از : داریوش مرادی
عنوان : آنکه نا آموخت درس روزگار. خود نیاموزد زهیچ آموزگار!،
درود دوستان ! اگر نوشته های مشخصی که در بخش کامنت ها با نام های متفاوت را مقایسه کنیم ، چند نکته در آنها به وضوح دیده می شود ، افرادی که آشکار تهمت ، افتراء می زنند ، جوسازی و شانتاژ می کنند ، معمولا از نام واقعی خود استفاده نمی کنند ، نام های مثل هاتف ، سایه ، داریوش ، بعید می دانم که نام های واقعی باشند ، نوشته ی آخری که به نام " داریوش " نوشته شده من را با " بهشتی " مقایسه کرده ! آیا چنین متدی در برخورد با مخالفین جدید است ! متاسفانه تهمت و افتراء،تحریف و تخریب ، نوشتالژی افراد و بعضا گروه های معینی شده است ، که اگر از آن فاصله گیرند ، متاسفانه ظاهرا چیز دیگری برای ارائه ندارند . این آخرین کامنت من در این بخش است و تمایلی به ادامه جنین بحث و جدل هایی را ندارم ! این میدان را به این افراد واگذار می کنم !
۹۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : دا نش
عنوان : سرگرمی برای خارج نشینان! )با پوزش در کامنت قبلی چند کلمه جا افتاده بود)
مرور اینگونه بحث ها نشان می دهد که بیشتر جنبه سرگرمی دارند تا جستجوی حقیقت.
هیچ نیرو یا فرد سیاسی جدی ای نمی تواند در شرایط فعلی که اولویت های بسیاری مبرم تری در برابر همگان قرار دارند دعوت به خاطره خوانی و قهرمان سازی کند. غوطه ور شدن در گذشته آنهم با یکسویه نگری تخصص این دسته از سیاسیون خارج نشین است.
از آنجا که ارتباطی ارگانیک با داخل ندارند و در ذهن خود ایران امروز را ایران سالهای شصت و یا حتی ۵۸ تصور می کنند از درک این مسئله عاجزند که در این سالها که ایشان به هر دلیل موجه یا غیر موجهی خواسته یا نا خواسته در مهاجرت بسر می برده اند زندگی در ایران ادامه داشته و بالطبع آن مبازره نیز. و از قضا زبان این دوستان حتی برای تندرو ترین مبارزین داخل نیز نا مفهوم است. تا زمانی که این دسته تنها دل به خاطرات دستکاری شده خوش کنند و به قهرمان سازی مشغول باشند و با گرفتن ژست های تندروانه و افراطی از کنار مسائل امروز داخل ایران بسادگی بگذرند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و بحث با این افراد وقت کشی است.
۹۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : دا نش
عنوان : سرگرمی برای خارج نشینان!
مرور اینگونه بحث ها نشان می دهد که بیشتر جنبه سرگرمی دارند تا جستجوی حقیقت.
هیچ نیرو یا فرد سیاسی جدی ای نمی تواند در شرایط فعلی که اولویت های بسیاری مبرم تری در برابر همگان قرار دارند دعوت به خاطره خوانی و قهرمان سازی کند. غوطه ور شدن در گذشته آنهم با یکسویه نگری تخصص این دسته از سیاسیون خارج نشین است.
از آنجا که ارتباطی ارگانیک با داخل ندارند و در ذهن خود ایران امروز را ایران سالهای شصت و یا حتی ۵۸ تصور می کنند از درک اینکه در این سالها که ایشان به هر دلیل موجه یا غیر موجهی خواسته یا نا خواسته در مهاجرت بسر می برده اند؛ زندگی در ایران ادامه داشته و بالطبع آن مبازره نیز. و از قضا زبان این دوستان حتی برای تندرو ترین مبارزین داخل نیز نا مفهوم است. تا زمانی که این دسته تنها دل به خاطرات دستکاری شده و قهرمان سازی مشغول باشند و با گرفتن ژست های تندروانه و افراطی از کنار مسائل امروز داخل ایران بگذرند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و بحث با این افراد وقت کشی است.
