به مناسبت دوازدهم فروردین سالروز تاسیس جمهوری اسلامی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ فروردين ۱٣٨۲ -  ۱ آوريل ۲۰۰٣


دوازدهم ‌ فروردین ‌ ۱۳۵۸ نخستین ‌ انتخابات ‌ در جمهوری ‌ اسلامی ‌ برگزار شد. انتخاباتی که بعد از بیست و چهار سال سران رژیم، هنوز آن را نشانه ‌‌ آن می ‌ دانند که ‌ جمهوری اسلامی در ایران ‌ از همان ‌ ابتدا، ‌ از صدر تا ذیل ‌ بر پایه ‌ خواست ‌ و اراده ‌ مردم ‌ بنا گردیده ‌ است ‌ .
از نظر نیروهای ‌ مخالف، حقیقت جز این است و انتخابات ‌ دوازدهم ‌ فروردین ‌ ، هر چند هیبتی دموکراتیک، اما باطن و محتوایی عمیقا ضد دموکراتیک داشت و نخستین ‌ گام ‌ عمده ‌ در راه ‌ تحدید حقوق ‌ دموکراتیک ‌ شهروندی ‌ در ایران ‌ به ‌ شمار می ‌ رود.
در دوازده ‌ فروردین‌ ۵۸ "جمهوری ‌ اسلامی ‌ ، آری ‌ یا نه ‌ ؟" به ‌ رای ‌ گذاشته ‌ شد. حکومت ‌ اسلامی ‌ و به ‌ ویژه ‌ شخص ‌ آیت ‌ الله ‌ خمینی ‌ بر انتخاباتی ‌ اصرار کردند که ‌ محتوایی ‌ غیردموکراتیک ‌ داشت. آیت ‌ الله ‌ خمینی ‌ در برابر درخواست ‌ نیروهای ‌ دموکرات ‌ و مخالفین ‌ خود که ‌ خواهان ‌ برگزاری ‌ یک ‌ انتخابات ‌ آزاد برای ‌ تعیین ‌ نوع ‌ رژیم ‌ آینده ‌ ایران ‌ بودند، می ‌ گفت ‌ : "جمهوری ‌ اسلامی ‌ ، نه ‌ یک ‌ کلمه ‌ کمتر و نه ‌ یک ‌ کلمه ‌ بیشتر!" رفراندمی که ‌ حکومت ‌ تدارک ‌ می ‌ دید، مردم ‌ ایران ‌ را تنها در برابر دو انتخاب ‌ قرار داد. یا پاسخ آری ‌ به ‌ جمهوری ‌ اسلامی ‌ و یا پاسخ نه ‌ به ‌ آن ‌ که ‌ در آن ‌ شرایط عملا به ‌ معنای ‌ قرار گرفتن ‌ در جبهه ‌ نیروهای ‌ هوادار رژیم ‌ سرنگون ‌ شده ‌ پهلوی ‌ بود و هیچ ‌ کس ‌ آن ‌ را نمی ‌ خواست ‌ . علاوه بر آن ‌ در آن ‌ زمان ‌ ، بسیاری ‌ از سازمان ‌ ها و نیروهای ‌ دموکراتیک ‌ استدلال ‌ می ‌ کردند چگونه ‌
می ‌ توان ‌ به ‌ حکومتی ‌ رای ‌ داد که ‌ نه ‌ قانون ‌ اساسی ‌ آن ‌ نوشته ‌ شده ‌ و نه ‌ هیچ ‌ یک ‌ از شعارها و مشخصات ‌ آن ‌ بدرستی ‌ روشن ‌ است. اما آیت الله خمینی به ‌ هیچ ‌ یک ‌ از این ‌ انتقادات ‌ اصولی ‌ پاسخی ‌ نداد و حکومتی ‌ را به ‌ رای ‌ گذاشت ‌ که ‌ مشخصات ‌ آن ‌ برای ‌ کسی ‌ روشن ‌ نبود و امکان ‌ انتخاب ‌ دیگری ‌ را نیز فرا روی مردم قرار نمی داد.
