پیرامون آن چه آقای بهزاد نبوی به «صدای بلند» اعلام کرد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۱ اسفند ۱٣٨۱ -  ۱۲ مارس ۲۰۰٣


آقای بهزاد نبوی، نایب رئیس مجلس، عضو بلندپایه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از رهبران موثر جبهه دوم خرداد، روز گذشته در مجلس شورای اسلامی، با صدای بلند اعلام کرد هیچ راه دیگری جز اصلاحات دوم خردادی پیش پای مردم ایران نیست و بقیه راه ها – اگر هم وجود داشته باشند – یا بی فایده و یا غیرعملی هستند.
برای اعلام این موضوع، اصلا به «صدای بلند» احتیاج نبود. زیرا آقای نبوی و دیگر دوستانشان، شش سال است تقریبا هر روز این سخن را تکرار کرده و تکرار می کنند و مردم ایران نیز هر روز آن را شنیده و بازهم خواهند شنید. بعید است حتی یک ایرانی را بتوان پیدا کرد که نداند آقای نبوی تنها راه پیش پای مردم ایران را اصلاحات به شیوه دوم خردادی می داند.
با این حال، همین مردم، در نهم اسفند به راه ایشان و دیگر دوستانشان پاسخ منفی دادند.
آیا اگر آقای نبوی، صدای خود را باز هم بلندتر کند، در این پاسخ مردم تغییری ایجاد خواهد شد؟
جامعه ایران بعد از نهم اسفند، اکنون منتظر و مشتاق است ببیند ایشان و یارانشان از این پاسخ، چه دریافته اند و چه تغییری در سیاست های خود اعمال می کنند. پاسخ های اصلاح طلبان حکومتی – به شمول آقای نبوی – تا این لحظه کاملا ناامید کننده بوده است.
«راه حل» بهزاد نبوی، همین راهی است که تا به حال طی شده است. او می گوید اصلاح طلبان وحدت و انسجام خود را محکم کنند، از حداکثر ظرفیت های قانونی خود بهره بگیرند و ارتباطشان را با مردم بیشتر کنند. شخص آقای بهزاد نبوی، تا به حال، دست کم پنج – شش بار این حرف ها را تکرار کرده و تصمیم به استفاده «از تمام ظرفیت های قانونی» گرفته است. هر بار که عرصه بر اصلاح طلبان تنگ شده، او نطق آتشینی کرده، همین حرف ها و وعده ها را نیز تکرار کرده است.
اکنون می توان به عنوان یک نمونه پرسید، هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی که ایشان نایب رئیس اول آن هستند، چرا تا به حال طرح اصلاح قانون مطبوعات را که دو سال پیش به دستور آقای خامنه ای به بایگانی فرستاده شد، از این بایگانی بیرون نمی آورد. مگر این اقدام، حداقلی از استفاده از «تمام ظرفیت قانونی» نیست؟
می توان سوال مهم تری را نیز عنوان کرد: اصلا کدام «ظرفیت های قانونی» مورد نظر است؟ مگر نهایت ظرفیت قانونی در این نظام این نیست که مجلس مصوبه تصویب کند و شورای نگهبان آن ها را وتو نماید؟ آیا راه دیگری وجود دارد؟ رفراندم؟ تصمیم گیری در مورد رفراندم نیز باید در همین چرخه معیوب صورت گیرد. علاوه بر این، این وعده آن قدر تکرار شده و حتی یک گام عملی در جهت آن برداشته نشده است، که افکار عمومی دیگر مطلقا آن را جدی تلقی نمی کند. آیا آقای نبوی هنوز انتظار دارد مردم به ظهور اراده ای در اصلاح طلبان برای برگزاری رفراندم، دل خوش کنند؟
هر چند آقای نبوی با صدای بلند اعلام کرده است هیچ راه دیگری جز آن چه ایشان و دوستانشان پیش پای ملت می گذارند، وجود ندارد، اما همین فریاد و تمامی سخنان ایشان، گواه آن است که این راه یک بن بست عبورناپذیر است.
نایب رئیس مجلس و عضو برجسته جبهه دوم خرداد. هیچ سخن تازه ای برای عبور از این بن بست ندارد.
 
راه دیگری هست!
راهی که به بن بست رسیده است، راه اصلاح نظام است، چه «خود اصلاحی» و چه از طریق فشار بیرون. راهی که به بن بست رسیده است راهی است که می خواهد با حفظ نهادهای انتصابی و به تعبیر آقای نبوی «اجماعی» و وجود اراده ای که مافوق اراده مردم است، مردم سالاری ایجاد کند. این راه شش سال تجربه شده است. اگر حاصل این تجربه، پیش روی آرام اما با اطمینان به سوی تحقق حقوق ملت بود، اعتراضی بر نمی انگیخت. اما متاسفانه جریان معکوس شده است. در سه سال اخیر، نه تنها نمی توان بر دستاوردی از سوی جنبش اصلاحی تکیه کرد، بلکه هر چه بوده، از میان رفتن دستاوردهای سه ساله اول به ضرب شمشیر محافظه کاران و اهمال و محافظه کاری اصلاح طلبان بوده است. رهبران و مسئولین این فاجعه هنوز دوست دارند به خود و به دیگران بباورانند که در این شوره زار می توان گلی رویاند.
راه آقای نبوی به بن بست خورده است. اما راه های دیگری وجود دارد. مگر می توان پذیرفت مردم ایران برای رسیدن به آزادی و جمهوری هیچ راهی جز یک راه باریکه بن بست نداشته باشند؟ تلاش برای اتحاد همه نیروهای خواهان دموکراسی و جمهوری و بسیج اجتماعی مسالمت آمیز مردم جهت انجام تغییرات ساختاری نظام سیاسی موجود و قانون اساسی آن، راه دیگری است که اگر آقای نبوی سرسختانه آن را انکار می کند، اما امروز بسیاری از مردم عزم پای نهادن در آن را دارند. این راه نه غیرمفید و نه غیرعملی است.
غیرمفید نیست، زیرا برخلاف جنبش دوم خرداد، دارای هدف روشن و بدون ابهام یعنی استقرار جمهوری کامل در ایران است، موانع اساسی بقای استبداد و ناکامی جنبش دوم خرداد را می شناسد و می کوشد حداکثر نیروها را در یک جنبش گسترده مسالمت آمیز، برای رفع این موانع بسیج کند و به تناقض لاینحل ولایت و جمهوریت، به نفع جمهوریت در کشور ما خاتمه دهد.
این راه عملی است، هر چند سخت و پرسنگلاخ باشد. مگر راه پیشنهادی دوم خردادی ها به تاکید صدباره آن ها سخت و پرسنگلاخ نبوده است؟ آیا آن ها شاهراه چند بانده ای را در مقابل مردم ایران گشوده بودند؟ آن ها به نیروی «قانون» نتوانستند، تمامیت گرایان و هسته اصلی قدرت در ایران را مطیع خواست های ملت سازند. اکنون جا دارد کنار بروند و بگذارند «نیروی ملت» نیز آزموده شود.
دست یابی به یک جمهوری آزاد و دموکراتیک در ایران هرگز غیرعملی نیست. این مسیری قابل عبور و چنین هدفی قابل دسترسی است. ایران می تواند و باید به جمهوری آزاد برسد، آن چه غیرعملی و ناشدنی است، استقرار مردم سالاری زیر نگین ولایت فقیه، راهی است که آقای نبوی می خواهد همچنان رهرو آن باشد.