وقتی «مات شدن» موفقیت است!
آقای علیرضا علوی تبار «مات» شدن اصلاح طلبان در مسابقه با «گوریل» ها را هنوز «موفقیت بزرگ» می خواند!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ اسفند ۱٣٨۲ -  ۱۶ مارس ۲۰۰۴


«عرصه سیاست در ایران مسابقه شطرنج است. اصلاح طلبان در ایران مشغول مسابقه شطرنج با گوریل بودند. گوریلی که هر لحظه صحنه را به هم می ریزد و میز را می شکند و این که اصلاح طلبان توانستند که دوام بیاورند و بازی شطرنج را به بازی دیگری تبدیل نکردند، موفقیت بزرگی است.»
علیرضا علوی تبار در مراسم سالگرد ترور سعید حجاریان، به نقل از سایت امروز
توصیف علیرضا علوی تبار از «مسابقه» اصلاح طلبان با محافظه کاران، توصیفی واقع بینانه است که صرف نظر از نتیجه گیری آن، عصاره حرکت دوم خرداد را به خوبی بازتاب داده است. بر این توصیف می توان اضافاتی هم داشت از جمله این که اصلاح طلبان در این مسابقه شطرنج با گوریل ها، البته قوای پیاده نظام خود را نیز با دست خود از صحنه مبارزه (یا مسابقه) حذف کرده و تنها به حرکت با مهرهایی همچون شاه و وزیر مشغول شدند.
در این که محافظه کاران ایران، گوریل های سیاسی هستند که جز به هم ریختن و شکستن و بستن و دریدن، و کشتن و خفه کردن به هیچ قانون و قاعده ای پای بند نبوده اند، تردیدی نیست. اما در موفقیت اصلاح طلبان در مسابقه با این گوریل ها، تردیدهای بزرگی وجود دارد! در نقد سیاست اصلاح طلبان می توان از آقای علوی تبار پرسید کدام آدم عاقلی وقت خود را صرف بازی شطرنج با گوریل هایی می کند که وی خصوصیتشان را هم توضیح داده است و تازه از آن به عنوان «موفقیت بزرگ» هم یاد می نماید؟ با همین تذکر کوتاه، می توان بحث با کسانی که با چنین استدلالات حیرت انگیزی در صدد هستند یک سیاست اشتباه و فاجعه بار را توجیه کنند، پایان داد.
اما اگر قرار بر ادامه بحث باشد، آنگاه باید تاکید کرد «جر زدن» در مورد نتیجه «مسابقه ای» که با شکست کامل اصلاح طلبی دولتی به پایان رسیده است، هیچ کمکی در جهت بهبود وضعیت نخواهد کرد. نتیجه مسابقه شطرنج اصلاح طلبان با گوریل های سیاسی معلوم شده است. گوریل ها مهرهای اصلاح طلبان را به زور از صفحه شطرنج حذف کردند، بساط آن ها را به هم ریختند و سرانجام نیز «کیش و مات» شان کردند. پس آقای علوی تبار از کدام «موفقیت بزرگ» سخن می گوید؟ هر حرکت و جنبشی می تواند ده ها نتیجه مثبت و منفی جانبی داشته باشد، اما موفقیت هر حرکتی را با اهدافی که آن حرکت پیش روی خود نهاده است می سنجند، وقتی که اصلاح طلبان بازی را باخته اند، سخن گفتن از «موفقیت های بزرگ» تنها به معنای آن است که «موفقیت ها» و «دستاوردها»یی برای جنبش اصلاحات جستجو و سرهم شود، تا به شکست آن اعترف نشود. و وقتی دست اندرکاران جنبشی مایل نیستند به شکست خود اعتراف کنند، پیشاپیش می توان نتیجه گرفت که آن ها قصد جدی برای اصلاح سیاست های خود و پرهیز از شکست های تازه ندارند. در اردوی «اصلاح طلبان» پیشرو اکنون چنین وضعیتی حاکم است. آن ها هنوز با جدیت دنبال پیدا کردن «موفقیت های بزرگ» جنبش خود و به رخ افکار عمومی کشیدن این موفقیت ها هستند، تا افکار عمومی را متقاعد کنند که باز هم باید به آن ها اعتماد کنند.
چنین سیاستی تنها وقت تلف کردن بیشتر است.
نتیجه ای که باید از این مسابقه آموخت، این است که هیچ انسان عاقلی نباید با گوریل هایی که هر لحظه صحنه را به هم می ریزند و میز را می شکنند، مسابقه شطرنج بدهد. با چنین گوریل هایی تنها می توان با منطق مبارزه با گوریل های وحشی مواجه شد. منطق زور در سیاست، اعمال نیروست. یعنی بسیج افکار عمومی و به میدان آوردن آن ها برای بستن دست و پای گوریل های سیاسی و کردن آن ها در قفس. مشی ای که بعد از دوم خرداد می بایست دنبال می شد و نشد و به جای آن «چانه زنی» در بالا برای «متقاعد ساختن» گوریل های سیاسی که در ایران نام محافظه کار به خود گرفته اند به مردم سالاری دینی، دنبال شد.
این جنبش برای همان مسابقه ای ساخته شده بود که آقای علوی تبار توصیف کرده است و علیرغم «موفقیت های بزرگ» ش اکنون «مات» شده است. سیاست این جنبش اصلاح استبداد دینی و استقرار مردم سالاری دینی در سایه ولایت فقیه بود. بازوی اجرایی این جنبش و اهداف آن هم جبهه دوم خرداد بود که اکنون نیمی از آن در اردوگاه محافظه کاران خیمه زده است، و نیم دیگری از آن به یک لشکر شکست خورده بیشتر شبیه است.
این لشکر شکست خورده را هنوز می توان گرد آورد و به نیروهای تازه پیوند زد، به شرط آن که سرداران آن، سیاست ها و جبهه آن دوران را فراموش کرده و با سیاست ها و جبهه تازه ای که در حال شکل گیری است، همراه و هماهنگ شوند. سیاستی که هنوز آن ها حاضر به رسمیت شناخته شدن آن نیستند، یعنی سیاست تغییر حکومت اسلامی و برقراری یک حکومت جمهوری عرفی. جبهه ای که به کار چنین سیاستی می آید، جبهه ای از همه نیروهای آزادی خواه و دموکراسی طلب ایران است که هدف خود را ستادن قدرت از گوریل های سیاسی ایران از طریق بسیج یک جنبش توده ای هدف خود قرار داده است.