انتخابات دهم
تعمیق شکافها و مجالی برای دگردیسی


ارسلان عزیزی


• اپوزسیون و مهمتر از همه ‌نهادهای مدنی که با رضای ‌خود یا با ترغیب احزاب مشارکتی به ‌مرز تقابل و درگیری با همدیگر کشانده‌ شده‌اند، فاقد چنین ابزارهایی برای ترمیم و بازسازیی نهادهای خود در آینده ‌خواهند بود و نهایتا می توان گفت؛ اگر نتوانند به‌ اتحاد و انسجام گذشته‌ بازگردند، بازنده ‌میدان انتخابات، نه‌ سه ‌تن که ‌طیف وسیعی از مشارکتی های غیردولتی خواهند بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۱ ژوئن ۲۰۰۹


در حالی که‌به‌زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری‌کمتر از چند روز باقی نمانده‌ است؛ تواتر و دامنه‌ی امواج تبلیغات انتخاباتی، هیجان عمومی و گفت و شنود و مناظره‌های کاندیداتورها که ‌در تمام حیات جمهوری اسلامی بی سابقه ‌بوده ‌است و مهمتر از همه ‌افشاگریهای که ‌به ‌شناخت واقعی چهره‌ی کریه ‌سردامداران رژیم، نمود عینی تری بخشیده ‌است؛ نه‌تنها ساحل خودیها که ‌حوزه‌ی غیرخودیها را هم به‌شیوه‌ی بی سابقه‌ای در نوردیده است. تعمیق شکاف در جبهه‌ی خودیها و در رفتار جناحهای حاکمیت که‌در روزهای اخیر به‌ شیوه‌ی بی سابقه‌ای از مرزها و خطوط قرمز، فراتر رفته‌ است؛ می تواند پرتره ‌و نمایش آشکاری از عمق بحران و بستر مناسبی برای ریزش فراگیر و دامنه‌دارتری در نظر گرفته ‌شود. اما دامنه‌ی شکاف و تعمیق بحران در شرایط کنونی، تنها شامل حال پوزسیون و در یک کلام قشرها و لایه‌های مختلف قدرت نشده ‌است. اپوزسیون چه ‌در شکل نرم و منطبق با شرایط و چه‌ در هیات برانداز و سرنگونی طلب آن تا این اندازه ‌دچار دگرگونه‌گی و تغییر در رفتار و تردید در تحلیل شرایط موجود نبوده‌ است. در کنار تردید بخشی از احزاب و گروهها سیاسی در شرکت یا عدم مشارکت در انتخابات، محافل و گروههایی از طیفهای مختلف اپوزسیون با صراحت انتخابات را تحریم کرده‌اند و یا با تعابیر مختلف به تقویت ‌جبهه‌ی مشارکت حداکثری پیوسته‌اند. دلایل آن بخش از اپوزسیون که‌راه تحریم و بایکوت انتخابات را در پیش گرفته‌اند، روشن و مشخص است. به‌همین دلیل، اطلاعیه‌ و بیانیه‌های تحریمی ها تا حدود زیادی دارای شباهت و هم گونه‌گی است. اما مشارکتی ها، نه‌ در خواستگاه اجتماعی ‌و دلایل حضور در پای صندوقهای رای دارای قرابت و نزدیکی هستند و نه حتا‌ در سهم بری از پیروزی یا شکست این یا آن کاندیدا زینفع و متضرر. به‌همین دلیل حتی در انتخاب کاندیدای که‌ مردم را به‌ حمایت از وی ترغیب کنند، دچار اختلاف و تشتت هستند. در اینکه ‌آرای این بخش از اپوزسیون با همه‌ی طیف ها و لایه‌ها اجتماعی آن به‌حمایت از کروبی و موسوی اختصاص خواهد یافت، تردیدی وجود ندارد. این انتخاب از آنجا ناشی می شود که‌ هدف بسیاری تنها شکست احمدی نژاد و در نهایت گشودن پنجره‌ای برای تنفس و امکان یافتن فرجی در کار فرو بسته‌ جامعه‌ی ایران تعریف شده‌ است. بسیاری از تحریمیها هم تا حدود زیادی در این آرزو با مشارکتی ها هم نوا و سهیم اند. اما با دیدن گذشته‌ و سیمای کنونی اصلاح طلبان و قواعد بازی انتخابات، راهی جز تحریم و عدم همنوایی با کاندیداها برای خود نمی یابند. از طرفی دیگر اختلاف در خواستگاه ‌اجتماعی و ناهمگونی دلایل حضور مشارکتی های غیردولتی