انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری
تضعیف یا فروپاشی نظام مساوی است با فروپاشی ایران
نمی‌خواهم در برابر کاندیدای اصلاح‌طلبان دکّان بزنم


عزت الله سحابی


• ایران در حکم یک ظرف است که محتوای آن می‌تواند مذهب باشد، مارکسیسم باشد، لیبرالیسم باشد و یا هر چیز دیگری. این ظرف اگر نباشد و یا سست باشد هر محتوایی داشته باشد پخش هواست.
من معتقدم که اگر دولتی ترکیبی از خاتمی و میرحسین شکل بگیرد خیلی خوب است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ اسفند ۱٣٨۷ -  ۲۱ فوريه ۲۰۰۹


اشاره: گفتگو با عزت‌ الله سحابی رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران در دفتر کارش انجام شد. او و بیشتر دوستان ملی مذهبی‌اش تصمیم گرفته‌اند در انتخابات ریاست جمهوری دهم از سید محمد خاتمی حمایت کنند. البته نظر اولیه آن‌ها این است که شورای ملی مذهبی‌ها یک کاندیدای مستقل داشته باشد و آن کاندیدا هم عزت الله سحابی باشد، اما خود سحابی می‌گوید: «نمی‌خواهم در برابر کاندیدای اصلاح‌طلبان دکّان بزنم». گفتگوی تفصیلی خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با عزت الله سحابی تنها به مسئله انتخابات محدود نشد بلکه ردپای مشارکت، سازمان مجاهدین، اکبر گنجی، دکتر شریعتی، عبدالکریم سروش و میرحسین موسوی هم در آن دیده می‌شود. مشرح این گفتگو به شرح زیر است:

*خبرگزاری فارس: آقای سحابی، شما بالاخره اپوزیسیون هستید یا پوزیسیون؟ خیلی‌ها معتقدند که شما هم مثل نهضت آزادی، هنوز تکلیف خودتان را مشخص نکرده‌اید. قبول دارید؟
سحابی: ما تکلیفان را با نظام و اصل جمهوری اسلامی مشخص کرده‌ایم و بارها گفته‌ایم که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وفاداریم و به آن اعتقاد داریم به جز چند مورد. من برانداز نظام نیستم نه به دلیل اینکه در نظام هیچ اشکالی نمی‌بینم بلکه به این خاطر که اندک فتوری در اقتدار حکومتی ایران باعث آشوب و بلوا از اطراف و اکناف می‌شود. تنوع قومی موجود در ایران به گونه‌ای است که نبود یک حکومت مرکزی مقتدر باعث هرج و مرج در کشور می‌شود. فروپاشی و یا تضعیف حکومت مرکزی مساوی است با فروپاشی ایران و ما از این منظر، شدیداً مخالف تضعیف پایه‌های حکومت هستیم. اما شخصاً هر چند دیدگاه خاص خودم را در مورد اصل ولایت فقیه اعتقاد دارم اما به آن التزام دارم چون یکی از این اصول قانون اساسی است.

*فارس: وزن سیاسی خودتان و مجموعه همراهتان (ملی مذهبی‌ها) را چقدر می‌بینید؟ فکر می‌کنید میزان تاثیرگذاری شما چقدر است؟
سحابی: این سئوال را از ما نپرسید چون ممکن است حمل بر خودستایی و یا خودفریبی شود. اما می‌بینم که به شخص بنده در کوچه و خیابان، محافل و مجالس خیلی اظهار لطف می‌شود، اما من برای این مساله اهمیتی قائل نیستم زیرا میزان نفوذ و جایگاه یک فرد یا گروه در جامعه به میزان جذب و بسیج مردم است. به میزانی که یک فرد یا گروه بتواند مردم را پای صندوق‌های رای بکشد، به همان میزان قدرت دارد.

*فارس: موضع شما در خصوص انتخابات بر چه مبنایی استوار است؟
سحابی: بنده معتقد به شرکت در انتخابات هستم، حتی اگر سی مرتبه هم شکست بخوریم شاید مرتبه سی و یکم پیروز باشیم. به هیچ وجه، تحریم انتخابات و یا قهر با آن را شایسته نمی‌دانم.

