آیا حکومت حضرت علی هم مانند حکومت احمدی نژاد بود؟


اسفندیار ذوالقدر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣ آبان ۱٣٨۷ -  ۲۴ اکتبر ۲۰۰٨


هر بار که یکی از این آقایان دولت نهمی، دهان به صحبت می گشاید، باید منتظر شنیدن حرفهای عجیب و دوراز ذهن و متناقض و عاری از هرگونه سند و دلیلی بود.شاهد این مدعا، اظهارات رئیس دولت، محمود احمدی نژاد، و دیگر اعضای دولت در سه سال گذشته است. هر کدام به تناسب، اظهارات عجیب و غریبی داشته اند.در ادامه روند اظهار نظرهای عجیب!! دولت نهمی ها،چند روز پیش فتاح، وزیر نیرو، در ارومیه با تمجید بی حد و حصر از احمدی نژاد گفته است که: ما یک عمر گفتیم کربلا کربلا ما داریم میاییم،تفسیرش همین سفر هیات عالی رتبه ایرانی به کشور عراق بود... زمانیکه آقای احمدی نژاد پشت میز مذاکره و روبروی جلال طالبانی نشست آنجا بود که می شد فلاکت و بدبختی عراق و هیبت و عظمت ایران را به عینه دید."
فتاح در ادمه تمجید از احمدی نژاد گفته:"دولت نهم دولت خاصی است، هم طرفداران سرسخت دارد و هم دشمنان تا بن دندان مسلح، تاریخ را که می خوانیم همه جایش همین است؛ حکومت حضرت امیر المومنین(ع) هم همینطوری بود. نمی دانید مقام معظم رهبری چه دفاعی می کند، در جلسات خصوصی هم همینطور است، دل آقا به این دولت آرام است، این احساس را داریم چون همه چیز این دولت ولایت است؛ مبداء انحراف همین است، شاخص هم همین است."
متاسفانه این اظهارات تصادفی و اتفاقی نیست.بلکه ناشی ازتصورات و باوری های دولت نهمی هاست و درحقیقت به این گفته ها یقین دارند و هرگونه تصمیم و برنامه ریزی در این دولت متکی بر همین باورها و تصورات انجام می شود.به همین دلیل وقتی خروجی برنامه ها و عملکرد دولت،مورد ارزیابی قرار میگیرد، آثار این نوع توهم را در لابه لای عملکرد دولت می توان مشاهده کرد.بااین توصیف آیا، شباهتی بین دولت احمدی نژاد و حکومت حضرت علی وجود دارد؟ واقعا حضرت علی هم مانند احمدی نژاد حکومت می کرد؟ آیا حضرت علی وعملکردش بعنوان یک حاکم، میتواند الگوی مناسبی برای این دولت محسوب می شود؟ میزان تقارن دولت نهم با دولت حضرت علی چقدر است؟آیا واقعا حضرت علی هم در زمان خودش مانند احمدی نژاد حکومت کرد؟ آیا واقعا شعار کربلا کربلا ما داریم می آییم، در سفر احمدی نزاد به عراق به عمل تبدیل شد؟ چه ارتباطی می توان بین این شعار و سفر جورج بوش به عراق و یا جنگ هشت ساله ایران و عراق برقرار کرد؟ احمدی نژاد را در کجای این مساله باید جا بدهیم؟