از یک طرف و نبود وحدت و اراده ‌لازم در سمت و سو دادن به ‌گرایش های مستقل از حاکمیت، که‌ هم هدفمند و ترقی خواهانه جلوه کند و‌ هم سودایی غیر از بر کرسی نشاندن این یا آن نماینده‌ی جناح اصلاح طلب را تعقیب کند؛ سبب شده‌ است؛ مشارکت آنها علاوه ‌بر بالا بردن مقطعی و بدون پشتوانه ‌سطح مطالبات جامعه‌، در نهایت تنها در افزایش آری ریخته‌ شده‌ در صندوق های رای بازتاب یابد. جنبش و تقلای اپوزسیون مشارکت طلب، فاقد اراده‌ی لازم، تشکیلات مستقل و ابزارهای کارآمد است و در فردای انتخابات به‌ناچار تن به‌عقب نشینی و پذیرش مصلحت ها و خطوط قرمز نظام و پذیرش میدان بازیی خواهد بود که‌ برایش تعیین شده‌ است، مگر اینکه‌ جنبش های اجتماعی، اعم از ‌مشارکتی و تحریمی ها؛ فراتر از شکست احمدی نژاد از فضای موجود به‌نفع ارتقا و بالا بردن پرچم مستقل خود اقدام و فضا را بنفع خود تغییر دهند. در این راستا اتفاقا، هر دو نماینده‌گرایش های اصلاح طلبان دولتی‌ در صورت پیروزی، مانند سلف خود نه‌تنها از به‌کف رساندن توقعاتی که‌ در این روزها به‌شیوه‌ی کم سابقه‌ای به‌سطح رسیده‌ است؛ کوشش خواهند کرد؛ چنانچه ‌ایدئولوگهای مدافع اصلاح ساختار نظام تئوکراتیک و مدافعان ادامه‌ی اصلاحات دولتی، ناکامی های گذشته ‌و شکست جمع اصلاح طلبان اولی را ناشی از تندروی و زیاده‌خواهی برخی از لایه‌های این جریان می دانند، و حاضر به ‌پذیرش این واقعیت نیستند؛ که‌شکست را در عدم اراده‌ی لازم برای گذار از تابوها و پیگیری مطالبات جامعه‌با پشتوانه‌ی توده‌ای می بیند. در واقع اصلاح طلبی، موسوی ـ کروبی خارج از شکست احمدی نژاد که ‌به ‌خواست فراگیر همه ‌بدل شده‌ است، بقول بسیاری کمتر از کف مطالبات جامعه‌ و پائین تر از حداقل مطالبات بسیاری از مدافعان کنونی آنان است. در اینکه ‌ضربه و سنگینی آرای اصلاح طلبان ‌در این دوره‌، هم به ‌دلیل فراوانی رسانه‌های غیردولتی در راستای تحریم انتخابات و از همه ‌مهمتر تجربه‌ی شکست و کارنامه‌ی سیاه‌اصلاح طلبان در عدم پیگیری وعده‌ها و سمت و سو دادن به ‌افزایش قدرت جمهوریت بزک شده‌ در برابر کلیت تئوکراتیک نظام، در هر دو دوره‌ی ریاست جمهوری خاتمی، کمتر و کم جان تر خواهد بود؛ تردیدی وجود ندارد. اندک فضای هیجانی کنونی که‌ باید حداکثر استفاده ‌از آن صورت بگیرد، تا زمانی که ‌در کنترل و در راستای گرم کردن تنور انتخابات عمل می کند؛ نمی تواند در فردای انتخابات بر استمرار مطالبه‌طلبی، وزن و سنگینی خود را حفظ کند. سیستم تئوکراتیک حاکم بر ایران علیرغم این اصل مهم در قانون اساسی که‌؛ «نظام کشور ایران، نظامی است بر پایه ی ایمان به خدا، اختصاص حاکمیت به او، لزوم تسلیم در برابر امر او، ایمان به وحی الهی و نقش بنیادین آن در بیان قوانین... ایمان به امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن» همواره‌کوشش کرده‌ است برای بقای خود و بعضا مناسبات دیپلماتیک از جهان مادی و آرای شهروندان، کسب مشروعیت کند و تا جایی که‌ کلیت سیستم آسیب جدی نبیند؛ برای چنین مشروعیتی هم حاضر به‌ پرداخت هزینه ‌و باج دهی سیاسی است. در اینکه ‌لایه‌ها و گرایشات اجتماعی در سی سال گذشته‌ برای گرفتن برخی از حقوق خود، با‌ سیستم تئوکراتیک وارد معامله ‌شده‌اند، تردیدی نیست؛ اما تجربه این