*فارس: با توجه به اینکه خودتان را ملی_مذهبی می‌نامید بالاخره ایران برای شما اولویت دارد یا مذهب؟
سحابی: بنده عرض می‌کنم که ایران در حکم یک ظرف است که محتوای آن می‌تواند مذهب باشد، مارکسیسم باشد، لیبرالیسم باشد و یا هر چیز دیگری. این ظرف اگر نباشد و یا سست باشد هر محتوایی داشته باشد پخش هواست. لذا من با آنکه هیچ وقت ناسیونالیست نبوده‌ام اما ایران را یک ظرف می‌دانم که اگر نباشد و یا ضعیف باشد همه بر آن مسلط می‌شوند؛ ایران را به مذهب اولویت می‌دهم. مذهبم را هم تا به حالا حفظ کرده‌ام و قلم‌زدن‌های من بیشتر در زمینه مذهب است.

*فارس: پس شما ایران را یک ظرف می‌دانید و دوست دارید محتوای آن، مذهب باشد.
سحابی: بله، کاملاً درست است.

*فارس: نوع نگاه شما به اقتصاد از چه جنسی است؟ شما از نظر اقتصادی خودتان را چپ می‌دانید یا سوسیالیست یا لیبرال؟
سحابی: هیچکدام. بنده تا آغاز انقلاب به عنوان یک چپ‌گرا شناخته می‌شدم و حتی برخی چپ‌گرایی‌های قبل از انقلاب را به بنده نسبت می‌دهند و ما را با فحش‌ها و لعنت‌هایشان مورد عنایت قرار می‌دهند. دوستان موتلفه از این دسته هستند که به ما بد و بیراه می‌گویند. اما بنده چپ به معنای سوسیالیست و نفی سرمایه نیستم. من چپ‌گرای واقع‌بین هستم و در حال حاضر از نظر اقتصادی به «سوسیال دموکراسی» معتقدم. سوسیال دموکراسی، سوسیالیسم‌ و عدالت اجتماعی را به عنوان یک اصل می‌خواهد اما در یک بستر دموکراتیک.

*فارس: تفاوت دیدگاه‌های شما با نهضت آزادی در چیست؟ چرا شما از نهضت آزادی جدا شدید؟
سحابی: جدا شدن بنده از نهضت آزادی دلیلش چیز دیگری بود که عرض می‌کنم. ما با نهضت آزادی اختلاف اصولی نداریم اما چون بنده به اقتصاد خیلی اهمیت می‌دهم و آن را محور جامعه می‌دانم در مقابل دوستان نهضت آزادی قرار گرفتم. از آنجا که اقتصاد، معاش مردم است و اگر بر پایه فساد بگردد هیچ‌گاه سیاست مملکت درست نخواهد شد. نهضت آزادی به اقتصاد اهمیت نمی‌داد. آقای مهندس بازرگان هم با وجود اینکه بنده خودم راخیلی خیلی به ایشان مدیون می‌دانم، اما به دیدگاه‌های اقتصادی ایشان انتقاد داشتم. آن زمان مهندس بازرگان می‌گفت باید تمام کارها به مردم واگذار شود و دولت هیچ دخالتی نکند اما امروز که نظام سوسیالیستی شکست خورده، این افراطیون بازاری هستند که با دخالت دولت در اقتصاد مخالفند. در حالی‌که بسیاری از اقتصاد‌دان‌های‌های لیبرال معتقد به دخالت دولت در اقتصاد هستند. «کنز» به عنوان اقتصاددانی که نظریاتش اقتصاد سرمایه‌داری غرب بعد از جنگ جهانی اول را نجات داد، معتقد است که دولت باید «رهبر اقتصاد» باشد. رهبر باشد نه متصدی.

*فارس: پس یعنی دلیل جدا شدن شما از نهضت آزادی، اختلاف نظر در موضوع اقتصاد بود؟
سحابی: خیر، دلیل جدا شدن من از نهضت آزادی به سال ۵٨ برمی‌گردد. زمانی که بنده دبیر هیات اجرایی نهضت آزادی بودم، مهندس بازرگان، دکتر ابراهیم یزدی و چند نفر دیگر با آمریکایی‌ها دیدار کردند که من از این موضوع بی‌اطلاع بودم. هر چند مهندس بازرگان باتمام وجود از حقوق ایران در این دیدار دفاع کرده بود اما من معتقد بودم این دوستان در جایگاه اولین دولت بعد از انقلاب باید پرستیژ خود را در برخورد با آمریکا حفظ کنند و به این سادگی‌ها نباید روی آشتی به آمریکایی‌ها نشان بدهند. البته خود من طرفدار آشتی با آمریکا هستم اما معتقدم در این آشتی باید یک چیزی گرفت و یک چیزی داد.

