آخرین تمرین ها قبل از مسابقه بزرگ


اردشیر زارعی قنواتی


• تحرک قابل ملاحظه یی که برای تحقق صلح خاورمیانه در بین کشورهای منطقه و میانجیگران بین المللی ایجاد گردیده در شرایطی که دولت جدید و راستگرای اسرائیل به رهبری "بنیامین نتانیاهو" قدرت را در این کشور به دست گرفته است، موضع گیری ها و محاسبات جدید سیاسی را وارد این معادله می کند که موقعیت ژلاتینی و پارادوکسیکال کنونی را به صورت کمی و کیفی تحت تاثیر قرار می دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۱٨ می ۲۰۰۹


تحرک قابل ملاحظه یی که برای تحقق صلح خاورمیانه در بین کشورهای منطقه و میانجیگران بین المللی ایجاد گردیده در شرایطی که دولت جدید و راستگرای اسرائیل به رهبری "بنیامین نتانیاهو" قدرت را در این کشور به دست گرفته است، موضع گیری ها و محاسبات جدید سیاسی را وارد این معادله می کند که موقعیت ژلاتینی و پارادوکسیکال کنونی را به صورت کمی و کیفی تحت تاثیر قرار می دهد. این تصویر خاکستری و پر از اوهام به بازیگران منطقه یی و بین المللی این امکان را می دهد تا در یک فرصت زمانی لازم، برنامه های کلان خود را با تاکتیک های نوین و حتی متناقض، به آزمون گذاشته ولی هرگز به دلیل حلقه های تنگ شده و وضعیت انقباضی کنونی در خصوص بحث صلح خاورمیانه نمی توان این فرار از واقعیت را به مدت زیادی ادامه داد.
با توجه به ارتباط ارگانیک صلح بین فلسطینی ها و اسرائیل در بازی "دیالکتیک بقا" تمامی ساختارهای منطقه یی و رقیب تا حدودی از این موضوع کانونی به عنوان یک کارت بازی در دیگر عرصه ها نیز استفاده می کنند. از یک طرف فلسطینی ها و اعراب از شرایط موجود و نقش اساسی صلح خاورمیانه در تاثیرگذاری بر بحران های منطقه یی و چینش های ژئوپلتیکی در این منطقه ی حساس از جهان آشوب زده واقف بوده و از این موقعیت زمانی خاص، قصد بیشترین بهره برداری را دارند. از طرف دیگر دولت اسرائیل به جهت مواضع راست افراطی خود که چندان با طرح های صلح مبتنی بر وجود دو دولت مستقل و برچیدن شهرک های یهودی نشین همسو نخواهد بود، در صدد "خرید وقت" و وارد کردن موضوعات حاشیه یی برای به بن بست کشاندن چنین طرح هائی می باشد. از آن سو میانجیگران بین المللی و کشورهای ثالث تاثیرگذار در این موضوع نیز هر یک به فراخور اهداف و منافع استراتژیک خود در وضعیتی قرار گرفته اند که هم اینک برای حل مشکلات منطقه یی و ملی خود به ناگزیر می بایست از روبرو با موضوع صلح خاورمیانه برخورد کنند.
سفر ملک "عبدالله دوم" پادشاه اردن به واشینگتن و مذاکراتی که با "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا داشت و بلافاصله بعد از بازگشت به دیدار "بشار اسد" رهبر سوریه رفت، نشانه های روشنی از تحرکات منطقه یی و بین المللی در این بزنگاه تاریخی بوده است. شرایط حساس کنونی را رهبران اسرائیل با ناخشنودی نیز درک کرده اند چرا که در هفته گذشته "آویگدور لیبرمن" وزیر امور خارجه افراط گرای خود را به اروپا اعزام کردند تا شاید بتوانند این اتحادیه را در مسیر دلخواه خود قرار دهند و روز دوشنبه 11 می هم نتانیاهو به دیدار "حسنی مبارک" رهبر مصر شتافت. سفر نتانیاهو به مصر و تناقض در اهداف این سفر که از سوی اسرائیلی ها برای هماهنگی بین تل آویو و اعراب جهت مقابله با موقعیت و موضوع هسته یی ایران عنوان شد و بلافاصله از جانب "احمد ابوالغیظ" وزیر امور خارجه مصر تکذیب و مذاکرات دوجانبه را بر محور صلح فلسطین – اسرائیل مطرح کرد، بهترین شاهد جهت پارادوکس های عینی در اهداف و روابط بین بازیگران حاضر در این عرصه می باشد.