گونه ‌مشارکتها‌ ثابت کرده ‌است،‌ به‌دلیل ابزارهای کارآمدی که ‌در ساختار و دستگاههای نیرومند‌ و حافظ بخش غیرانتخابی تعبیه ‌شده‌اند؛ بالا رفتن توقعات و در یک کلام جنبشی که‌ در این دوره‌ مطالبه‌محور نام گرفته ‌است، نه‌ در گذشته‌ و نه‌ در انتخابات این دوره ‌نخواهد توانست؛ در زیر چراغ کم نور جمهوریت نظام، از پشم چنین سیستمی برای خود کلاه و نمدی ببافت. اما اپوزسیون و مهمتر از همه ‌نهادهای مدنی که با رضای ‌خود یا با ترغیب احزاب مشارکتی به ‌مرز تقابل و درگیری با همدیگر کشانده‌ شده‌اند، فاقد چنین ابزارهایی برای ترمیم و بازسازیی نهادهای خود در آینده ‌خواهند بود و نهایتا می توان گفت؛ اگر نتوانند به‌ اتحاد و انسجام گذشته‌ بازگردند، بازنده ‌میدان انتخابات، نه‌ سه ‌تن که ‌طیف وسیعی از مشارکتی های غیردولتی خواهند بود. انتخابات دهم، اگر به‌دور دوم کشیده ‌نشود، ۲۲/ی خرداد ماه ‌به ‌پایان خواهد رسید. تحریمی ها در ادامه‌ی بایکوت خود انتخابات را نمایشی و محکوم خواهند کرد. اما مشارکتی ها باید همچنان پا در رکاب به‌پیش روند. در این میان اگر از جریانات تردیدی، نظیر فدائیان اکثریت که‌ در میانه‌ی تحریم و تشریک، نه‌ به ‌کاندیدای خاص و آری به‌رای سفید گفته‌اند؛ می توان به ‌بخشی از طرفداران حفظ تمامیت ارضی؛ مشروطه طلبان، ‌جمهوری خواهان، جبهه‌ی دمکراتیک مردم ایران، افراد منفرد و در حوزه‌ی احزاب ملی نظیر بخش انشعابی از حزب دمکرات کردستان ایران و پارت آزادی کردستان اشاره‌ کرد. طرفداران حفظ تمامیت ارضی، بر این عقیده ‌هستند که‌ احمدی نژاد و همکاران او در دولت نهم، ایران را به‌سمت تقابل خطرناک با جهان غرب و تقویت گزینش حمله‌ نظامی به‌ ایران، سوق داده‌ است و در صورت اتفاق چنین حمله‌ای به‌ تقویت گرایشات قومی و نهایتا تجزیه‌ی ایران خواهد انجامید. علیرغم اشرافیت این گروه‌ بر غیردمکراتیک بودن انتخابات و محدود بودن حوزه‌ مشارکت و علیرغم یاس و ناامیدی از هرگونه‌ اصلاحاتی در چارچوب نظام فعلی، تنها با شعار شکست احمدی نژاد به‌صحنه‌ی رقابتهای انتخابات دهم گام نهاده‌اند. بخش دیگری از هواداران مشارکت در انتخابات، علاوه‌ بر همدردی با این گروه‌، چشم به‌ بازگشت دوران خاتمی و پیگیری روند اصلاحات به‌ رهبری کروبی یا میرحسین موسوی دوخته‌اند! جبهه ی دمکراتیک مردم ایران و جمهوری خواهان و جمع وسیع دیگری از مشارکتی های غیردولتی تنها با این امید به‌ پیروزی موسوی یا کروبی در انتخابات دهم احساس همدردی و همراهی کرده‌اند تا به‌ اهتمام دو کاندید مذبور بار دیگر دمکراسی قطره چکانی را به حلقوم جمهوری اسلامی بریزند. سابقه‌ی این گروهها و رویکرد آنان به‌رقابتهای انتخاباتی در ساختار نظام فعلی و دید و جهانبینیی که‌ از تضادهای اجتماعی درون جامعه ‌بدست آورده‌اند، شگفتی چندانی را در افکار عمومی و مخصوصا در میان اپوزسیون بوجود نیاورده ‌است. اما رویکرد حزب دمکرات کردستان و پارت آزادی کردستان و برخی از چهره‌های روشنفکریی در حوزه‌ی تعقیب رفع ستم ملی در کرستان، شکافتن و تحیل بیشتری را می طلبد. در این راستا و با پایان انتخابات و اعلام نتایج آن لازم است؛ در سایه‌ی رویدادهای پیش رو، دریچه‌ای برای تحلیل بیشتر رویکرد تحریمی ها و نومشارکتی های گشوده‌ شود.

Azizi۶۱۶۱۵@yahoo.com