کارتل های اقتصادی وی پیدا می کند نشان می دهد که این دون ژوان پیرتر از آن است که بتواند باز هم برای دیگری دلربائی کند. پوپولیست ناب اروپائی در قامت سیلویو برلوسکونی در تاریخ معاصر ظهور کرد و نشانه های عینی حاکی از آن است که بسیار زودتر از انتظار در تندیس ترک خورده وی برای حداقل سال ها به محاق خواهد رفت. اینکه حتما پایان سیلویو پایان پوپولیست اروپائی هم خواهد بود احتمالا بیش از آنچه ریشه در منطق داشته باشد، یک گمانه زنی است، چرا که هنوز سیاستمدارنی چون "نیکلای سارکوزی" رئیس جمهوری فرانسه بی میل نیستند که این راه را بیازمایند.

Ardeshir250250@yahoo.com