۹۴۱۱ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : دار یوش
عنوان : بهشتی مظلوم نبود این مرادی است که مظلوم است
واقعا برای خودم متاسفم؛ کسی که بیشترین شانتاژها را می کند (چه در این بحث و چه در مصاحبه تابان)یا هر چه خواسته گفته و حتی برچسب مزدور و ... به این و آن زده، حالا اینجور جانماز آب می کشد و مظلوم نمایی می کند.
۹۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : بیطرف
عنوان : خیلی وقت است که خبری از حزب توده ندارم
راستی برای افرادی که مثل من از همه جا بی خبر هستند کسی میتواند بگوید که ایا حزب توده از خط مش سالهای ۶۰ انتقاد کرده است?ایا حزب توده تحلیل جدیدی از ان دوران پشتیبانی از خط اما دارد? از پاسخ دهندگان از قبل تشکر میکنم
۹۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : داریوش مرادی
عنوان : انکه نیاموخت از گذشت روزگار هیچ نیاموزد ز هر آموزگار !
درود دوستان ! این بار در قالب فردی که نه چپ است و نه توده ای !!! و بازهم ادعاها و تعریف از خود کردن ! این هم متد جدیدی نیست ! در دنیای وافعی به هر نوع تهمت و افتراء و تقلبی دست زدند شاید کمی سخت باشد ، دنیای مجازی که این دشواری هم وجود ندارد . این دوستان اصرار دارند ، تکرار گذشته باشند ، از استدلال که خبری نیست ، تنها جوسازی است و شانتاژ !
۹۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : به شاگرد زرنگ زنگ تاریخ
عنوان : فرق اندیشه با لباس زیر!
من نه توده ایم نه چپ اما مطلبی که برای مرادی نوشته شده را پسندیدیم که البته این شاگرد ممتاز تنها به متلک گویی بجای پاسخگویی بسنده کرده.
بنده باید بگویم که آقای شاگرد زرنگ زنگ تاریخ فرق اندیشه با لباس زیر این است که اندیشه را هر شب عوض نمی کنند!
۹۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : داریوش مرادی
عنوان : انکه نیاموخت از گذشت روزگار هیچ نیاموزد ز هر آموزگار !
درود دوستان ! این متد تهمت و افترا و به جای دیگران فکر کردن و سخن گفتن و انگیزه شناسی که متاسفانه گرایشات مختلف توده ای، از طیف راه توده ای ، عدالتی و نامه مردم ی عمدتا آنرا بازتاب می دهند ، پدیده ای جدید نیست و این دوستان متاسفانه اصرار در به کارگیری چنین روش هایی دارند،تصور من این است که این روش و متد البته از آموزه های غلط جنبش سیاسی و روشنفکری ما و بارتاب سطح رشد اجتماعی و فرهنگی ، سیاسی جامعه ی ایرانی است که همه طیف های مختلف سیاسی را در بر می گیرد و متاسفانه در میان چپ ایران این متد و روش در میان طیف های مختلف توده ای ریشه دار تر است و جز آموزه های غلط و فاجعه بار آن است .و اما آقای هاتف شما از کجا کشف کردید که من آنچه را که ماجراجویی در گنبد و کردستان و .... می نامیدش بعنوان حماسه یاد می کنم ؟ " شما از ماجراجویی سخن می گوید ، اگر ممکن است به این سوال من پاسخ دهید ، آیا داشتن سازمان نظامی ماجراجویی نبود ؟ از کجا به این نتیجه رسیدید که من برای اسرائیل سینه می زنم ؟ از کجا به این داوری و قضاوت رسیدید که من " ژست های باروتی و چریکی ای " گرفتم ام ؟ که واقعا نمی دانم " ژست های باروتی و چریکی ای " یعنی چه ؟ لطفا اگر ممکن است در این مورد هم توضیح دهید ؟ من نمی دانم در کدام موضع با راست همسنگرم ؟ و در کدام انتخابات با پهلویستها همسنگرم و شما از کجا به چنین کشفیات رسیده اید ؟ آیا اگر موضع شما شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم باشد ، معنایش این است که شما با خامنه ایی و احمدی نژاد و .... همسنگرید ؟ توده ای ستیزی یعنی چه ، آیا اگر کسی متد تهمت و افتراء را که متاسفانه مجموعه جنبش سیاسی ، روشنفکری ایران بدان آلوده است را نقد کرد ، توده ای ستیز است ؟ سخن پایانی، امید که با تغییر روش ها و بازنگری در خود نشان دهیم که در آموختن از تاریخ بی استعداد نیستیم ، اگرچه من شخصا خوش بین نیستم !