وعده ‌ های ‌ حکومت ‌ در مورد تشکیل ‌ مجلس ‌ موسسان ‌ که ‌ در آن ‌ زمان ‌ به ‌ بعد از رفراندم ‌ جمهوری ‌ اسلامی ‌ موکول ‌ می ‌ شد هیچگاه ‌ تحقق ‌ نیافت ‌ و بعدتر آیت ‌ الله ‌ خمینی ‌ با خلف ‌ وعده ‌ و تبدیل ‌ مجلس ‌ موسسان ‌ به ‌ مجلس ‌ خبرگان ‌ ، عملا از شرکت ‌ نمایندگان ‌ اقشار دموکراتیک ‌ جامعه ‌ در روند تعیین ‌ نظام ‌ سیاسی ‌ کشور و قانون ‌ اساسی ‌ آن ‌ جلوگیری ‌ کرد و سنگ ‌ بنای ‌ این ‌ حکومت ‌ با نفی ‌ حقوق ‌ دیگران ‌ و دگراندیشان ‌ گذاشته ‌ شد.
علیرغم امتناع اکثریت نیروهای سیاسی از شرکت در چنین انتخاباتی، بیش ‌ از ۹۸ درصد مردم ‌ در رفراندم تاسیس حکومت اسلامی شرکت ‌ کردند و به ‌ جمهوری ‌ اسلامی ‌ رای ‌ دادند. سران ‌ رژیم ‌ هدف ‌ دیگری ‌ جز این ‌ نداشتند. اصرار حکومت ‌ برای ‌ برگزاری ‌ هرچه ‌ سریعتر این ‌ انتخابات ‌ اصلا به ‌ معنی ‌ دلبستگی ‌ و تعجیل ‌ آن ‌ ها برای ‌ قانونیت ‌ بخشیدن ‌ به ‌ خواست ‌ و اراده ‌ مردم ‌ نبود، بلکه ‌ ناشی ‌ از تمایل ‌ آنان ‌ به ‌ استفاده ‌ از محبوبیت ‌ عظیم ‌ آیت ‌ الله ‌ خمینی ‌ و اتوریته ‌ بسیار نیرومند انقلاب ‌ در جهت ‌ اجرای ‌ نقشه ‌ های ‌ خود و جلوگیری ‌ از روشن ‌ شدن ‌ ذهن ‌ افکار عمومی ‌ نسبت ‌ به ‌ محتوای ‌ واقعی ‌ حکومتی ‌ بود که ‌ در خفا تدارک ‌ دیده بودند.
رفراندم ‌ دوازدهم ‌ فروردین ‌ انتخابی ‌ با چشمان ‌ بسته ‌ بود. مردم ‌ نمی ‌ دانستند به ‌ چه ‌ رای ‌ می ‌ دهند و آن ‌ ها که ‌ می ‌ دانستند نمی ‌ توانستند انتخاب دیگری داشته باشند. ارزش ‌ آن ‌ رای ‌ ۹۸ درصدی ‌ برابر یک ‌ حضور ساده ‌ توده ‌
مردم ‌ در خیابان ‌ ها بود که ‌ آن ‌ روزها بسیار تکرار می ‌ شد و بعدها نیز حکومت ‌ از آن ‌ بهره ‌ های فراوانی گرفت. نشانه ‌ "دموکراسی" توده ‌ واری ‌ که ‌ در کشورهای ‌ جهان ‌ سومی ‌ و مستبد همواره ‌ شاهد آن ‌ هستیم ‌ و مردم ‌ را بدون ‌ حزب ‌ و تشکل ‌ و آگاهی ‌ ، هر زمان ‌ که ‌ لازم ‌ است ‌ برای ‌ حمایت ‌ از خود به ‌ خیابان ‌ ها می ‌ آورد تا شعارهای و هدف هایی انتخاب شده را تایید نمایند.
