ساته‌لات‌ اش را ببین - هادی خرسندی

نظرات دیگران
  
    از : امیر /

عنوان : بد نیست بدانید که...
هادی خرسندی و برادرهمسرش ، مسعود دلخواسته ، مرا به یادمحل زادگاهم ، که گورگاه مسعود بود انداخت . یعنی خیابان...
خیابانی که هم اینک در تهران ، " کمیل" نام دارد، سرنوشتی داشت به پستی و بلندی تاریخ معاصر میهنمان:
در سند مالکیت خانه پدری من در این خیابان ، آدرسی با نام "اکبرآباد" دیده میشد. هنگام تولد من ، خ."شاهرخ" نام داشت. در فروردین ۴۴ سرباز وظیفه "رضا شمس آبادی" ( فکر کنم عضو حزب ملل اسلامی) در کاخ مرمر ، هنگام پیاده شدن شاه از اتومبیل، به سوی او شلیک میکند. شاه آسیبی نمیبیند ولی دو استوار نگهبان به نام های خانوادگی " بابائیان" و " لشگری"، کشته میشوند. شمس آبادی نیز در اثر اصابت گلوله ماموران به قتل میرسد.
خیابان شاهرخ در این زمان به " بابائیان" تبدیل میشود. در سال ۵۸ ، به دنبال پیروزی انقلاب، و در ایامی که هنوز آزادی دفن نشده بود و به عنوان مثال " مصدق " هم خیابانی به نامش بود، " بابائیان"، که اینک از مقام "شهید" به "ضدانقلاب" ، تنزل کرده بود، عرصه را برای " کریمپور شیرازی"، خالی میکند و خیابان به نام وی میشود.
امیرمختار کریمپور شیرازی ، روزنامه نویس انقلابی و ضد سلطنتی روزنامه " شورش" بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد، در ۲۳ اسفند ۳۲ ، در پادگانی در تهران ، آن گونه که روایت شده است، در حضور خواهر شاه ،"اشرف" ،در مراسم چهارشنبه سوری آتش زده میشود و فردای آن روز در بیمارستان به شهادت میرسد.
همزمان با تثبیت بنیادگرایی اسلامی در ایران، " کریمپور شیرازی" هم مانند "مصدق" و دیگر دگراندیشان ، به جرگه "ضدانقلاب"، پرتاب میشود و " کمیل"، اینک ۲۸ سالی است که نام این خیابان بخت برگشته میباشد.
تا روزگار چه نام دیگری برایش از آستین به در آرد.
۷۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : به یاد مسعود دلخواسته
هادی خرسندی در مصاحبه ای که با بی بی سی در رابطه با سالگرد انقلاب کرده ، واکنون روی صفحه میباشد،، به کشته شدن برادر خانمش ، مسعود دلخواسته ،در تظاهرات ضد شاه اشاره می کند. که دست بر قضا من نیز شاهد تیرخوردن او بودم.
در پی رشد روزافزون مخالفت ها در سال ۵۷، در گوشه و کنار تهران ، طرفداران شاه نیز گاه جمع میشدند و در میان ده ها سرباز مسلح ، عکس شاه در دست ، راه پیمایی میکردند. سه چهار ماه قبل از انقلاب بود و یکی از این نوع تظاهرات، به سرکردگی شخصی به نام عیوض که نمایشگاه اتومبیل داشت ، از خیابان جیحون شروع شد و وارد خیابان بابائیان (کمیل فعلی ) شد. و من در جلوی درب منزلمان ، واقع در سه راه سلسبیل شاهد عبور آن ها بودم . کمی جلوتر در مقابل پمپ بنزین بابائیان ،( نرسیده به خیابان نواب) ، مسعود جلوی تظاهرات با عصبانیت شروع به دادن شعارهای انقلابی میکند که با شلیک گلوله محافظان در جا به شهادت میرسد.
کوچه محل زندگیش ، بین خ. قصردشت و کارون ، پس از انقلاب به نام وی نامگذاری میشود.
استاد شهید، کامران نجات اللهی نیز از بچه محل های ما بود . که پس از انقلاب کوچه محل سکونتش از " علیجانی" به "نجات اللهی" تغییر نام داد.
۷۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۷