*فارس: پس شما می‌گویید که مهندس بازرگان، دکتر یزدی و دوستان دیگرشان خیلی به آشتی‌ با آمریکا مشتاق بودند و این مساله را ساده می‌گرفتند؟
سحابی: بله، مشتاق بودند در حالی که همین امروز هم هر چند فردی مثل باراک اوباما با شعار تغییر در سیاست‌های آمریکا سر کار آمده اما محصور در سیاست‌های کلی جامعه آمریکاست. سیاست‌های آمریکا را هم شورایی به نام شورای روابط خارجی تعیین می‌کند نه بوش یا اوباما! آمریکا یک ابرقدرت است و دوست دارد بر همه جا سلطه داشته باشد. بوش می‌خواست این «دوست داشتن» آمریکا را با زور و جنگ پیگیری کند و اوباما هم با تدبیر و سیاست.

*فارس: آقای سحابی، با عنایت به اینکه شما ملی- مذهبی هستید و نخستین عنوان شما "ملی " است بر این اساس باید از تمام مظاهر منافع ملی ایران دفاع کنید؛ پس چرا از فرآیند انرژی هسته‌ای که کمتر از ملی شدن صنعت نفت نیست حمایت نمی‌کنید و حتی به باور برخی، مدام زیرپای مسئولین را خالی کرده و سیاست شما در این زمینه به نوعی در جهت سیاست‌های مخالفین نظام است؟
سحابی: ما در سال ٨۵ بیانیه‌ای داریم با عنوان "پیرامون حقوق مسلم ایران " . در این بیانیه از همان آغاز تاکید کرده بودیم که انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز جزء حقوق همه ملت‌ها است و ملت ایران هم حق دارد انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز داشته باشد. اما معتقدیم دولت باید تمام حقوق ملت را که در قانون اساسی آمده است به رسمیت بشناسد و به آنها احترام بگذارد.
متاسفانه برخی با پنهان شدن در پشت برخی اصول قانون اساسی، حقوق مسلم ملت را نادیده می‌گیرند و برخلاف قانون اساسی که می‌گوید ماهیت جمهوری اسلامی بر اساس نفی هر گونه استبداد و انحصار استوار است، کاملاً با مسائل به صورت انحصاری برخورد می‌کنند.

*فارس: پس نتیجه می‌گیریم که شما به عنوان یک شخصیت ملی- مذهبی، قاطعانه از حقوق هسته‌ای ایران دفاع می‌کنید، بله؟
سحابی: بله صد در صد از حقوق ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز دفاع می‌کنیم. منتهی حرف ما این است که به سایر حقوق ملت ایران در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هم رسیدگی شود. حق ایران نیست که عقب‌مانده باشد.

*فارس: آقای سحابی، طیف موسوم به چپ‌های خط امام در سال‌های آغازین انقلاب بیشترین انتقادها و برخوردها را نسبت به طیف لیبرال مثل نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها داشتند. چه اتفاقی افتاده که امروز چپی‌ها در کنار لیبرال‌ها قرار گرفته‌اند؟ چپ‌‌ها تغییر کرده‌اند یا لیبرال؟
سحابی: به نظر من چپ‌ها تغییر کرده‌اند.

*فارس: یعنی شما معتقدید چپ‌ها از نظر اندیشه‌ای به لیبرال‌ها نزدیک شده‌اند؟
سحابی: بله. شما ببینید؛ برخی از چپ‌های که در زمان آقای هاشمی شدیدا حامی اقتصاد بسته بودند امروز به شدت طرفدار اقتصاد باز هستند. مثلاً آقایان عباس عبدی، محسن میردامادی، موسوی خوئینی‌ها و.. همگی طرفدار کوچک شدن دولت هستند. این چپ‌ها هستند که تغییر کرده‌اند.

