چند نکته در باره انتخابات شوراها



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ اسفند ۱٣٨۱ -  ۲۱ فوريه ۲۰۰٣


یک هفته دیگر، دومین دوره انتخابات شوراها در ایران برگزار می شود. فضای سیاسی که در کشور وجود دارد، با فضاهای انتخاباتی که بعد از دوم خرداد وجود داشته است، شباهتی ندارد. در حالی که محافظه کاران نسبت به این انتخابات سیاستی انفعالی و در مواردی تخریبی در پیش گرفته اند، اصلاح طلبان می کوشند با دامن زدن به تبلیغات، به ایجاد فضای پرشور انتخاباتی یاری برسانند. اما این فضابه همین علت در بسیاری از موارد مصنوعی است و پمپاژ «شور و هیجان» به جامعه، تاکنون با نتایج مثبتی همراه نبوده است.
 
شوراها را همانگونه که هستند باید دید
هر چند انتخابات شوراها یک انتخابات کاملا سیاسی نیست و در توازن قوا در حاکمیت، تاثیرات مهم و تعیین کننده ای بر جای نمی گذارد، اما خود این واقعیت که به عنوان یک عامل در جهت کاهش مشارکت مردم در انتخابات عمل می کند، نیز حاصل یک تجربه چهارساله ناموفق از کارنامه شوراها است. تجربه جهار ساله دور نخست شوراها نشان داد هر چند برخی خصوصیاتی که برای این نهاد شمرده می شود، از جمله تقویت جامعه مدنی، مشارکت مردم در اداره امور و خصوصیاتی نظیر این، فی نفسه وجود دارد و مثبت است، اما شوراها به هیچ وجه ارگان های محلی اداره قدرت نیستند و اگر نیز در نقاطی فعال بوده اند، کارشان از مشورت دادن و در سایه قرار داشتن، فراتر نرفته است. انحلال بزرگترین شورای کشور، یعنی شورای پایتخت، که چندین میلیون رای پشت سر اعضایش بود، توسط چند نفر از نمایندگان دولت و مجلس، با کمترین واکنش ها مواجه شد. سرنوشت شورای تهران این حقیقت را ثابت کرد که شوراها در ساختار نظام فعلی ایران از اهمیتی برخوردار نیستند.
تجربه مردم نیز همین را می گوید. در ساختاری که نهادهای انتخابی قدرتمندتری نظیر مجلس و ریاست جمهوری، از اختیارات چندانی برخوردار نیستند، طبیعی است شوراهای شهر و روستا سرنوشتی غم انگیزتر بیابند. زیرا در این نظام سیاسی علیرغم انتخابات پی در پی که صورت می گیرد، «رای» مردم به رسمیت شناخته نمی شود و منشاء تحولات اساسی نیست و ارگان های انتصابی، قدرتی بیشتر از رای مردم که در ارگان های انتخاباتی تجلی می یابد، دارند. تا وقتی این وضعیت برقرار است، شوراهای شهر و روستا، حداکثر بیشتر از «تمرین دموکراسی» برای مردم و آشنایی آن ها با برخی امور مملکت داری، ثمره بیشتری نخواهد داشت. از این نظر شوراها نهادهای مفیدی هستند، اما نه برای آن که امروز می توانند منشاء جاری شدن اراده مردم و تعیین سرنوشت خود گردند، بلکه از این نظر که سنت مناسبی را برای مشارکت مردمی در حکومت دموکراتیک آینده ایران می توانند فراهم آورند.
 
