آقای اوباما، این دولت شریک مناسبی نیست


محمدرضا شکوهی فرد


• حرف امروز ما اینست که غرب و بوِیژه دولت پرزدنت اوباما باید توجه داشته باشند که هر گونه توافق احتمالی که امضای محمود احمدی نژاد و دیگر طراحان، مجریان، حامیان و نافعان کودتا را ذیل خود داشته باشد، فاقد اعتبار، وجاهت و رسمیت تلقی خواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ مهر ۱٣٨٨ -  ٨ اکتبر ۲۰۰۹


در حالیکه چند سال از آغاز بحران هسته ای ایران می گذرد و در این سالها غرب در غالب مذاکرات اغلب جدی و بعضا فشرده با دیپلماتهای جمهوری اسلامی همواره سعی کرده نتایجی مثبت و ملموس کسب نماید و نظام تهران را راضی یا وادار به دست کشیدن از ادامه برنامه هسته ای نماید و البته هر بار به دلایل که جمله از آنرو که بر کثیری مبرهن است، ناموفق از گود مذاکرات مذکور بیرون آمده، مجددا شاهد یک رشته از مذاکرات مابین آنان با جمهوری اسلامی هستیم و ظاهرا این دور از مذاکرات کاملا فرموله بندی شده و به جد در پی نتیجه یابی است.
بحران داخلی که از پس عملیاتی شدن پروژه کودتای انتخاباتی اخیر دامنگیر نظام جمهوری اسلامی شده، تاثیرات مشهودی نیز بر شکل تعاملات و تقابلات نظام حاکم بر ایران با جامعه جهانی داشته که مثال مشخصش را در اشتهای طراحان و مجریان و نافعان کودتای مذکور در شروع سریع مذاکرات معلق مانده با غرب پیرامون برنامه هسته ای ایران به وضوح شاهدیم.
اصل کلید خوردن دور جدید مذاکرات میان طرفین قطعا موضوع اشکال نیست و نمی تواند باشد، بلکه نگرانی ما، ماهیت دولت نامشروعی به نام دولت احمدی نژاد است که پشت میز مذاکره به عنوان یکی از طرفین مناقشه نشسته است و منطقا چنین دولتی که حائز کوچکترین درصد اقبال جامعه ایرانی نیست نمی تواند نماینده شایسته ای برای مذاکره باشد و تردیدی در این نیست که خروجی چنین مذاکراتی نیز به طبع نامشروع بودن دولت طرف مذاکره از دید ملت ایران نامشروع بوده و می تواند از سوی آنها به عنوان نقیض حاکمیت ملی تلقی شود.
هر چند هنوز برای قضاوت در مورد جزئیات توافقات اولیه و افق مذاکرات مذکور زود است، اما نباید از این مهم غفلت ورزید که احتمال به حراج گذاشته شدن آبروی ملی جامعه ایرانی از سوی دولتی که در باتلاق عدم مشروعیت داخلی غلط می خورد، بسیار زیاد است، از آنرو که در این مقطع حساس زمانی مسئولان این دولت خود را مجاز می دانند با تلطیف مناسبات خود با جامعه جهانی از طریق اعطای امتیازات گران از سبد منافع ملی، بخشی از از فشار را از دوش خود بردارند.
ما مدعی نبوده، نیستیم و نخواهیم بود که برنامه هسته ای کشورمان مطلقا صلح آمیز است، در حقیقت ادعایی را که در اثباتش ناتوان هستیم و قرائنی خلاف سلامت آن موجود است، مطرح نمی کنیم، اما بر این که حق هسته ای ایران یک حق ملیست و باید ورای شکل، محتوا و اهداف یک رژیم سیاسی خاص مورد توجه واقع شود، تاکید داریم، خاصه انکه در کشاکش و فراز و نشیب های پیرامون این برنامه طی چند سال گذشته، ملت ایران متحمل هزینه های سنگین سیاسی، اقتصادی شده است.
اگر منطقی و فارغ از تمایلات سیاسی به این مسئله بنگریم، درخواهیم یافت که سنگینی این هزینه های پرداخت شده از جیب و غرور ملت ایران، زمانی صورت واضح بخود می گیرد که ملیاردها دلار سرمایه گزاری در جهت بومی سازی راندهای تولید سوخت هسته ای از جمله تغلیط اورانیوم و چندین سال مناقشه جهانی که تحریم های گسترده بر اقتصاد کشور تحمیل نمود، را در نظر بیاوریم و فرای نفرت یا علاقه خود به رژیم سیاسی حاکم بر ایران، ذهن را به تحلیل واداریم.