۱- حضرت علی ۲۵ سال از قدرت و حکومت بدور بود و در این مدت هرگز دست به توطئه علیه حکومتهای ابوبکر،عمر و عثمان نزد. رعایت حال مخالفانش را تا انجا پاس داشت که هرگز با آنها در جبهه مخالف قرار نگرفت.هرچند انتقاداتی به شیوه حکومت و زمامداری آنها داشت،اما تا زمانی که مردم از او برای حکومت دعوت نکردند، خود را حاکم و رئیس دولت نمی دانست. درحقیقت حضرت علی هیچ وقت در نقش یک"حاکم خود خوانده" یا گروه فشار،ظاهر نشدو تا زمانی که مردم با او بیعت نکرده بودند یک عضو عادی از جامعه بود.لذا نه برای غصب حکومت دست و پا زد و نه زمانی که مردم از او خواستند، تعلل کرد.واین اوج احترام حضرت علی به رای و خواست مردم بود.در حالی که علی با آن پشتوانه معنوی و جایگاه ویژه اش در نزد مسلمین، می توانست خیلی زودتراز اینها به حکومت دست یابد و در مسندخلافت بنشیند.اما علی چنین نکرد و به اراده و خواست مردم احترام گذاشت و تا نخواستند پا به دارالحکومه نگذاشت.مطمئنا اگر قبل از شهادتش نیز مردم از او میخواستند که حکومت را رها کند، قبل از اتمام کلام مردم دارالحکومه را به قصد خانه اش ترک می کرد.البته این دلیل نمی شود که علی به مسئولیت یا امور حکومت بی تفاوت بوده است، بلکه این نشان دهنده اوج احترام و اعتقاد علی به "حکومت اراده مردم" است. حال با این وجود احمدی نژاد که یارانش حکومت او را با حکومت علی مقایسه می کنند، چقدر به خواست ونظر مردم اهمیت می دهد؟ آیا واقعا از حرص قدرت به دور است یا حاضر است همه چیز را فدای قدرت طلبی خود بکند؟ آیا از همه توان و قدرت دولتش برای تداوم ریاست جمهوری خود در چهارسال آینده استفاده نمی کند؟ آیا به قیمت از بین بردن بسیاری از فرصتها و موقعیتها، سعی نمی کند چهار سال بعدی هم در مسند قدرت باشد؟
۲- حضرت علی همانگونه که با دشمنان اسلام در ستیز و جنگ بود، با متملقان و چاپلوسان نیز در مبارزه بود.علی هرگز سعی نکرد موقعیتی ایجاد کند که افراد جامعه به تملق گویی و چاپلوسی او مجبور شوند.علی تمام درهای مداحی و ستایش و کیش شخصیت را به روی خودش بسته بود، زیرا معتقد بود که مداحی و تملق، بهترین فرصت برای شیطان است و آنرا از صفات پلید می دانست. همانگونه که به مالک نوشت:"بپرهیز از دوست داشتن مداحی و تملق دیگران،زیرا این صفات پلید از محکمترین فرصتها برای شیطان است".
علی هیچگاه خود را فراتر از یک بنده (آنهم بنده ای که همواره تنش از ترس خدا لزران است) تصور نکرد و حدباور خود، درباره خود را از این فراتر نبرد. در حالی که وضعیت او نزد خدا وافکار عمومی جامعه در مقایسه با دیگر بنده گان مشخص بود. علی خود را هیچوقت در دارالحکومه فراتر از یک مسئول و در جامعه فراتر از یک شهروند تصور نمی کرد. علی هیچوقت از هاله نور و الوهیت ویژه برای برتری جویی بر دیگران استفاده نکرد. با آنکه جایگاه و مقام علی نزد پیامبر(ص) بر مردمان روزگارش روشن بود وآنها میدانستند که او کیست و چه نقشی در تاریخ اسلام داشته است، اما با او مانند یک مردم عادی رفتار می کردند و او نیز در جامعه طوری زندگی میکرد که از مردم عادی شناخته نمی شد و از این بابت دلخور و رنجیده خاطر نبود. خود را برای هیچ چیز جز کسب رضایت پروردگار محق نمی دانست.
