احتمال تجاوز به ایران
با نگاهی به وقایع اخیر لبنان


میشل شوسودوسکی - مترجم: محمدعلی اصفهانی


• آنچه ما به آن نیازمندیم، نشان دادن چهره ی واقعی امپراتوری آمریکاست. و برداشتن نقاب از سیاست خارجی جنایتکارانه ی این امپراتوری که «جنگ با تروریسم» را برای رنگ کردن افکار عمومی، و جلب حمایت مردم از یک جنگ گلوبال بهانه کرده است! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۱۷ می ۲۰۰٨


پروفسور میشل شوسودووسکی، در مقاله ی مفصلی که در تاریخ چهاردهم ماه مه منتشر کرده است، به بررسی وجوه مختلف تجاوز نظامی احتمالی آمریکا و اسراییل به ایران پرداخته است. با توجه خاص به توطئه ی اخیر کارگزاران لبنانی اسراییل و آمریکا در لبنان به منظور فراهم آوردن زمینه های این تجاوز.
هرچند شاید نیازی به معرفی پروفسور میشل شوسودووسکی نباشد، اما به اختصار کامل:
Michel Chossodovsky استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوای کانادا، مدیر مرکز مطالعات و بررسی ها در زمینه ی گلوبالیزاسیون، و از همکاران دایرﺓ المعارف بریتانیکاست. کتاب معروف او، «گلوبالیزاسیون فقر»، جزء پرفروش ترین کتاب های جهان است و ـ حداقل ـ به یازده زبان، ترجمه شده است.
به تعبیر شاملو، «مجال، بی رحمانه اندک بود»، وترجمه ی تمام این مقاله و ضمیمه های آن، برایم میسر نشد.
بنابر این، فکر کردم که با حفظ امانت، به صورتی جمع و جور شده و مختصر، تلخیصی به فارسی از عمده ترین نکات مقاله تهیه کنم.
کسانی که مایلند تمام مقاله را همراه با ضمیمه ها و مستنداتش بخوانند، می توانند به لینک متن اصلی آن، در پاورقی مراجعه کنند.

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷
۱۶ مه ۲۰۰۸


حزب الله لبنان و نیرو های همپیمان آن، در جریان فعل و انفعالات اخیر لبنان، ناچار به مقابله با جریان موسوم به اتحاد ۱۴ مارس شدند که مشترکاً به وسیله ی آمریکا و اسراییل حمایت می شود. (۱)
این ماجرا از آنجا شکل گرفت که دولت سینیوره ـ طرفدار آمریکا ـ [در پی ناموفق ماندن طرح قتل حسن نصرالله به وسیله ی اسراییل بر اثر کارآیی سیستم اطلاعاتی حزب الله ـ م ] شروع به سختگیری و بگیر و ببند علیه حزب الله کرد؛ و زمینه را برای آماده سازی دخالت ناتو فراهم آورد.
کنترل غرب بیروت به وسیله ی حزب الله لبنان (۲) می توانست به عنوان بهانه یی مورد استفاده ی ناتو قرار بگیرد.
و این در حالی است که ناتو به نیابت از طرف اسراییل، در پوشش «حفظ صلح»، جنگ با ایران و سوریه را تدارک می بیند. (۳)
طرح ناتو و آمریکا و اسراییل، علاوه بر ایران و سوریه، حزب الله لبنان، و حماس فلسطین را نیز نشانه گرفته است.
هدف از ماجرای اخیر لبنان که بر اثر تحریکات دولت سینیوره و نیرو های همچون خود او آمریکا گرای موسوم به اتحاد ۱۴ مارس رخ داد، بی ثبات کردن اوضاع در لبنان بود؛ و باید آن را به عنوان بخشی از برنامه ی طراحی شده ی آمریکا برای رویارویی با سوریه دانست.