۹٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : ها تف
عنوان : شاگرد زرنگان تاریخ
آقای مرادی شما که واقعا از زرنگ ترین شاگردان تاریخ بوده اید وهتید. شما هنوز از ماجراجویی های خودتان در گنبد و کردستان و ... بعنوان حماسه یاد می کنید و انگار نه انگار که در فاجعه تثبیت ارتجاع در درون حاکمیت همین امثال شما بی تاثیر نبودید.
می توان با هر وزشی خط مشی عوض کرد و یا ایدئولوژی زدایی کرد و یا حتی برای اسرائیل سینه زد، اما من بشما توصیه میکنم از سرنوشت حزب سبز ها در آلمان در بگیرید که از شعار خروج از ناتو به مدافعین تجاوز امریکا و متحدینش بدون ماموریت ازمان ملل تبدیل شده اند. آن پرمدعاهای افراطی دیروز به دلالان بی شخصیتی مبدل شدند که رهبر فعلیشان (جم اوزدمیر) از یک دلال اسلحه اسرائیلی ۸۰۰۰۰ دلار پول می گیرد. مدافع صلح خرجی اش را از دلال سلاح می گیرد. حال شما هم با تمام ژست های باروتی و چریکی ای که می گیرید غافلید که در هر موضعی که قرار دارید با یکی از نیروهای راست هم سنگرید. حال در انتخابات با پهلویستها هم آوایید و در توده ای ستیزی با راستهایی چون شریعتمداری ووو
۹٣۹۶ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : پویان
عنوان : آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست
جناب سایه، این ادبیات همان ادبیاتیست که در اوایل انقلاب در مورد مخالفان فکری حزب بکار می بردید. حتما به یاد دارید قبلا به منتقدین خود تربچه پوک می گفتید، حالا هم نئو لیبرال می گویید. به قول معروف: آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست . بروید از خطا های تاریخی خود درس بگیرید و از شیوه های شریعتمدارانه برای وهن منتقدین استفاده نکنید.
۹٣۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : داریوش مرادی
عنوان : آنکه نیاموخت از گذشت روزگار هیچ نیاموزد ز هر آموزگار !
"حرف های چریک های سوپ انقلابی سابق و نئولیبرال های امروز را با جویده های شریعتمداری مقایسه کنید!"
آیا این متد تهمت و افترا پدیده ایی جدید است ؟ آیا این همان متدی نیست که همه مخالفین فکری خود را " امریکایی "، " اپریمی" ، ماجراجو" و ..... می نامید ؟و امروز مخالفین فکری خود را " چریک های سوپر انقلابی " " نئو لیبرال " و نهایت با "شریعتمداری" مقایسه و همسان می کند ؟ این دوستان متاسفانه نشان داده اند در درس گیری از تاریخ شاگردان خوبی نیستند .
۹٣۹۴ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : سا یه
عنوان : حرف های چریک های سوپ انقلابی سابق و نئولیبرال های امروز را با جویده های شریعتمداری مقایسه کنید!