*فارس: مایلم نگاه شما را در مورد دکتر علی شریعتی بدانم. برخی مثل اکبر گنجی معتقدند دیدگاه‌های دکتر شریعتی کاملاً استالینیستی است.
سحابی: من نظر آقای گنجی را قبول ندارم. البته من «شریعتی پرست» یا «شریعتی گرا» نیستم اما خیلی به ایشان علاقه و ارادات دارم و از حرف‌های ایشان خیلی استفاده کرده‌ام. شریعتی، سمبل کسی که بتواند مشکلات امروز ایران را حل کند، نیست. دوم اینکه شریعتی یک سوسیالیست به معنای امروز جهانی نیست زیرا آخرین شعار شریعتی این است: "آزادی، برابری، عرفان " و این یعنی او برابری را در کنار آزادی می‌خواهد بنابر این یک سوسیالیست اقتصادی نیست. گرایش شریعتی یک گرایش درست است زیرا در کنار آزادی و برابری به وجود عرفان اعتقاد دارد.

*فارس: به نظر شما چرا فردی در قد و قامت اکبر گنجی در خصوص دیدگاه‌های دکتر شریعتی این طور قضاوت می‌کند؟
سحابی: نمی‌دانم. الان چند سال است با گنجی رابطه ندارم. خیلی از نظرات دیگری هم که گنجی می‌دهد همین طور است مثلاً او در یک مانیفستی نوشته بود که اسلام با دموکراسی مخالف است. من با این نظر او خیلی مخالفم و یک خروار هم علیه این نظر او مدرک دارم.

*فارس: اخیراً در مصاحبه‌ای گفتید که «اصلاح‌طلبان حکومتی ما را از خودشان نمی‌دانند و متاسفانه رابطه آنها با ما صمیمانه نیست». منظورتان از «اصلاح طلبان حکومتی» چه کسانی بودند؟
سحابی: منظورم جبهه مشارکت و سازمان‌ مجاهدین بود. این‌ها با ما رابطه حسنه دارند اما همیشه یک گاردی در برخوردهایشان با ما می‌گیرند. دوستان سازمان مجاهدین انقلاب خیلی دلشان می‌خواهد به جناح راست حاکمیت بقبولانند که سازمان مجاهدین، انقلابی و طرفدار نظام است. سازمان مجاهدین تلاش می‌کند خودش را پاره‌ای از نظام نشان بدهد به همین خاطر کسانی را که نظام نسبت به آنها حساسیت دارد می‌کوبد. اما نکته جالب این است که با تمام تلاش‌هایی که آقای بهزاد نبوی و دوستانشان در این راستا می‌کنند، اعتماد جناح راستی‌های را نتوانستند جلب کنند.

*فارس: در همین مصاحبه اخیرتان گفتید علی‌رغم اینکه می‌دانیم رد صلاحیت می‌شویم اما در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای مستقل معرفی خواهیم کرد. درست است؟
سحابی: بله این تصمیم جمعی دوستان بود اما بنده با این کار مخالفم.

*فارس: پس شما معتقد به حمایت از کاندیدای واحد اصلاح‌طلب‌ها هستید؟ بله.
سحابی: بله صد در صد طرفدار حمایت از کاندیدای مورد اجماع اصلاح‌طلب‌ها هستم و لو اینکه از صد نمره به آن کاندیدا ۶۰ بدهم اما واحد بودنش خیلی برایم مهم است. من نمی‌خواهم دکّان بزنم و در برابر کاندیدای اصلاح‌طلبان قرار بگیرم.

*فارس: نظر دوستان ملی مذهبی شما برای اعلام کاندیدای مستقل، روی چه کسی است؟
سحابی: دوستان اصرار دارند که من کاندیدا شوم، اما بنده به هیچ وجه راضی نیستیم.

*فارس: از بین سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمود احمدی‌نژاد کدامیک برای ریاست جمهوری آینده ترجیح می‌دهید؟
سحابی: نظر شخص من روی آقای خاتمی است. اما به شیوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در دوره آقای خاتمی (سال ٨۴) اعتراض دارم.