تهدید به جنگ، برای گشودن درها به روی سرمایه ی آمریکایی

بلند شدن تق و توق سلاح ها، علاوه بر یک جنگ مستقیم و بی درنگ، از طرح های دیگری در سیاست خارجی آمریکا نیز حکایت می کند:
تهدید به جنگ، و آماده سازی های پیشرفته ی نظامی، در اکثر موارد به این منظور انجام می گیرد که کشور های تسلیم ناپذیر را به سازش و نرمش وادار سازد؛ و آن ها را مجبور کند که از حق حاکمیت و استقلال خودشان صرف نظر کنند؛ در های کشورشان را به روی سرمایه گذاران غربی بگشایند؛ و به خصوصی سازی در جهت تسلیم موجودیت اقتصادی خود ـ به عنوان ورشکستگانی از کار افتاده و ناتوان ـ به کمپانی های آمریکایی، تن دهند.
و مواردی دیگر، از همین نوع.
اما این شیوه های تهدید و شانتاژ، فقط وقتی کارساز است که کشور مورد بحث، توانایی نظامی دفاع از خود را نداشته باشد.
توان اقتصادی آن کشور نیز [که به نکبت وجود ملایان، در مورد کشور ما به چیزی در حول و حوش صفر رسیده است ـ م ] نقشی مهم و موثّر ایفا می کند.
هدف تق و توق علیه ایران این است:
ایران را به انقیاد خود در آوردن. چرا که این کشور، هم یک قدرت منطقه یی است؛ و هم تقریباً ده درصد ذخیره های نفتی سراسر جهان را در خود دارد.

ارزیابی توان نظامی ایران

اما توان نظامی ایران، و به عبارت بهتر: قدرت دفاع از خود، و امکان وارد کردن خسارت به آمریکا و نیرو های متحد او چه قدر است؟
ایران، صاحب یک سیستم دفاعی پیشرفته است که هم از تکنولوژی ایرانی بهره می گیرد، و هم از تکنولوژی روسی.
از این گذشته، به گفته ی کارشناسان نظامی غرب، ایران توان نظامی خود را در زمینه ی موشک های بالستیک، به مرحله یی از پیشرفت رسانیده است که در حال حاضر به او این امکان را می دهد که خسارات عمده یی به تأسیسات نظامی آمریکا و متحدان آمریکا در عراق و خلیج فارس و اسر اییل وارد آورد.
در چند سال اخیر، ایران به صورت فعال، خود را برای مقابله با حمله ی آمریکا آماده کرده است.
همچنین، به دلیل افزایش قیمت نفت، دولت ایران توانسته است هزینه ی آماده سازی های نظامی خود را راحت تر تأمین کند.
بنابر این، ایران در موقعیتی قرار دارد کاملاً متفاوت با موقعیتی که عراق به هنگام تجاوز آمریکا در سال ۲۰۰۳ در آن قرار داشت.
در آن هنگام، نیرو های آمریکا و انگلستان، حمله ی هوایی خود به عراقی را که ده سال تحریم های مهلک اقتصادی را تحمل کرده بود No Fly Zone نامیدند. [ چیزی کم و بیش با این مضمون که: هیچ نقطه ی قابل تصوری در فضای هوایی عراق وجود ندارد که خارج از حیطه ی توان تهاجمی ما باشد ـ م ]

طراحان نظامی آمریکا، کاملاً بر این که جنگ با ایران در صورت وقوع، تصعید خواهد شد و دامنه خواهد یافت آگاهند.
اگر چنین حمله یی انجام بپذیرد، نیرو های رزمی معمولی ایران قادر خواهند بود که بلافاصله از مرز های عراق عبور کنند و تأسیسات نظامی آمریکا را مورد هدف قرار دهند.
این، یکی از عواملی است که طرح حمله به ایران را «در حالت انتظار» نگاه داشته است.

به جای بمباران وسیع هوایی، که به عملیات انتقامی ایران منجر خواهد شد، واشنگتن می تواند به عنوان پیش درآمد، به حمله های محدود هوایی دست بزند.
مطابق نوشته ی فیلیپ جیرالدی (۴) این «حملاتِ محدود»، در حد امکان، «دقیق» خواهند بود، و فقط نیرو های «قدس» را نشانه خواهند گرفت.
آمریکا قبل از اقدام به «حملات محدود»، می خواهد از طریق مذاکرات پنهانی، مطمئن شود که انتقامی از سوی ایران در کار نخواهد بود.