حرف های چریک های سوپ انقلابی سابق و نئولیبرال های امروز را با جویده های شریعتمداری مقایسه کنید!
۹٣٨۶ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : بهمن گرانمنش
عنوان : تراژدی یا کمدی
نمیدانم سخنان گهربار جناب پرویز بصیر را "تراژدی" یک انسان یا یک حزب بنامم یا "کمدی"؟ ایشان از آقای نادر عصاره ایراد میگرند که چرا شما که در سازمان اتحاد فداییان هستید که خود را کمونیست میدانید، میخواهید با اکثریت که طرفدار سرمایه داری هست، اتحاد کنید؟ و سپس میگویند که این دید از "عشق به نام فدایی" هست. تا اینجا حرف شما درست. ولی از کدام زمان حزب توده ضد سرمایه دار شده؟ در سالهای ۴۰-۵۰ که عاشق اصلاحات شاه بود و بعد از ۵۷ تا کنون عاشق سرمایه داری انگلی بازاری اسلامی بوده و هست. تازه اکثریت نوزاد به حق حزب توده هست. شما که "عشق به حزب توده" هوش، چشم، و گوش تان از شما سلب کرده. چرا به آقای نادر ایراد میگیرد. حداقل ایشان هنوز از هوش و چشم و گوش بهره مندند. ایا نوشته شما یک جوک بی مزه هست و برای خنداندن مردم یا مسخ فکری توده ای ها در اثر همکاری با انسان نما های بجا مانده از عصر حجر اسلامیون است؟
۹٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : رضا اکبر ابادی
عنوان : خبردیر هنگام
در مثل است که یک سیاح انگلیسی در زمان های سابق درماه محرم به ایران سفر میکند.هنگام سیر وسیاحت در شهرهای مختلف هم جا با دسته های عزاداری روبرومیشود که با خود زنی با دست وزنجیر وگاها قمه به شیون وزاری مشغولند وزنهایی هم به دنبال آنان در چادرهای سیاه چنگ بر صورت میکشند وبارخهای خراشیده بشدت میگریند. سیاح بالخره با کنجکاوی بدنبال کشف علت این رفتار ایرانیان میگردد تا اینکه کسی را که زبان او را بلد بوده پیدا کرده وعلت را میپرسد. وجواب میشنود که این عزاداری به خاطر کشته شدن حضرت حسین امام سوم شیعان است که در جنگ با حکومت وقت در مکانی به نام کربلا درعراق کنونی در حدود ۱۴۰۰ سال پیش رخ داده است . سیاح درکمال نا باوریب وانگشت حیرت به دهن بی اختیار زیر لبی زمزمه میکند:عجب: این خبر چقدر قدر دیر به گوش جماعت پیروان امام حسین رسیده است؟
آقای پرویزبصیر. داستان حزب قهرمان توده ایران شما هم بعنوان گردان پیشاهنگ طبقه کارگر ایران همین است. مثل اینکه خبر شهادت دوم این حزب در نزدیک به سه دهه پیشین خیلی دیر به گوش شما رسیده است. البته از این بابت نباید زیاد نگران بود چون روح"خلاق" حزب شما از مدتی پیش با حلول در وجودمبارک یکی از سرآمدگان عصر ما، اقای بابک امیرخسروی ومریدانشان همچنان به خلاقیتهای اعجاب انگیز برای ادامه سنت حزب توده ایران شما ادامه میدهند. خصوصا از زمانی که آقای محسن حیدریان کشف کرده اند که آقای خاتمی تنها شخصیتی است که دارای استعداهای فطری ومادرزادی برای رهبری کشتی طوفان زده سیاست در ایران است وسپس فرموده اند هرکس به میر حسین موسوی رای ندهد راه جهنم را درایران فرش وبه منافع ملی ایرانیان خیانت میکند، دیگری نباید از فقدان حضور فیزیکی حزب شما در صف اپوزیسیون که بقیه را درحکم پشه حساب میکند، چندان نگران بود. بالخره بایستی کسانی باید میزان وترارزوی خدمت وخیانت در صف اپوزیسیون باشند وچه ترازویی بهتر دقیقتر از آقای بابک امیر خسروی ومریدردیف اول ایشان آقای حیدریان ظاهرا مخالف شما ولی درواقعا معرف تام فرهنگ وسیاست تیپیک حزب شما .