* * *
 
مسیری که ‌ در جمهوری ‌ اسلامی ‌ ایران ‌ بعد از رفراندم ‌ دوازدهم ‌ فروردین ‌ دنبال ‌ شد، در همان ‌ جهتی ‌ بود که ‌ این ‌ رفراندم ‌ برای ‌ آن ‌ برپا گردید. از فردای ‌ دوازدهم ‌ فروردین ‌ ۵٨ حزب ‌ الله ‌ به ‌ خیابان ‌ ها فرستاده ‌ شد تا اهداف ‌
رفراندم ‌ را تکمیل ‌ کند. آن ‌ ها آن ‌ زمان ‌ در برابر مخالفین ‌ با یک ‌ شعار واحد به ‌ خیابان ‌ ها آمدند: "کسی ‌ که ‌ رای ‌ نداده ‌ ، حق ‌ نظر نداره ‌ "! بسیار دور از ذهن ‌ است ‌ ادعا شود این ‌ شعار که ‌ در مدتی ‌ بسیار کوتاه ‌ به ‌ شعار مشترک ‌ همه ‌ دسته ‌ های ‌ حزب ‌ الله ‌ در خیابان ‌ ها تبدیل ‌ شد، "خودانگیخته" و حاصل ‌ نبوغ ‌ آن ‌ هایی ‌ بوده ‌ است ‌ که ‌ در خیابان ‌ ها مشت ‌ گره ‌ می ‌ کردند.
این ‌ شعار به سرعت از خیابان ها، به کابینه و مجلس و «بیت امام» و سایر نهادهای دولتی و حکومتی راه یافت و ارگان های امنیتی و اطلاعاتی آن را راهنمای عمل خویش ساختند. عدم ‌ شرکت ‌ در انتخابات ‌ و تحریم ‌ آن ‌ که جزو حقوق ‌ بسیار بدیهی ‌ و اولیه ‌ شهروندی به شمار می رفت (و می رود) به بهانه و چماقی برای حذف ‌ مخالفین، دگراندیشان و دگرباشان تبدیل شد.
و این ‌ خط بیست ‌ و چهار سال ‌ با انواع ‌ وسایل ‌ و استفاده ‌ از سرکوبگرانه ‌ ترین ‌ شیوه ‌ ها ادامه ‌ یافت ‌ .
نطفه نامشروعی را که ‌ دوازده ‌ فروردین ‌ ۱۳۵۸ با نفی ‌ حقوق ‌ مخالفین ‌ برای ‌ به ‌ رای ‌ گذاردن ‌ نظرات ‌ ، عقاید و  پیشنهادات ‌ خود در این سرزمین کاشت، در زمانی اندک به هیولایی تنومند تبدیل شد که جنبش دوم خرداد نیز علیرغم همه بزرگی و گستردگی خود نتوانست برای مهار آن، اقدام موثری به عمل آورد.
 * * *
 
امروز از آن اکثریت ۹٨ درصدی نشانی نمانده است. از حمایت های گسترده مردمی از اصلاحات حکومتی نیز اثری باقی نیست. نسلی که  با رای آری خویش به جمهوری اسلامی  قانونیت و مشروعیت بخشید، یا از میان رفته است و یا در اکثریت خود، از انتخابی که بیست و چهار سال پیش انجام داد، پشیمان و ناراضی است. به جای آن نسل، نسل تازه و جوانی به میدان آمده است که اکثریت جامعه ما را تشکیل می دهد و در آن رفراندم نه نقشی داشته و نه حاضر به پذیرش نتیجه آن است. آخرین انتخابات، بیست و چهار سال بعد از رفراندم جمهوری اسلامی ایران، نشان داد اکثریت قاطع جامعه ایران، اعتماد خود به این حکومت و امکان اصلاح در آن را به طور کامل از دست داده است. اکثریت مردم، خواهان رفراندم تازه ای است. رفراندمی که به او امکان بدهد نظام مورد نظر خود را به طور آگاهانه و با چشمانی باز انتخاب کند. مقاومت حکومت ایران در برابر این خواسته و انجام رفراندمی برای تعیین نظام سیاسی مورد قبول اکثریت جامعه، نه این نسل و نه اکثریت جامعه ایران را از خواسته خود منصرف و منحرف نکرده و نخواهد کرد.