ارزیابی توان نظامی آمریکا

دریاسالار ویلیام فالون، که اخیراً از مقام فرمانده «فرماندهی مرکزی نیرو های آمریکا (USCENTCOM) کنار گذاشته شد، زیرکانه و هوشمندانه، از توانمندی ایران به پاسخگویی نظامی و وارد آوردن خسارات مهم به نیرو های متحد آمریکا آگاه بود.
او قبل از کنار گذاشته شدنش، امکان جنگ با ابران را کمرنگ جلوه داده بود و گفته بود که حمله به ایران در برنامه ی کار او قرار ندارد.
دریا سالار دیگر، دریاسالار مولن، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، با وجودی که از نقشه های بوش و چینی حمایت می کند، مطابق آنچه در شماره ی ۲۲ اکتبر ۲۰۰۷ روزنامه ی اسراییلی «هاآرتص» آمده است، رسماً ضعف نیروی نظامی آمریکا را در این زمینه پذیرفته است، و تأکید کرده است که جنگ در عراق و افغانستان احتمالاً توان ارتش آمریکا را برای ورود به یک جنگ جدید با حریفانی نیرومند تر همچون ایران از بین برده است.
دریاسالار مولن، همچنین، در مصاحبه یی با «نیویورک تایمز» اظهار داشته است که:
ـ خطر، می تواند بسیار بسیار زیاد باشد. ما، در منطقه، درگیر دو جنگ هستیم؛ و در مورد ورود به جنگی دیگر، جدّاً باید تأمل کنیم.

انتصاب ژنرال پتیرایوس به ریاست «فرماندهی مرکزی نیرو های آمریکا»

انتصاب ژنرال «دیوید پیترایوس» [ که اخیراً به شدت در حال بزرگنمایی نقش حکومت ایران در وقایع عراق است ـ م ] باعث شد که اختلاف نظر احتمالی بالقوّه میان ارتش و کاخ سفید، خنثی شود.
چنین امری، به دیک چنی در صدور فرمان حمله به ایران کمک می رساند و خیال دستگاه جرج بوش را از بابت حمایت کامل ارتش، راحت می کند. (۵)
هدف، آماده شدن برای حمله به ایران است. با بهانه کردن ادعای دخالت ایران در عراق، و به این وسیله، تجاوز به ایران را توجیه کردن:
«ایران، مسئول مرگ رو به افزایش نظامیان آمریکا در عراق است.»

ایران، متهم به دخالت در افغانستان و لبنان نیز هست. و حمله ی سال ۲۰۰۶ اسراییل به لبنان، جزیی از نقشه ی بسیار وسیع حمله به ایران و سوریه بود. (۶)

ساختار ائتلاف ها و پیمان های نظامی

ساختار ائتلاف ها و پیمان های نظامی، عاملی است تعیین کننده.
متحدان آمریکا عبارتند از اسراییل و ناتو.
و متحدان ایران عبارتند از چین، روسیه، و دولت های عضو «پیمان همکاری های شانگهای» (SCO)، در پیوند با پیمان امنیتی موسوم به CSTO که تضمین کننده ی همکاری نظامی است میان روسیه، ارمنستان، بلاروس، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، و تاجیکستان.
و در همین ارتباط، آمریکا در متن طرح تجاوز به ایران، تلاش می کند که متحدان بزرگ ایران، یعنی روسیه و چین را تضعیف کند.
عملیات نظامی آمریکا علیه ایران، فقط در صورتی می تواند پیروز شود که ساختار پیمان هایی که ایران را با چین و روسیه پیوند می دهد، به شکلی چشمگیر، ضعیف شود.

