کشتار غزه و
واکنش آریایی های بنیانگزار اولین منشور حقوق بشر!


علی فیاض


• بدین ترتیب می توان مدعی شد که این منشور حقوق بشر- که به گفته این آریایی های سازنده تاریخ و تمدن بشری بنیانگزار آن کوروش هخامنشی است - ظاهرا شامل فلسطینی ها نمی شود و مختص "یهودی"هاست! چرا که مبتکر این منشور، یهودیان را به خانه شان باز گردانده و به آنها عزت و احترام بخشیده بود! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ دی ۱٣٨۷ -  ۱۱ ژانويه ۲۰۰۹


جهان همچنان به حیات و هستی خود ادامه می دهد. بسیاری از مردم به کار روزمره خود مشغولند و توجهی به آنچه در پیرامونشان می گذرد، ندارند. خبرها را چه از طریق رادیو تلویزیون و چه رسانه های کاغذی و اینترنتی، می بینند، می شنوند و می خوانند. اما در اعتراض به آنچه که کشت و کشتار بشری نامیده می شود، واکنش چندانی از خود نشان نمی دهند. در یک شهر ۴۰۰ – ۵۰۰ هزار نفری، بیش از ۵ هزار نفر به ظلم و جنایت اعتراض نمی کنند! و این یعنی تراژدی بشری در نمایش واکنش انسانی نسبت به ستم و تجاوز. انسانی که باید از موجودیت انسانی خویش – در هر موقعیت و محیطی - دفاع کرده و ستم و تجاوز را دفع نمایند، متاسفانه تحت تاثیر رسانه های وابسته به قدرتمندان و سیاست پیشه گان حرفه ای که جز منافع نامشروع خود، هدف دیگری را دنبال نمی کنند، سر در گم و بی تشخیص به تبلیغات قدرت های ضدانسانی موجود تن می سپارند، و بی آنکه بدانند به نفی خویشتن خویش می پردازند.
آنچه امروز در غزه می گذرد، نه روی داد تازه و نه کشتار تازه ای است. دولت صهیونیستی اسراییل – و نه دولت یهودی اسراییل (۱)- از بدو پیدایش خود تاکنون جنایاتی به مراتب وحشتناک تر از این را نیز انجام داده است و البته، نمایندگان "رسمی" جامعه جهانی به جز اظهار تاسف و ارسال کمک های بشر دوستانه، گام دیگری بر نداشته اند! که البته دلیل آن را نیز "عاقلان" دانند.
هم اینک در گوشه و کنار جهان، بشریت آزادی خواه و انسان دوست – هر چند از جنبه ی کمی در اقلیت، اما از جنبه ی کیفی در اکثریت - با هر وسیله ای و به هر گونه ای، به تلاش برخاسته است تا به فاشیسم و آپارتاید موجود در سرزمینی غصب شده به نام اسراییل نه بگوید و نسل کشی و "هولوکاست" جدید را محکوم کند. این فعالیت ها شامل راه پیمایی، افشاگری، آکسیون، روشنگری، مقاله نویسی، بازخوانی تاریخ، گردهمایی، چاره اندیشی و ... در گوشه و کنار جهان می شود.
وجدان های بیدار بشریت، بدون اینکه به این موضوع توجه نشان دهند که چه کسی نماینده فلسطینی هاست، و بدون هرگونه موضع گیری سیاسی به نفع و یا علیه این یا آن گروه سیاسی – که البته این مهم به عهده مردم فلسطین است - در محکومیت این جنایات و دست اندرکاران آن، هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند.
اما در این میان جریانات و انسان هایی نیز هستند که برای توجیه حاشیه نشینی، خودفریبی و پنهان ساختن نفرت های قومی و نژادی، هر دو را محکوم به حساب می آورند، تا شاید در برابر پرسش های انسان های بشردوست، خود و مواضع انفعالی و غیرانسانی خود را توجیه کرده باشند. شعار این جماعت، محکومیت هر دو طرف ماجراست! بدون اینکه از خود بپرسند، کدام طرف؟ کدام جنگ؟ و کدام کشتار؟
این است که برای توجیه انفعال، بی عملی و تن دادن به واقعیت های زمانه و همسویی با قداره بندان تاریخ، به یاد "مظلومیت" قوم یهود و "عهدشکنی" فلسطینی ها می افتند و اینکه، حماس با نقض آتش بس، خود زمینه برای حمله اسراییل به فلسطینی ها را فراهم آورده است. و اینکه آنها در مدارس و بیمارستان ها پناه می گیرند تا کودکان و زنان و مردان غیرنظامی و بی گناه را به کشتن دهند! بگذریم از اینکه هیچگاه از سوی اسراییل آتش بسی رعایت نشده است که طرف فلسطینی آن را نقض کرده باشد. و نیز بگذریم از اینکه به دلیل تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی به مردم بی گناه و بی دفاع، همه ی شهروندان فلسطینی در صف مقدم مبارزه وجود دارند و در نتیجه نه تنها در مدارس و بیمارستان ها، که در همه ی محیط های کاری مقاومت وجود دارد... و البته در این باره، طی هفته های اخیر مطالب و مقالات بسیاری انتشار یافته است.
اسراییل برای سرکوب و کشتار فلسطینی ها نیازی به حماس و "موشک" پرانی های آن ندارد. آنها در جریان جنبش انتفاضه و سنگ پرانی کودکان و جوانان فلسطینی، با بمب، موشک و تانک به جنگ با سنگ های گره شده در مشت برخاستند. البته به زعم بسیاری از حامیان اسراییل آن سنگ ها امنیت شهروندان اسراییلی را به خطر می افکندند. اینکه در جریان "انقلاب سنگ ها"، چندهزار کودک زخمی و ناقص و چندین صد نفر کشته شدند، برای "صلح" دوستان حامی صهیونیسم، از اهمیت چندانی برخوردار نیست. مهم آن است که "یهودیان" بی گناه و قربانی نازیسم هیتلری، پس از آن همه سرکوب و کشتار و تحقیر، به امنیت و آسایش دست بیابند.
این توجیه و این دفاع از جنایت و نسل کشی، البته اخیرا در بین برادران و خواهران آریایی الاصل! ما نیز به شدت رواج یافته است. آنان که گوی سبقت را از راسیست های اروپایی نیز ربوده اند و عرب ستیزی پیشه کرده اند، مسرور از فلسطینی – عرب کشی فرزندان اسحاق، نظاره گر قتل عام فرزندان اسماعیل اند. (۲)
اسراییل برای تداوم کشتار و نسل کشی، هیچ نیازی به رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی و تحرکات آن ندارد. صهیونیست ها – و نه یهودی ها – از سال ها پیش کشتار فلسطینی ها را در دستور کار خود قرار داده بوده اند. به راستی مگر آنها برای قتل عام مردم فلسطین در دیریاسین و یافا، صبرا و شتیلا و بسیاری از روستاها و شهرهای گمنام و ناشناخته فلسطین به مقابله با جمهوری اسلامی برخاسته بودند؟ مگر این جمهوری اسلامی بود که قبل از تاسیس و پیدایش خود در خیابان های فلسطین و لبنان رژه می رفت؟
هموطنان عزیز ما، به ویژه آنها که بر این باور هستند که "هنر نزد ایرانیان است و بس"، و اینکه تاریخ ما به ده هزار سال بیشتر می رسد!، و صد البته اگر به آنها میدان داده شود، نسل نوع بشر را نیز برخاسته از سرزمین آریایی؟ خود می دانند و البته اگر باز هم به آنها میدان داده شود، منشور جهانی حقوق بشر را نیز هخامنشی و مزدایی – میترایی خواهند انگاشت، در قبال نسل کشی و جنایاتی که هم اکنون بر زن و مرد و کودک فلسطینی می رود، نه تنها خشنودند که حتی به پای کوبی و دست افشانی هم می پردازند. آنها اگر روزی فلسطینیان را به جرم حمایت عرفات از صدام حسین – که به زعم اینان نمک نشناسی پیشه کرده بود – شایسته سرکوب می دانستند و آنچه را که بر سرشان می آمد عدل انوشیروانی! تلقی می کردند، امروز نیز آنان را به جرم نزدیکی حماس با جمهوری اسلامی شایسته مجازات می دانند. بر اساس دیدگاه های انسان دوستانه این مردمان پاک نهاد پیرو "گفتار و پندار و کردار نیک"، کودکان، نوجوانان و غیرنظامیان فلسطینی مستقر در غزه، می بایست تاوان این بند و بست ها را بپردازند.
بدین ترتیب می توان مدعی شد که این منشور حقوق بشر- که به گفته این آریایی های سازنده تاریخ و تمدن بشری بنیانگزار آن کوروش هخامنشی است - ظاهرا شامل فلسطینی ها نمی شود و مختص "یهودی"هاست! چرا که مبتکر این منشور، یهودیان را به خانه شان باز گردانده و به آنها عزت و احترام بخشیده بود! پس چندان عجیب نیست اگر این آریایی های اصیل و راستین که گل سر سبد آفرینش به شمار می آیند، همچنان خواهان رهایی و آزادی یهودیان مستقر در اسراییل باشند. به ویژه اینکه این اعراب بودند که تمدن دیر پا و برجسته ایرانی را به نابودی کشاندند. و این است که می بینیم این طرفداران مهرورز و مهراندیش و مهربان یار، در این ماجرای نسل کشی، همچنان سکوت پیشه کرده اند، تا مبادا این منشور برجسته ی حقوق بشری! از اعتبار ساقط شود!