از «صندوق» معجزه ای بیرون نیامد
یکی از مهم ترین دلایل عدم استقبال کافی از انتخابات هفته آینده شوراها، گسترش این اعتقاد در میان بخش های مختلف مردم به ویژه جوانان می باشد، که صندوق های رای در نظام فعلی برخلاف تبلیغاتی که در مورد آن شده است، نمی تواند راه گذار جامعه فعلی ایران به سوی دموکراسی باشد. افکار عمومی دیگر به وعده هایی که در آستانه هر انتخاباتی از سوی اصلاح طلبان تکرار شده است، اعتماد ندارد. این واقعیت صرف نظر از این که امروز نیروهای سیاسی مردم را به شرکت در این انتخابات دعوت کنند، یا آن ها را به عدم شرکت فرا بخوانند، یک واقعیت است. از نظر بسیاری از ناظران سیاسی، انتخابات ۱٨ خرداد ۱٣٨۰، آخرین آزمایش بزرگ جامعه ایران برای استقرار دموکراسی از طریق صندوق های رای بود. منتخب مردم در این انتخابات، نتوانست از این آزمایش سربلند بیرون بیاید و از آن زمان تا به امروز همه نظرسنجی ها و داده ها نشانگر آن است که بر میزان کسانی که از راه های پیشنهادی جناح اصلاح طلب دولت ایران ناامید شده و به سوی راه حل های بنیادی تر و رادیکال تر گرایش یافته اند، به میزان چشمگیری افزوده شده است. انتخابات هفته آینده شوراها و به ویژه انتخابات مجلس هفتم در چند ماه آتی، نشان خواهد داد که جابجایی نیروهای سیاسی در چهار سال گذشته به چه میزان بوده است.
 
انتخابات شوراها دموکراتیک نیست
سخنگوی دولت دو روز پیش گفت: هیچ گروهی نیست که مدعی باشد کاندیداها و نمایندگانش در این انتخابات تایید صلاحیت نشده اند، بنابر این صحنه رقابت کاملی برای همه فراهم شده است.
انتخابات اخیر شوراها اولین انتخاباتی است که اصلاح طلبان هم مسئولیت اجرایی و هم نظارت آن را برعهده دارند. گزارش های متعددی که در مورد رد صلاحیت های سیاسی برخی از کاندیداها و از جمله به عنوان آخرین نمونه، استعفای هیات نظارت بر انتخابات در کردستان در اعتراض به رد صلاحیت ٨ کاندیدای نمایندگی شوراها در این استان، این گفته های سخنگوی دولت را با علامت سوال بزرگی مواجه می سازد. در کنار این نمونه ها، تایید اکثر کاندیداهای ملی – مذهبی و نهضت آزادی به عنوان نقطه مثبت انتخابات دوره دوم شوراها مطرح می شود. اما سخن قبل از این که بر سر سبک – سنگین کردن تعداد رد یا تایید سیاسی صلاحیت ها باشد، بر سر روش ضد دموکراتیکی است که به نمایندگان دولت حق می دهد صلاحیت شرکت کنندگان در انتخابات را از نظر سیاسی رد یا تایید کنند. این مساله، یعنی تایید و یا عدم تایید سیاسی کاندیداهای نمایندگی مردم ـ در هر سطح ـ تنها بر عهده خود مردم است و در انتخاباتی که یک انتخابات دموکراتیک باشد، نمایندگان حکومت از چنین حقی برخوردار نیستند. تا وقتی اصل تایید صلاحیت کاندیداها از سوی نمایندگان حکومت (چه این نماینده کسی مانند آقای موجدی ساوجی باشد که رئیس دوره قبلی هیات نظارت مرکزی بود و چه آقای تاجر نیا باشد که رئیس هیات نظارت مرکزی فعلی است) حکومت از این حق و امکان برخوردار خواهد بود که مخالفین خود را به دلایل مختلف از شرکت در انتخابات منع کند و چنین انتخاباتی نمی تواند انتخاب دموکراتیک باشد.
سخنگوی دولت وقتی می گوید «صحنه رقابت کامل است»، حتما فراموش کرده است که وضعیت دموکراسی در ایران بسیار عقب تر از آن است که بتوان چنین ادعاهای بزرگی کرد. احزاب در ایران هنوز از حداقل آزادی نیز برخوردار نیستند چه برسد به این که بخواهند نماینده برای انتخابات بدهند. اگر تصور این است که با فراهم آمدن امکان شرکت یکی دو گروه اصلاح طلب پیرامون حکومت در انتخابات، می توان سیستم انتخاباتی در ایران را دموکراتیک معرفی و به جهانیان نیز فخر فروخت، اشتباه بزرگی است.  بخش های بزرگی از جامعه ایران، نیروهای غیرمذهبی لائیک، چپ ها، ملیون، جمهوری خواهان و سایر نیروهای سیاسی و اجتماعی در کشور ما که بارها نیز تاکید و تمایل خود را به فعالیت های مسالمت آمیز اعلام داشته اند، در ایران حق فعالیت آزاد و علنی و در نتیجه امکان معرفی نماینده برای انتخابات ندارند. بسیاری از نمایندگان واقعی جریان های اجتماعی   یا در کنج زندان ها هستند، یا در تبعید و یا از حقوق اجتماعی و سیاسی خود محروم شده اند. این ها همه واقعیت امروز جامعه ما هستند و با این ادعا که «صحنه رقابت کامل است»، تغییر نمی کنند.
اما چنین ادعاهایی یک چیز را اثبات می کند. وقتی ساختار یک نظام سیاسی و نحوه انتخابات آن غیردموکراتیک است، هر گروه و جناحی نیز حتی با این فرض که مردم سالار هم باشد، وقتی مجری برگزاری چنین انتخاباتی گردد، در عمل نه تنها به توجیه گر که به مدافع این سیستم غیردموکراتیک تبدیل می گردد.
 