آیا احمدی نژاد نیز توانست در سه سال گذشته حب جاه را در خود فرونشاند؟ دردولت احمدی نژاد، مقدسات و احساسات دینی مردم به بهانه های مختلف، چقدر مورد سوءاستفاده قرار گرفت؟ دولت احمدی نژاد با بستن تمامی کانالها و مجراهای انتقاد از دولت، چقدر به مداحان و چاپلوسان فرصت عرض اندام داد؟ آیا دولت با این کارش نشان نداد که به تملق و چاپلوسی شدیدا نیازمند است؟ در جشنواره مطبوعات پارسال که اعلام کردند دولت می خواهد از منتقدان خودش تقدیر کند، از چه کسانی تقدیر شد؟ وقتی که احمدی نژاد، شریعتمداری کیهان را منتقد بزرگ خود می داند و از آن تقدیر می کند،آیا می توان باور کرد که این دولت متملق پرور نیست؟بیشترین توقیف روزنامه ها بدلیل انتقاد از دولت در این دوره اتفاق افتاد. اساتید دانشگاه بدلیل انتقاد از عملکرد دولت خانه نشین شدند(خود من از همین اساتید ی بودم که خانه نشینم کردند). آیا بشترین توهمات از سوی اعضای این دولت درباره الائمه معصومین مطرح نشد؟ آیا خواب نما شدنهای متملقانه در این دولت از تریبونهای رسمی گفته نشد؟ آیا پروژه هاله نور، از سوی احمدی نژاد برای تقدس بخشیدن به خود و دولتش مطرح نشد؟آیا در دولت احمدی نژاد از مقدسات دینی و مذهبی، بهره برداری ابزاری نشد؟
٣- در نزد حضرت علی برای اجرای عدالت و بهره مندی از اموال بیت المال، عقیل و پیرمرد گدا،تفاوتی نمی کرد. همانقدر که سهم عقیل بود،سهم آن پیرمرد هم بود.گرفتاری و تنگدستی عقیل موجب نشد که علی، سهم او را از بیت المال بیشتر ازسهم یک پیرزن نابینا بدهد.همانگونه که خود حضرت توصیف می کند:"سوگند به خدا،عقیل را دیدم گرفتار فقر.به سراغم آمد و از گندم بیت المال یک صاع(سه کیلو) طلب بخشش نمود،کودکانش را دیدم از سختی فقر با موهایی ژولیده و رنگ هایی غبارآلوده که گویی نیل به صورتشان کشیده اند.برای تاکید به خواسته خود چندین بار مراجعه کرد و سخنش را تکرار نمود...." علی خود را امانتدار حکومت میدانست نه صاحب و فاتح آن که بخواهد هرانگونه که صلاح می داند حکومت کند و خود را از بازخواست مبرا بداند. علی هم خود را در مقابل مردم پاسخگو می دانست، و هم در مقابل خدای خود. حکومت را ملک پدریش نمی دانست که دروازه های آن را برای قوم خویش خودش گشاد و برای دیگران تنگ کند. برای اجرای این نوع عدالت حتی از دشمن تراشی هم ابایی نداشت و نزدیکترین یارانش را هم به طرد و تحقیر کردن تهدید می کرد. به مصقله بن هبیره شیبانی از کارگزاران خود نوشت:" تو غنیمت مسلمانان را در میان گروهی از اعراب قوم خودت تقسیم می کنی؟... اگر این خبر مطابق واقع باشد، از من درباره خود اهانت و تحقیر خواهی یافت و قدر و منزلت تو نزد من سبک خواهد گشت"
آیا احمدی نژاد هم با مدیرانش چنین برخورد کرد؟ آیا واقعا دست غارتگران بیت المال را قطع کرد یا اینکه دستهای قبلی را قطع و دستهای جدیدی را برقرار کرد؟ وقتی حتی در بهره مندی از حقوق ابتدایی و مسلم شهروندی، بحث "مدافعان دولت" و "منتقدان دولت" مطرح می شود آیا می توان این دولت را شبیه دولت حضرت علی دانست؟ وقتی در این دولت همه اقوام و فامیل های نسبی و سببی احمدی نژاد صالح و شایسته حضور در بدنه دولت وپستهای عالی می شوند، چه قرابتی می توان بین احمدی نژاد و حضرت علی پیدا کرد؟ حضرت علی که به خاطرندادن سه کیلو گندم از بیت المال به برادرش، موجب آزردگی اش شد اما عدالت را فدا نکرد.