*فارس: دوستان ملی مذهبی شما چه طور؟ نظرشان روی چه کسی است؟
سحابی: اکثریت دوستان با آقای خاتمی هستند اما یکی دو نفر از دوستان مثل آقای رحمانی از آقای کروبی حمایت می‌کنند.

*فارس: شما گفتید می‌خواهید از سیدمحمد خاتمی حمایت کنید و این در حالی است که در مصاحبه اخیرتان خیلی از مهندس موسوی تعریف کرده‌اید و او را «نخست‌وزیر مظلوم» نامیده‌اید. دلایل شما برای ترجیح خاتمی بر مهندس موسوی چه چیزهایی هستند؟
سحابی: آقای مهندس موسوی، پپولاریته و وجهه آقای خاتمی را ندارد. اما نباید یادمان برود که موسوی در بدترین شرایط ایران هشت، نه سال نخست‌وزیر بود. آن زمان نفت به بشکه‌ای هشت دلار رسیده بود و همه دنیا علیه ما متحد شده بودند. اما مهندس موسوی مملکت را اداره کرد بدون آنکه حتی یک دلار به بانک‌های خارجی بدهکار باشد. از نظر شخصی هم آقای موسوی از نظر مالی، سیاسی و اخلاقی بسیار آدم سالمی است. یادم می‌آید در زمان نخست‌وزیری آقای موسوی، پدر بنده به همراه مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی، صباغیان و توسلی برای شب سالگرد آیت‌الله طالقانی به بهشت زهرا می‌روند، اما عده‌ای افراد مسلح که بعدها فهمیدیم با بازاری‌ها هماهنگ بوده‌اند اینها را می‌دزدند و بعد از بستن چشم‌هایشان آنها را به خرابه‌های کهریزک می برند و سه ساعت تمام این‌ها را رو به دیوار سرپا نگه می‌دارند و بعد از توهین‌ها و تهدیدهای زیاد از بیخ گوش‌ این‌ها تیر شلیک می‌کنند. بعد هم آن‌ها را در آن بیابان رها می‌کنند و می‌روند. اما آقای مهندس موسوی، سیدعطا‌ءالله مهاجرانی را فرستاد منزل پدر بنده و عذرخواهی کرد. اما با این حال معتقدم که مهندس موسوی به اندازه خاتمی وجهه ندارد و هنوز به نظر خیلی‌ها او طرفدار اقتصاد دولتی است.

*فارس: یعنی به نظر شما مهندس موسوی بعد از گذشت بیست سال، هیچ تغییری نکرده؟ دوستان آقای خاتمی می‌گویند خاتمی امروز دیگر خاتمی ۷۶ نیست. حالا می‌توانیم بپذیریم مهندس موسوی از نظر فکری نسبت به ۲۰ سال پیش، بکر و دست نخورده باقی‌مانده باشد؟
سحابی: شما درست می‌گویید و قطعاً در افکار آقای موسوی تغییراتی پیدا شده. حتی خود من معتقدم که اگر دولتی ترکیبی از خاتمی و میرحسین شکل بگیرد خیلی خوب است.

*فارس: اما بعید به نظر می‌رسد چنین دولتی شکل بگیرد چون قطعاً خاتمی حاضر نمی‌شود معاونت اولی میرحسین را بپذیرد و یا اینکه موسوی بسیار بعید است معاونت اولی خاتمی قبول کند.
سحابی: بله به نظر من هم بعید است که مهندس موسوی معاونت اولی خاتمی را بپذیرد. در مقابل خاتمی هم معاونت اولی میرحسین را نمی‌پذیرد زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد اصلاح طلب‌ها شکست می‌خورند زیرا حتی اگر با این پیش فرض که خاتمی معاون اول باشد از صحنه رقابت کنار بکشد باز هم احتمال رای آوردن میرحسین بسیار کم است.