صلح آمیز بودن برنامه هسته ای برای ملت ایران قطعا مهم است و هرچند اگر روزی همین ملت، با تار و پودشان حس کنند که به شکل حقیقی می توانند بیشینه نظارت را بر عملکرد حاکمیت سیاسی خویش داشته باشند و مانند امروز دچار مشتی مستبد مجنون، مغرض و دست آلوده به خون جوانان ایران نباشند، داشتن اهداف نظامی هم در تکوین برنامه هسته ای ایران، به لحاظ موقعیت ژئواستراتژیک کشور که خطرات بالقوه ای متوجه آنست، برایش توجیه پذیر خواهد بود.
بطور مشخص، حرف امروز ما اینست که غرب و بوِیژه دولت پرزدنت اوباما باید توجه داشته باشند که هر گونه توافق احتمالی که امضای محمود احمدی نژاد و دیگر طراحان، مجریان، حامیان و نافعان کودتا را ذیل خود داشته باشد، از آنجا که این افراد و سازمان کودتا عرفا و منطقا نماینده حقیقی ملت ایران نیستند، فاقد کمینه اعتبار، وجاهت و رسمیت تلقی خواهد شد و این درست همان مهمیست که همه فعالان سیاسی ایرانی، خاصه اپوزسیون صادق و مسئول ایرانی باید به انتقالش به دستگاه های دیپلماتیک غرب به مثابه عمل به یک مسئولیت ملی بنگرند و در رهش کوشا باشند.
همانگونه که ذکر آن رفت برای ملت ایران نیز هنوز کاملا روشن نیست که برنامه هسته ای ایران، صرفا مشتمل بر فعالیت هاییست که در آینده ای دور یا نزدیک می تواند در چارچوب تثبیت یک پروژه صلح آمیز صنعتی در جهت مرتفع ساختن نیازهای اقتصادی و صنعتی جامعه ایران عمل کند یا سویه نظامی هم دارد .
قطعا اگر دومی مقرون به صحت باشد، با توجه به شناخت جامعه از حکومت و حس منفی عمیقی که ایرانیان نسبت به حاکمیت سیاسی خود دارند، و همچنین درک درستی که از ماهیت مضر ایدوئولوژیک سیستم دارند و یقین حاصل کرده اند این حاکمیت منافع خود را همه گاه بر منافع ملی ترجیح می دهد، از نظر عموم ایرانیان عملی مذموم و شایسته چالش است.
اما به هر حال بحث اساسی در این برهه از زمان که دولتی بر تخت نشسته که بواسطه عطش فوق العاده اش به حفظ اتوریته سیاسی آلوده خود، استعداد شگرفی در تکرار خاطرات ننگ آور ترکمانچای ها دارد، منافع ملی ایران است.
اگر قرار باشد جامعه بین الملل در صدر ان ایالات متحده با نادیده انگاشتن اصل اثبات شده عدم مشروعیت سیاسی دولت احمدی نژاد،با استفاده از نقاط ضعف مفرط چنین دولتی که فاقد شخصیت ملی است، تامین منافع سیاسی خود را از طریق هتک حقوق و غرور ملی ایرانیان دنبال کند، آنگاه باید بداند که هزینه های چنین خبط سیاسی مشهودی را در آینده نه چندان دور که نکبت حاکمیت فعلی از تارک آسمان ایران زمین برای همیشه رخت خواهد بست، پرداخت خواهد کرد.
هر گونه توافقی که اولا اصولی نباشد بدین معنا که تامه معیارهای مشخصی که در پادمان های بین المللی مرتبط با حقوق هسته ای برای ایران مجاز دانسته شده را در بطن خود نداشته باشد، و ثانیا موجبات جریحه دار شدن غرور و سرخوردگی جامعه ایرانی را فراهم آورد، از پشتوانه و ضمانت اجرایی بلند مدتی برخوردار نخواهد بود و ملت ایران محق است در آینده در شکل و محتوای چنین توافقی تجدید نظر نماید.
توافقات احتمالی باید ویژگی های مشخصی داشته باشد، فرضا باید شامل اعمال بازرسی نامحدود از همه تاسیسات اعلام شده و اعلام نشده ایران باشد که این قطعا قابل تایید و مورد وثوق ملت ایران خواهد بود، اما اگر برآمده از ضعف اراده و شخصیت دولتی نامشروع تشخیص داده شود که خروجی اش منزلت ایرانیان را هدف قرار دهد، مثلا انتقال پروسه غنی سازی اورانیوم به کشوری ثالث، پذیرفتنش عین خفت برای ملت ایران خواهد بود و خفت پذیری و تحمل حقارت در ذات ما ایرانیان جای نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
جمله آنکه بهتر آنست دولت ایالات متحده و متحدان ان، بیش از آنکه تلاش خود را در مسیری اینچنین خرج نمایند، به حمایت از جنبش اعتراضی اصیل و محترم ایرانیان بشتابند و همه گاه بدانند که ایرانیان تحقیر را نه از جانب ظاهرا خودی ها و نه از جانب بیگانگان تاب نخواهد آورد.

mrshokouhifard@gmail.com