می بینید که بار دیگر ثابت میشود که هرکه ناموخت از گذشت روزگار، هیچ ناموزد زهیچ آموزگار. بنابراین بحث در مورد صحت اعتبار ادعاهای شما در متصف کردن حزبتان به انواع واقسام محاسن کوچک وبزرگ به سختی سودمند به نظر میرسد. رفتاررهبران شما در زندان وبیرون از آن وخصوصا خطی ومشی واستراتژی آنان حد اقل در ۴-۳ دهه اخیر از سالهای ۵۰ تا کنون وضعی پدید آورده که حتی اگر روزی شما با برخورد با این گذشته مشحون از اشتباهات فاجعه بار خود، حاضر به وحدت با چپ های سوسیالیست دیگر باشید کسی با طیب خاطر دست شما را قبل از اثبات برادریتان در عمل نخواهد فشرد. به همین ترتیب است داستان اتحادعمل حزب شما با بقیه. وچه بسا در شرایط فعلی بهتر باشد فعلا کلاه خودتان را دو دستی سفت ومحکم بچسبید، اتحاد عمل پیشکشتان. بهتر است اگر هم ایرادی به دیگران دارید از مقایسه آنها با برنامه حزب خودتان صرفنظر کنید، چون همه معترفند که هیچ کسی نمیتواند مثل شما برنامه حزبی داشته باشه، خداوند تبارک وتعالی ازروز اول خلقت عالم وآدم تاروز قیام قیامت، انحصار مطلق تمامی حقایق مربوط به برنام وسیاست در ایران را فقط بنام گردان پیشاهنگ طبقه کارگر؛ حزب توده ایران ثبت کرده است ولاغیر.
۹٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : تقی گیلانی
عنوان : نقد شما از چیست؟
نویسنده این مقاله که بنظر به نقد نوشته نادر عصاره اقدام کرده، انگار در اواسط کار یادش رفته تیتری که برای نوشته اش گذاشته چه بوده و تقریباً نیمی از نوشته اش را به نقد اکثریت و یا برخی افراد آن نسبت به حزب توده ایران اختصاص داده و در کلیت خود بجای مباحثه درباره قضیه ای که خود آنرا مبنا قرار داده - یعنی موضوع وحدت - به دفاع از حزب توده ایران و فلان و بهمان نگاه بدان پرداخته و خود نیز به دام شعارنویسی افتاده.
در بخش اول نوشته ایشان، بنظر ایشان اصل تجمع نیروهای سیاسی تحت عنوان کنگره را خیلی جدی گرفته اند و انتظار دارند از درون آن معجزه ای روی دهد که با واقعیت زندگی روزمره سیاسیون در خارج از ایران بالاخص آنچه که بازمانده فعالیت تشکیلاتی امروزین معنی میدهد، مغایرت دارد. گزارش نادر عصاره نه برای پاسخ برنامه ای و تدقیق اصول و مبانی وحدت نیروهای سیاسی، بلکه به ابزارهائی تأکید داشت که نوعاً پنهان در کششی بین همین بازماندگان سیاسیون محدود به نام فدائی، موجود است. اشارات ایشان - نادر عصاره -بیشتر حاشیه نگاری کنگره ای است که در اینجا و آنجا گزارشات مشخصی نیز برای مباحثات جاری در آن نگاشته شده.
