شهر عاشقان


فتح اله شکیبایی


• روزی که شهرِ عاشقان را باز بستند
گویی زمین و آسمان را باز بستند

جایی که رقصِ اطلسی ها بود و باران
چشمانِ باغ و باغبان را باز بستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۵ آذر ۱٣٨٨ -  ۶ دسامبر ۲۰۰۹


 
روزی که شهرِ عاشقان را باز بستند
گویی زمین و آسمان را باز بستند

جایی که رقصِ اطلسی ها بود و باران
چشمانِ باغ و باغبان را باز بستند

تا مه به مهمانی ی دریا رفت، ناگاه
دستِ بلندِ میزبان را باز بستند

چون گل به فکر سینه ریزی بود، از آب
فواره های مهربان را باز بستند

با دیدگان خویشتن دیدیم در روز
بال و پَرِ پروانگان را باز بستند

بر سُهره های زخمی ی شب های قطبی
درهای باز آشیان را باز بستند

خونابه از چشم و دلِ خورشید می ریخت
روزی که شهرِ عاشقان را باز بستند.