در آمریکا چه کسی تصمیم می گیرد؟

در واقعیت امر، این، جرج بوش نیست که در آمریکا تصمیم می گیرد. بلکه او به عنوان رییس جمهوری و فرمانده عالی نیرو های نظامی، خودش اطاعت کننده ی فرامین بزرگتر های خودش است. او موظف است که دستورات صادر شده از سوی مراکز نیرومند اقتصادی و موسسات بزرگ سرمایه داری آمریکا را اجرا کند.
«جنگ، چیز خوبی برای تجارت است». جنگ، باعث پول سازی می شود. جنگ، میلیارد ها دلار سود خالص را برای وال استریت، برای غول های نفتی، و برای مجموعه های صنعت سلاح به بار می آورد.
و همچنین، برای واسطه ها و بازخرید و بازفروش کنندگان نفت، و پول، و بورس.

هدف این جنگ، گسترش مرز های اقتصادی سرمایه داری گلوبال است تا بدانجا که بتواند کنترل ثروت نفتی ایران را به دست آورد.
برای این موجوداتی که جنگ را برنامه ریزی می کنند، استفاده از سلاح های اتمی «تاکتیکی»، در صحنه ی تئاتر جنگ غیر اتمی و متعارف، کوچک ترین اشکالی ندارد.

نقش محوری دیک چینی

بر عکس دوران قبل از بوش، معاون رییس جمهوری، یعنی دیک چینی، در دستگاه بوش نقشی محوری دارد.
چینی به وسیله ی یک ارتش نیرومند متشکّل از مقامات عالیرتبه یی که کاخ سفید را اداره می کنند حمایت می شود.
و این در حالی است که او جزیی از یک دستگاه واحد و بسیار نیرومند اقتصادی است. به خصوص به خاطر پیوند هایش با «هالی برتون»؛ و تأثیری که «هالی برتون» بر منافع و برنامه ی کار صنعت تجارت نظامی دارد.

چینی، نقشی کلیدی در فعال کردن طرح جنگ علیه ایران بازی کرده است. (۷)
از آغاز دوره ی دوم ریاست جمهوری بوش، این، چینی است که عملاً و به صورت غیر رسمی، رییس دولت آمریکاست.
او قدرت جرج بوش را تحت الشعاع قدرت خود قرار داده است. بوش، چیزی به جز یک رییس جمهوری پوشالی نیست.
اخیراً هم، دیک چینی، به تحت فشار گذاشتن دولت های عرب همسایه برای جلب حمایت آن ها از حمله ی «پیشگیرانه» به ایران پرداخته است.

چینی، کاملاً بی خیال آن است که به کار بردن سلاح های متعارف و غیر متعارف و اتمی، تا چه اندازه خسارت و مرگ به بار می آورد.
او به خوبی می داند که حتی یک «حمله ی محدود» به ایران، می تواند باعث آن شود که آنچنان جنگی در خاورمیانه ی مرکزی در گیرد که از کرانه ی شرقی مدیترانه تا مرز های غربی چین کشیده شود.
برای چنین جنگ پهناوری، پیشاپیش، سناریو های متعدد، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند.

ما، در آستانه ی جدّی ترین بحران، در تاریخ جدید جهان قرار داریم.
جنایتکاران جنگی در مصادر امور، جا خوش کرده اند.
و حتی به کمک رسانه های جمعی، وانتشار اطلاعات نادرست، اینک دیگر جنگ، یک مأموریّت و تعهد انسان دوستانه جلوه داده می شود.
آنچه ما به آن نیازمندیم، نشان دادن چهره ی واقعی امپراتوری آمریکاست. و برداشتن نقاب از سیاست خارجی جنایتکارانه ی این امپراتوری که «جنگ با تروریسم» را برای رنگ کردن افکار عمومی، و جلب حمایت مردم از یک جنگ گلوبال بهانه کرده است!