در این دولت لیست بلند بالایی از اقوام دور ونزدیگ احمدی نژاد به سبب صاحب قدرت شدن او، یک شبه برای هر پست و مقام عالی، شایسته شده اند. زریبافان دبیر هیات دولت، علی احمدی وزیر آموزش پرورش(پسرخاله)،بذرپاش مدیر عامل سایپا(داماد پسرخاله)، محرابیان وزیر صنایع(خواهر زاده)، رحیم مشایی(پدر عروس)،خورشیدی(پدر داماد)،احد قدمی مدیرکل حراست سازمان شهرداریها، صمصامی سرپرست سابق وزارت اقتصاد(خواهر زاده معاون اول)،احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی(باجناق)،علیرضا مددی مدیرعامل منطقه آزاد(برادر زاده زریبافان) طاهره نظری مهر مدیر کل حقوق بشر وزارت خارجه(همسر وزیر خارجه)،حسین شبیری مدیرعامل صندوق مهر رضا(شوهر خواهر احمدی نژاد)،مهدی هاشمی ثمره مدیر کل دفتر وزارتی وزارت نیرو(برادر هاشمی ثمره)،عبداحمید هاشمی ثمره معاون وزیر صنایع(برادر هاشمی ثمره)والی ماشالله.آیا صاحب منصب شدن اینها با الگوی دولتمداری حضرت علی منطبق است؟ علی که حاضر نشد به خاطر برادرش در امانت مردم خیانت کند. آیا احمدی نژاد حکومت را امانت میداند یا غنیمت؟ این نوع تقسیم قدرت که احمدی نژاد انجام داده بیشتر به امانت داری شبیه است یا تقسیم غنیمت و یا فتح قدرت؟
۴- علی با مردمش صادق و روراست بود. نه در آنچیز که خود مصلحت می دانست، بلکه در همه چیز و همه جا با مردم صداقت داشت. علی از روز اول حکومت خود تا زمان شهادتش، قول و وعده ای به مردم نداد، مگر آنکه اجرایش کرده باشد.هرگز با قول و وعده، چرخ حکومتش را نچرخانید بلکه هرانچه که گفت عمل کرد.علی تخلف از وعده را عداوتی بزرگ نزد خدا می دانست و از آن بیزار بود. حضرت علی در نهج البلاغه می گوید:"تخلف از وعده، موجب عداوت در نزد خداوند و مردم است.اینکه چیزی را بگویید و به آن عمل نکنید،عداوتی است بزرگ نزد خداوند." علی اینگونه باور داشت و اینگونه حکومت می کرد. از روز اول حکومتش مردم را به وعده های خود مشغول نکرد.دروغ نگفت. هر چه که برای دیگران معتقد به انجامش بود خود قبل از دیگران پیشقدم می شد. هرجا هم اگر اشتباهی میکرد با شجاعت تمام اشتباه خود را می پذیرفت و آنرا اصلاح میکرد. خود را بری از هرگونه اشتباه نمی دانست.