*فارس: آقای سحابی! شما در مصاحبه‌ای گفته‌اید که با خاتمی تفاوت دیدگاهی دارید و برای شما حفظ ایران در اولویت قرار دارد؛ اولاً تفاوت دیدگاه شما با خاتمی در کجاست؟ ثانیاً از صحبت شما اینگونه استنباط می‌شود که خاتمی برای حفظ ایران اهمیتی قائل نبوده. درست است؟
سحابی: العیاذ بالله من به آقای خاتمی تهمت نمی‌زنم. من به خود آقای خاتمی هم گفته‌ام که برای ایشان حفظ نظام در اولویت قرار دارد نه حفظ ایران. مثلاً ایشان در زمان ریاست جمهوری‌شان روز‌های دوشنبه به مدت ۴ سال با رهبری بحث و گفتگو می‌کردند اما آقای خاتمی از این جلسه که بیرون می‌آمد هیچ حرفی نمی‌زد و مسائلی را که بین ایشان و آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شده بود به مردم نمی‌گفت در حالی که من معتقدم گفتن این مسائل به مردم باعث تقویت پایه‌های نظام می‌شود.

*فارس: به نظر شما بازگو کردن «مذاکره خواص» برای عوام کار معقولی است؟ مشکلات جامعه را حل می‌کند؟ یا اینکه باعث تشتت افکار عمومی می‌شود؟
سحابی: طرز گفتن این مسائل مهم است؛ من خودم هم هیچ وقت موافق آشوب و تحریک مردم نیستم.

*فارس: آقای شمس‌الواعظین که یکی از دوستان نزدیک آقای خاتمی است در یکی از مصاحبه‌هایی که با ایشان داشتم گفتند "آقای خاتمی از تصمیم‌گیری در شرایط خاص و لحظات حساس عاجز بود ". چقدر با نظر آقای شمس‌الواعظین موافقید؟
سحابی: من نمی‌گویم آقای خاتمی عاجز بود بلکه با توجه به یزدی بودن ایشان معتقدم آقای خاتمی محافظه‌کار بود. آقای خاتمی در برابر برخی از مسئولان نظام رودربایستی دارد.

*فارس: آقای سروش در مورد قرآن و وحی حرف‌هایی زدند که قطعاً در جریان آن هستید. نظر شما در مورد صحبت‌های سروش چیست؟
سحابی: بنده هم حرف آقای سروش و هم صحبت‌های آقای مجتهد شبستری را به هیچ وجه قبول ندارم. در قرآن کریم بارها تاکید شده است که "انا انزلناه قرآناً بلسان عربی مبین "‌ یعنی ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم در حالی‌که سروش و مجتهد شبستری می‌گویند قرآن بر پیامبر نازل شده اما زبان آن ارتباطی به وحی ندارد. از طرفی اگر آقایان سروش و مجتهد شبستری قبول دارند که حضرت محمد (ص)، راستگو است نباید این حرف‌ها را بزنند. قرآن به اندازه‌ای روشن و مبین است که احتیاجی به این بحث‌ها ندارد.

*فارس: به نظر شما آقای سروش با این روندی که در پیش گرفته از کجا سر در می‌آورد؟ آقای موسوی تبریزی معتقد است سروش با این روند به «تعصب فکری» می‌رسد و کسی که به تعصب فکری برسد فکر می‌کند همه حرف‌هایش درست است و دیگران نادرست می‌گویند.
سحابی: درست نیست ما پیش‌بینی کنیم چون عاقبت همه خلایق را خدا تعیین می‌کند.

*فارس: منظورم عاقبت اخروی سروش نبود، عاقبت دنیوی ایشان را به لحاظ تفکری منظورم بود.
سحابی: از نظر عاقبت دنیوی، سروش با این روند به انزوا و گوشه‌گیری می‌رسد. اگر ایشان بخواهد تعصب بورزد و بر حرف‌هایش اصرار کند به سمت انزوا می‌رود.

*فارس: شما سروش را به عنوان یک روشنفکر دینی قبول دارید؟
سحابی: بله اما ایشان حرف‌هایی می‌زند که بچه‌ها و جوانان را خراب می‌کند. آقای سروش آدم متدین و عارفی است اما صحبت‌هایش باعث انحراف فکری افراد است.

*فارس: مگر می‌شود کسی آدم متدین و عارفی باشد اما حرف‌هایش باعث انحراف دیگران بشود؟
سحابی: دلم نمی‌آید به سروش نسبتی بدهم چون شهوت مقام را در ایشان نمی‌بینم؛ من با خروجی حرف‌هایش مشکل دارم.

* گفتگو از محمد صادق زمانی
٣ اسفند ۱٣٨۷
منبع: خبرگزاری فارس