پیروزی در میدان خالی!
اهمیت انتخابات شوراهای اخیر، می توانست در موضوع دیگری باشد، هرگاه دست کم امکان شرکت مستقلانه گروه های ملی و مذهبی در این انتخابات فراهم می آمد. در آن صورت حادثه ای که به علت تصمیمات شورای نگهبان و تبلیغات منفی اصلاح طلبان در ۱٨ خرداد، اتفاق نیفتاد، می توانست اتفاق افتد و جامعه ایران فرصتی محدود برای گذار از انتخاب محافظه کاری – اصلاح طلبی به انتخاب میان تفسیرهای مختلف از اصلاح طلبی بیابد. در آن صورت جبهه دوم خرداد که در پنج سال گذشته بسیار بر اکثریت بزرگ خود در جامعه بالیده است، نیز می توانست به جای رقابت یک طرفه با محافظه کاران، وارد رقابتی سودمند با گرایش های دیگر اصلاح طلبانه در جامعه ما گردد. اما چنانچه از آخرین بیانیه فعالین ملی – مذهبی بر می آید، این نیروها، به دلیل فشارهای قضایی و امنیتی و عدم فضای دموکراتیک لازم، از شرکت مستقلانه در انتخابات منصرف شده و کاندیدایی معرفی نخواهند کرد. این تصمیم، که نشانه ای از غیرواقعی بودن ادعای «کامل بودن صحنه رقابت» است، انگیزه های مشارکت در این انتخابات را به میزان زیادتری کاهش خواهد داد.
شش سال بعد از جنبش اصلاحات در ایران، صرف نظر از نیات و تمایلات این یا آن گروه حکومتی، واقعیتی که وجود دارد آن است که در انتخابات شوراهای شهر و روستا، تنها گروه های اصلاح طلب حکومت در میدان باقی مانده اند. در این فضا شاید این سخن دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کمی تزیینی و نمایشی به نظر بیاید که گفته است: اصلاح طلبان در این انتخابات پیروز می شوند. آن ها قصد دارند بر کدام رقیب پیروز شوند؟
با این همه روز جمعه آینده معلوم خواهد شد مردم کدام گزینه را انتخاب خواهند کرد:
انتخاب اصلاح طلبان در برابر محافظه کارانی که میدان را خالی کرده اند،
انتخاب در میان اصلاح طلبان،
یا عدم اعتماد به جناح های حکومتی و صندوق های رایی که فقط کاندیداهای وابسته به حکومت از درون آن ها می توانند بیرون بیایند!