احمدی نژاد چطور؟ آیا سه سال پیش که با وعده آوردن نفت بر سر سفره های مردم بر اریکه قدرت نشست، توانست به وعده خو عمل کند؟ یا اینکه بعد از یکسال بطور کلی وعده خود را منکر شد و با وجود این همه مستندات، گفت اصلا چنین حرفی نزده است؟ آیا آرامشی که قرار بود به قول خودشان به جامعه نا آرام بدهند را دادند یا اینکه آنرا آشفته تر و ناآرام تر کرد؟ آیا اقتصادی را که قول داده بود درست کند و تورم ۱۱ درصدی سال ٨٣ را به صفر برساند، درست کرد؟ آیا توانست عزت ایرانی و اسلامی را در سایه تورم ٣۰ درصدی به مردم ایران بدهد یا اینکه آن اندک عزت باقی مانده را هم به فنا داد؟ آن شعار ما می توانیمش را در چه جنبه هایی عملی کرد و توانست اجرا کند؟ اقتصاد که رو به احتضار است، جامعه که در ناامیدی و بلا تکلیفی است، سیاسیت خارجی مان هم که دمش به چندین قطعنامه علیه ایران بسته شده، پس احمدی نژاد به کدام وعده اش عمل کرد؟
۵- حضرت علی در انتخاب کارگزارن و معاونان خود دقت داشت و بر رفتار آنها نظارت می کرد. آنها را از خوشنام ترین و آبرومند ترین افراد جامعه(بدون توجه به روابط خویشاوندی) انتخاب می کرد. پسر غاصب مقامش (یعنی ابوبکر) را بواسطه لیاقت وشایستگی اش حاکم مصر کرد. به کارگزارنش میگفت:" در امور کارگزارنتان نظر کن.انان را با آزمایش و تحقیق و کشف صلاحیت به کار بگمار.نه از روی بخشش بی علت و استبداد." حضرت علی خود را درمقابل عملکرد کارگزارنش مسئول میدانست و به آنها یادآور می شد که" ما در گفتار و کردار تو شریک هستیم". دقت در انتخاب مسئولان امور را هیچگاه فدای مصلحت اندیشی نمی کرد. با هیچکدامشان بده بستان سیاسی نداشت.به مالک می گفت:" معاونان خود را با دقت زیر نظر داشته باش.اگر کسی از آنها دست به خیانت زد،آنچه را بدست آورده از او بگیر و او را به موقعیت ذلت و خواری بکشان و با نشان خیانت او را مشخص کن."
آیا احمدی نژاد هم چنین کرد و در انتخاب همکارانش نهایت دقت را داشت؟ پس اگر چنین بود چرا در عرض سه سال ۱٣ عضو کابینه دولت را ترک کرده اند؟ آیا احمدی نژاد دز مقابل تخلف آشکار وزیر کشورش که خود نیز معترف به داشتن مدرک تحصیلی جعلی بود، علی وار عمل کرد و او را برکنار نمود و در نزد جامعه به ذلت کشاند؟ روزانه دهها مورد جعل اسناد و مدارک در کشور کشف می شود و جاعلان به اشد مجازات می رسند، درباره کدامشان به جز جاعل بزرگ(کردان) چنین کوتاهی کرده اند؟آیا آگاهانه یک جاعل را در کابینه نگه داشتن خود یک تخلف نیست؟ آیا این کار علی وار حکومت کردن است؟ آیا این روش حکومت کردن شباهتی با حکومت کردن علی دارد؟ درحالی که روزانه دهها جوان را درتهران به جرم داشتن موی بلند بازداشت می کنند، داشتن همان شکل و مدل مو برای مشاور هنری رئیس جمهور(کلهر) ناهنجاری به حساب نمیاید؟ در کدام روایت سراغ دارید که علی یاران یا خویشان خود را از اجرای قانون مستثناء نماید؟ علی حتی فرزندان دلبندشان،حسن و حسین را از رفتن به میدان جنگ در وقت جنگ منع نمی کرد بلکه پیش از دیگران اینها را اماده نبرد می کرد؟ در مرام و روش علی چیزی جز این سراغ دارید؟ این مرام و روش را درحکومت احمدی نژاد هم سراغ دارید؟ یا اینکه به سازمان نیروهای مسلح توصیه کرده که پسرش در پادگان مخصوص آنهم در تهران و مرتبط با رشته اش خدمت مقدس سربازی را بگذارند؟ این کجایش به حکومت علی شباهت دار که دولت نهمی ها دم از شباهت این دو می زنند؟