اینکه حزب توده ایران چنان هست و چنین، و اگر روزی تقّی به توقی بخورد این حزب بیشترین نقش را میتواند ایفا نماید، واقعاً که اوج شعار نویسی و ساده انگارانه ترین شکل تبلیغ برای یک جریان سیاسی است که خود را میخواهد جدی بنمایاند. اصولاً کار سیاسی، یافتن راه ها و راهکارهائی است برای برون رفت از چنان اوضاعی که جریان مورد نظر در محدود ترین وضعیت خود قرار دارد. در همان زمانی که شما از آن بمثابه نمونه ای یاد میکنید - مثلاً در اوایل سالهای ۵۷ - واقعیت این است که بخش بمراتب گسترده تری از نیروها - بدون اینکه بازمانده تشکیلات چریکی فدائیان نقش آنچنان خاصی در آن بازی کنند - بسوی چنین سازمانی روی آوردند و حتی در میان مذهبیون نیز بسیاری بسوی مجاهدین کشیده شدند. اقبال عمومی نسبت به جریانات سیاسی مختلف، بیشتر ناشی از فضائی بوده که در سالهای پیش از انقلاب بوجود آمده بود و کمربندهای ساواک بنحوی از انحاء سست تر عمل میکرد. با اینهمه در چنان فضائی همانگونه که همگان شاهد بوده ایم - منظورم همگانی که در آن سالها با فعالیت سیاسی درگیر بودند - نه تعقل و درکی مستحکم از فعالیت اجتماعی همگون و بعبارتی تشکیلاتی، بلکه عملکرد احساساتی!! نسبت به فعل و انفعالاتی بود که در جامعه جاری شده و از سوی دیگر، هجوم اراذل و اوباشی به نام حزب الله باعث میشد تا علاقه مندان به تحولات معقول اجتماعی خود را با نام احزاب و گروههای لائیک معرفی نمایند. وگرنه تبعیت از رفتارهایی منطقی و متناسب با آینده سیاسی جامعه ما متأسفانه نه از سوی حزب توده ایران، سازمان چریکها و یا مجاهدین بلکه تنها و شاید در محدوده بسیار بسیار کوچکی خود را نمایاند.
بهرحال اقبال بخش معینی از جامعه به سوی نیروهای سیاسی در چنان فضائی را نمیتوان مبنای دقیقی برای درست بودن انتخاب هائی دانست که یک حزب - با همه دستهائی که در طی تاریخ بر تحولات فرهنگی و اجتماعی در ایران داشته - حداقل در این سه دهه اخیر دنبال کرده است.
ایراد شما به نوشته نادر بیش از اینکه توضیح دهنده واقعیت جاری در نشستی باشد که نام کنگره بر خود داشته، بیشتر تلاشی بوده که در ادغام معانی، در دفاعی بسیار ساده از موجودیت حزب برداشتید.
در پایان تأکید میکنم من هم بعنوان یک تماشاچی ساده کنگره - نه میهمان، نه میزبان، نه این و نه آن - باید به اطلاع شما برسانم که افراد شرکت کننده در آن نشست، بیش از تمایل وحدت در سطح جنبش سیاسی موسوم به چپ، بلکه درون خود احتیاج به همنوائی و همزبانی دارند که از نبود آن هم اکنون نیز بشدت رنج میبرند. شما نگران جایگاه خود در ذهن فدائیان نباشید، آنان بیش از اینکه به نقد عملکرد شما در این یا آن دوره تاریخی بنشینند، عملکرد علاقه مندان به شما درون تشکیلات خود را به نقد و حتی داوری سخت می کشند که متأسفانه کارنامه جالبی نیز در دوره نزدیکی شخصی خودشان به حزب شما نداشته اند. داوری آن مجموعه چه بطور رسمی و چه منفرد نسبت به نقش تاریخی حزب توده ایران، بیش از اینکه در تبعیت از این یا آن شعار باشد، همواره از دقت معینی برخوردار بوده.