روز یکشنبه 10 می درست یک روز قبل از سفر نتانیاهو به مصر مقامات ارشد اسرائیلی به صراحت گفته اند که نخست وزیر با استرداد منطقه اشغالی جولان به سوریه موافق نیست. ظاهرا نتانیاهو به لحاظ موقعیت استراتژیک این منطقه و تسلط سوق الجیشی آن بر بخش عمده یی از قلمرو اسرائیلی مذاکرات نیمه تمام دولت "ایهود اولمرت" نخست وزیر قبلی اسرائیل با سوری ها را متوقف کرده است و تا زمانی که وضعیت عمومی صلح خاورمیانه مشخص نشود هرگز این بلندی ها را به دمشق تحویل نخواهد داد. این در حالی است که ملک عبدالله به طور تلویحی از طرح صلح جدیدی که بر اساس طرح صلح عربی البته با تعدیلاتی، در طی مذاکرات خود با اوباما سخن گفته است که گفته می شود 57 کشور مسلمان را سفره دار آن معرفی کرده و سوریه نیز یکی از صندلی نشینان این میز است. خبرهائی هم که از واشینگتن می رسد تقریبا در همین راستا بوده است و همین موضوع دلیل اصلی تحرکات اخیر مقامات تل آویو و به خصوص دیدار نتانیاهو و مبارک در شرم الشیخ است. نخست وزیر اسرائیل چون به لحاظ اصولی با صلح مبتنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی از اساس مخالف است سعی دارد از تنش موجود در روابط بین اعراب و ایران نهایت استفاده را برده و مسیر صلح خاورمیانه را به سمت چاله های انحرافی هدایت کند. این سفر شتاب زده در این موقعیت حساس و به خصوص قبل از دیدار با اوباما در واشینگتن تنها می بایست در راستای فرافکنی و به انحراف کشاندن مباحث اصلی مورد تحلیل قرار گیرد که با توجه به اظهارات مقامات مصری نشان می دهد که اعراب نیز با تمام اختلافات منطقه یی خود به این تاکتیک شکست خورده پی برده اند. حلقه های محاصره به دور کابینه نتانیاهو در حال تنگ تر شدن است و مذاکرات واشینگتن می تواند مقطع حساسی در موقعیت این دولت و روابط استراتژیک واشینگتن – تل آویو تلقی شود. در هفته آینده رئیس جمهور تازه ی آمریکا با نخست وزیر تازه ی اسرائیل با مذاکره حول تازه ترین طرح صلح که بدون شک بر محور تشکیل دو دولت مستقل دور خواهد زد، کلید مناسبات تازه یی را می زنند که به جهت ماهیت و اهداف متفاوت دو طرف می تواند موجب بروز اختلافات و تنش های سیاسی در روابط دوجانبه شود. نتایج این نشست در بقای دولت نتانیاهو و همچنین استراتژی منطقه یی واشینگتن اهمیت بنیادین دارد و می تواند آرایش نیروها و عرصه بازی را به طور اساسی و یا حداقل به صورت نسبی دگرگون کرده و تاثیر انکارناپذیر خود را بر بحران های منطقه ی خاورمیانه و روابط آمریکا با جهان اسلام بگذارد. دوگانگی های کنونی در مواضع طرفین مناقشه ی سه ضلعی کنونی موجب گردیده است تا هر کدام از آنها به فراخور شرایط ، بحث های تازه یی را وارد این معادله چند مجعولی کنند که اظهارات "ایهود باراک" وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر احتمال پذیرش طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی از سوی نتانیاهو در مذاکرات دوشنبه 19 می با اوباما یکی از این بندبازی های سیاسی تلقی می شود. از آن طرف نیز اعراب و فلسطینی ها در طی روزهای اخیر نسبت به هماهنگی بیشتر برای تفاهم حول یک طرح صلح و هم چنین ایجاد دولت وحدت ملی بین سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری "محمود عباس" و جنبش حماس به رهبری "خالد مشعل" در طی مذاکرات مصر تحت فشار قرار گرفته اند. این وضعیت ژلاتینی و سیال از آنجا که در طیف میانجیگران بین المللی و به خصوص دولت اوباما نیز هنوز ثبات موضوعی در مورد صلح خاورمیانه به وجود نیاورده است می تواند تاثیرات پیش بینی نشده یی را در آینده ایجاد و همای پیروزی را بر شانه های بهترین و مجرب ترین بازیگران قرار دهد.

Ardeshir250250@yahoo.com