توضیحات

عنوان و لینک مقاله ی میشل شوسودووسکی:
Planned US Israeli Attack on Iran: Will there be a War against Iran?
www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=8861

۱ ـ نیرو های همپیمان حزب الله را در لبنان، طیف وسیع و در موارد مختلف همگون یا ناهمگونی از شیعیان، سنی ها، مسیحیان (به خصوص مسیحیان طرفدار ژنرال میشل عون، متحد پر توان حسن نصرالله)، ملی گرایان، بخشی از جنبش چپ لبنان، دهقانان، و کارگران تشکیل می دهند.
مهم ترین چهره های جریان موسوم به اتحاد ۱۴ مارس، که مورد حمایت مستقیم آمریکا و اسراییل قرار دارد، بعد از سعد حریری فرزند نخست وزیر مقتول لبنان، رفیق حریری، عبارتند از سمیر جعجع، از جنایتکاران جنگی لبنان در جریان جنگ داخلی، و از سازمان دهندگان قتل ها و حملات تروریستی بی شمار، و محکوم به سه بار اعدام به جرم جنایات جنگی. و ولید جنبلاط، رییس حزب موسوم به «سوسیالیست پیشرو». این فرد به مدت سی سال در زمان دخالت حافظ اسد در امور داخلی لبنان، کارگزار سوریه بود؛ و رقیب خود در رهبری «دوروزیان» لبنان، فرید حماده را که با مسیحیان، متحد و همراه و دوست بود، به ازای خوشخدمتی برای حافظ اسد، باکمک سوریه، به تبعید فرستاد. فرید حماده، سرانجام در سال ۱۹۹۹بدون حق بازگشت به سرزمین خود، در فرانسه فوت کرد.
ولید جنبلاط، اخیراً با وزش بادهای جدید، ضد سوری شده است و حتی ژنرال میشل عون، متحد حزب الله را که سال ها یک تنه با سوریه به خاطر اشغال لبنان توسط حافظ اسد جنگیده است به سوریه منتسب می کند!
«ایو بونه» رییس سازمان امنیت فرانسه در دوران بیا و برو ولید جنبلاط (به عنوان بنده ی بارگاه حافظ اسد) در کتاب تازه ی خود به نام «لبنان ـ گروگان های دروغ» نوشته است که ولید جنبلاط در همان زمان به جاسوسی برای فرانسه و سازمان سیا مشغول بوده است!

۲ ـ حزب الله در پی خاموش کردن آتشی که دولت سینیوره و نیروهای اتحاد ۱۴ مارس برای زمینه سازی ورود ناتو به صحنه برپا کرده بودند، به مدت بسیار کوتاهی، غرب بیروت را در کنترل خود نگاه داشت تا به ارتش رسمی لبنان تحویل دهد و نگذارد که نیرو های اتحاد ۱۴ مارس آن را به اشغال خود درآورند.

۳ ـ در باره ی نقش ناتو در تجاوز احتمالی به ایران، و قرار و مدار های آن با اسراییل:
مقاله ی میشل شوسودووسکی، که با عنوان «یک عملیّات «ضربه ی ناگهانی وبهت» برای ایران دردست تهیّه است! در سال ۱۳۸۶ ترجمه و منتشر کرده بودم:
www.ghoghnoos.org
در باره ی استفاده امکان استفاده ی ناتو از سلاح اتمی، در حمله ی «پیشگیرانه» (بدون آن که حمله یی از طرف مقابل، به جایی صورت گرفته باشد):
مانیفست حمله اتمی پیشگیرانه برای یک ناتو جدید! ـ نگاهی به گزارش گاردین:
www.ghoghnoos.org
جان پیلجر از این مانیفست به عنوان «شاید مهم ترین واقعه ی قرن» یاد کرده است:
www.ghoghnoos.org

۴ ـ در اینجا، میشل شوسودووسکی به همان مقاله ی جدید فیلیپ جیرالدی اشاره می کند که می توانید آن را به ترجمه ی همین قلم، همراه با توضیحات دیگر، از جمله، در این لینک دنبال کنید:
www.ghoghnoos.org

۵ - مقاله ی میشل شوسودووسکی: ارتش آمریکا، در جنگ با ایران دچار تردید شده است:
www.ghoghnoos.org
و نیز:
رییس دفتر کالین پاول: آمریکا در صورت حمله به ایران، باید آماده ی ده سال اشغال ایران باشد:
www.ghoghnoos.org

۶ ـ لبنان، به عنوان هدف جدید ـ نوشته ی تری میسان:
www.ghoghnoos.org

۷ ـ چینی دوباره برای حمله به ایران، خیز برداشته است:
www.ghoghnoos.org