۹٣۵۷ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : پویان
عنوان : نیروهای چپ نه از حزب شما، بلکه باید از نتایج فاجعه بار سیاست های نادرست حزب شما درس بگیرند
آقای بصیر، حزب شما نقش بسیار مخربی از بدو استقرار حکومت اسلامی داشت. ترویج تئوری راه رشد غیر سرمایه داری و انتظار تحقق آن در حاکمیت روحانیان مرتجع و تجار بازار از عجایب روزگار است. حزب شما تا زمانی که زیر ضربه رفت، معتقد به مترقی بودن خمینی بود و نقش محوری برای او در «جبهه متحد نیروهای ترقی خواه و دموکراتیک میهن» قائل بود. بعد از یورش گسترده حکومت به حزب شما، از خواب بیدار شدید و بدنبال عوامل امپریالیزم در رژیم خمینی می گشتید. ولی هرگز نفهمیدید که این حکومت که حاصل توافقات غرب با خمینی بود، حتی حق زندگی هم برای نیروهای چپ قایل نیست. همان نیروهای خط امام، رهبران شما را در کمیته توحید به بدترین وجه شکنجه کردند و تعداد زیادی را در قتل عام ۶۷ کشتند. آیا هرگز انتقاد اصولی از خطاهای فاحش خود تا قبل از ۶۱ کردهاید؟ نیروهای چپ نه از حزب شما، بلکه باید از نتایج فاجعه بار سیاست های نادرست حزب شما درس بگیرند.
۹٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : سمیر بانی
عنوان : حزب توده
یک حزب را در عرصه های گسترده حضور اجتماعی در سیاست های عملی آن می شناسند و ارزیابی می کنند. حزب توده وابسته به منافع و سیاست های شوروی، مدافع و همکار تا به آخر رژیم جمهوری اسلامی، و حزبی با سیستم تام گرا و مستبد بود. این حزب ضربات جبران ناپذیری به اندیشه و آرمان چپ آزادی خواه و عدالت طلب وارد کرده است و باید حساب همه را پس دهد. این حزب همچنین مسئول ناکام کردن آرزوهای اعضا و هوادارانی هم هست که با یک دنیا آرمان خواهی و عشق به آزادی و عدالت، زمانی به این حزب رو کرده بودند. هرچند استدلالات نویسنده در مورد اظهارات احساسی و فرقه گرایانه و بی وزن آقای عصاره کاملن درست است.
۹٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : حمیدرضا زمانی
عنوان : راست افراطی سراز زیر عبای امام در میاورد.
حزب توده ایران مانند سربدران -سیه جامگان-سرخ جامگان-ووو متعلق است به دوره ای از تاریخ گذشته که خود را حزب طراز نوین طبقه کارگر مینامید که هیچگاه ودر هیچ منبعی طراز نوین بودن ان مشخص نشد --با احترام به تمام شهدا و مبارزان زنده این حزب من بر این عقیده ام که این حزب تنها و بزرگترین مانع در را مبارزات سوسیالستی در ایران بوده من فقط دوره بعد از بهمن پنجاه وهفت را میگویم و نسبت به مسائل و کارکرداین حزب در دوران حکومت پهلوی اظهار نظر نمیکنم .
و با طرح مسائلی که آقای بصیر مطرح کردند یا زمانی می افتم که در کوران مبارزات وبحران های سالهای بعد از بهمن که همین مطالب و مسائل با کمی تفاوت در سطح جنبش مطرح شد و بسیاری در اغوش این حزب که به آغوش حکومت منتهی میشد غلتیدند و ما الان یعنی سی سال بعد میتوانیم بجرئت بگوییم خطرات ولطمات از راست بسیار بیشتر از دیگر دشمنان طبقه کارگر و مارکسیسم است.
حمید رضا زمانی
۹٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|