alifayyaz@ymail.com

_________________________
۱) اسراییل به رغم تمامی تبلیغات خود مبنی بر نمایندگی یهودیان و اینکه کشوری است که بر پایه مذهب و قومیت؟ پایه ریزی شده است، همه ی یهودیان را نمایندگی نمی کند. حتی یهودیان درون خود اسراییل. بسیاری از یهودیان شرافتمند و انسان دوست، نه تنها اسراییل را نماینده خود نمی دانند، بلکه نسبت به آن ابراز انزجار می کنند و خواهان نابودی آن هستند. از جمله یهودیان نسطوری و خاچاطوری. جنبش صلح را نیز که از سوی یهودیان صلح دوست اسراییل دنبال می شود، فراموش نباید کرد.
۲) بر اساس اسطوره شناسی و قوم شناسی تاریخی، اعراب و یهودیان هر دو از اعقاب ابراهیم به شمار رفته و نژاد یا قوم سامی محسوب می شوند. ابراهیم دارای دو فرزند پسر بود؛ اسحاق و اسماعیل. یهودیان خود را فرزند اسحاق و اعراب خود را فرزند اسماعیل می شناسند. و می بینیم که بر اساس اسطوره شناسی نژادی، این هر دو قوم خویشاوند و عمو زاده اند!