نمی دانم چرا در این مواقع نهاد دین در ایران بی صاحب و یتیم می شود؟ این مراجع تقلید که هرکدامشان میلیارد ها تومان وجوه شرعیه دریافت می کنند، مگر وظیفه شان پاسداری از دین و ارزشهای دینی نیست؟(حداقل در ظاهر). پس چرا در مقابل چنین اظهار نظرها و بدعتهایی مقابله نمی کنند؟ اگر در دولت خاتمی یکبار چنین اظهار نظری می شد، همین مراجع، که امروز به دولت احمدی نژاد به به و چه چه می کنند،فتوای کفن پوشی و تظاهرات خیابانی صادر می کردند، کیهان نوحه سرایی می کرد، بسیجیان جبهه ندیده چوب و چماق می کشیدن، درپایان نماز جمعه بیانیه صادر می کردند، آدمک به آتش می کشیدند، ائمه جماعات وا مصیبتا و وا اسلاما سر می دادن،حالا چرا از این خبرها نیست؟ همه سر در گریبان خود فرو برده اند و خود را به نشنیدن می زنند؟ دولت را دولت امام زمانی میخوانند؟ رحیم مشایی دم از دوستی ملت ایران با اسرائیل میزند در حالی که چندین روزنامه نگار را در کشور به دلیل توهم نهادهای امنیتی، وبه جرم واهی دفاع از اسرائیل در بند نگه داشته اند، ولی در مقابل اظهارات رحیم مشایی، نه مجلس و نه علما هیچکدام دم برنمی آرند و حتی رهبری نیز خود شخصا صورت مساله را در یک سخنرانی پاک می کند. در حالی این شخص باید محاکمه می شد. یا الهام سخنگوی دولت وضعیت جامعه فعلی را با دوران حضرت علی مقایسه می کند و حکم صادر می کند که وضع مردم الان بهتر از دوران حضرت علی است و احدی از این علما و نگهبانان دین براین قیاس مزبوحانه نمی شورند و خرده نمی گیرند.
۶- در همان اظهار نظر، فتاح گفته بود :" ما یک عمر گفتیم کربلا کربلا ما داریم میاییم،تفسیرش همین سفر هیات عالی رتبه ایرانی به کشور عراق بود" آیا این اوج تفسیر سخیفانه از شعاری نیست که بخاطر ان خون صدها هزار جوان ایرانی ریخته شد؟ صدها هزار نفر بی خانمان شدند و کشور در عرض هشت سال جنگ، هشتاد سال عقب افتاد و صدها هزار خانواده داغدار شدند که هنوزهم با گذشت ۲۰ سال از جنگ، استخوانهای این جوانان پرپرشده از لای گل و خاک بیرون کشیده می شود تا در دیار خوشان به آرامش برسند و چه خانواده هایی که هنوز هم چشم انتظار فرزندشان هستند.اگر واقعا هدف از شعار کربلا کربلا.... رفتن احمدی نژاد یا رئیس جمهور یا مقام عالی رتبه به عراق بود، چه لزومی به این همه خونریزی داشت؟ صدام که همان ماهای اول جنگ از در آشتی در آمده بود همان موقع می شد صلح کرد و مقامات عالی رتبه به عراق بروند. آیا این تفسر سخیفانه از شعاری نیست که زمانی آرمان جنگ محسوب می شد؟ دولت نهم حتی می خواهد هدف از جنگ خانمان برانداز هشت ساله را هم شخص احمدی نژاد جلوه دهد. چه رویی دارند اینها؟ اگر هدف از این شعار رفتن به کربلا بود که جورج بوش زودتر از ما به این شعار عمل کرد و با سیصد کشته یکراست رفت کربلا،نه مثل ما با صدهاهزار شهید و جانباز و خانواده های داغدار. البته نه تنها کربلا بلکه رفت به همه عراق. این تفسیر بی شرمانه از جنگ است؟ یعنی ملت بخاطر احمدی نژاد جنگیدند که ایشان برود عراق؟

مدیر مسئول ماهنامه اقتصاد توسعه و مدیر وبلاگ کوزه