دیدن دیو، رعب دیو را کم می کند!
نمایشگاه‌ بین المللی کتاب تهران، جولانگاه اسلامگرایان افراطی


ارسلان عزیزی


• امروز و در این دیدار ۱۲۰ دقیقه‌ای؛ ۶ مرتبه چفیه "آقا" را درخواست کردند. چفیه عوض شد، دوباره، سه باره و ... دست آخر در غرفه انتشارات [...] وقتی متصدی غرفه، چفیه را خواست،‌ آقا دستی بر عبا بردند و گفتند: چفیه را گرفتند؛ نیست دیگر! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۵ می ۲۰۰٨


دیدن دیو، رعب دیو را کم می کند! (۱)

• امروز و در این دیدار ۱۲۰ دقیقه‌ای؛ ۶ مرتبه چفیه "آقا" را درخواست کردند. چفیه عوض شد، دوباره، سه باره و ... دست آخر در غرفه انتشارات [...] وقتی متصدی غرفه، چفیه را خواست،‌ آقا دستی بر عبا بردند و گفتند: چفیه را گرفتند؛ نیست دیگر!
• دو پیرمرد در غرفه کوچکی منتظرند تا رهبر بیایند. محافظ‌ها به‌شان می‌گویند: بروید داخل غرفه. ولی پیرمرد متصدی که انتشارات هم نام اوست ـ توکلی ـ می‌گوید: می‌خواهیم زیارتشان کنیم! رهبر هم که آمدند، پهلو به پهلوی ایشان ایستاد و با همان لهجه شیرین کردی شعری خواند:
رسم فرنگیان کُله از سر فکندن است          تعظیم چون کنند خداوند جاه را
من اکتفـا به شیـوه ایشـان نمـی‌کنم          هم سر به پایت افکنم وهم کلاه را
و کلاه چرمی کوچکش را در دست گرفت. حضرت آقا با لبخند چند بار دستی بر شانه پیرمرد زدند و بسیار تشکر کردند و ...
۱ ـ گزارش فوق از سایت شخصی آیت الله‌ خامنه‌ای و مربوط به‌ بازدید سال گذشته‌ی ایشان از نمایشگاه‌ بین المللی کتاب تهران است، که‌ هر ساله‌ از دوازده‌هم اردیبهشت ماه به‌ مدت ۱۰ روز در این شهر برگزار می گردد. با این وجود یک سال دیگر گذشت و "آقا" احتمالن یک باردیگر البته‌ شاید با چفیه‌های بیشتر و جمع محافظانش از نمایشگاه‌ کتاب تهران دیدن خواهد کرد؛ تا از نزدیک ناظر تاثیر مستقیم میرغضب های دستگاه‌ عریض ِ ممیزیش، در وزارت فخیمه‌ی ارشاد اسلامی، بر پیکر نیمه‌جان کتاب در ایران باشد. (۲)
غلامحسین ساعدی در باره‌ی دیدار بخشی از اعضای کانون نویسندگان ایران در اوایل انقلاب با آیت اڵله‌ خمینی گفته‌ بود:[... وقتی آقای خمینی وارد ایران شد، کانون نویسندگان به‌ دیدن ایشان رفت که‌ راجع به‌ مطبوعات و این مسائل صحبت بکنند. من هم جزو آن هیئت رفتم. به‌ نظر من کار خیلی خوبی کردیم که‌ رفتیم. غول را وقتی از چاه‌ در می آید اگر نبینی و راجع به‌ آن حرف بزنی فایده‌ ندارد... دیدن خمینی برای من جالب بود... باقر پرهام آن متنی را که‌ تهیه‌ کرده‌ بودیم شروع به‌ خواندن کرد. بعد گفتیم پیر مرد است ممکن است گوشش نشنود، باقر برو جلوتر. رفت جلو همینطور زانو زد... بعد از اینکه‌ متن تمام شد، ... آقا گفت: " بسم الله‌ الرحمن الرحیم. من متشکرم از این فلان و بهمان. شما نویسنده‌ هستید که‌ آمدید اینجا .... گفت، گفت هی گفت، و شما مجبورید فقط راجع به‌ اسلام بنویسید. اسلام مهم است. آن چیزی که‌ مهم است اسلام است، از حالا به‌ بعد راجع به‌ اسلام... یعنی ما را سنگ روی یخ کرد. خیلی راحت.... قضیه‌ی اصلی این بود که‌ خوشبختانه‌ به‌ این صورت چاپ شده‌ در دسترس هست. مسئله‌ای که‌ بوجود آمد بین این حوزه‌ی روشنفکری و نویسندگان و شعرا و اینها این بود که‌ : دیدی تو رفتی من نرفتم ها پیش خمینی. من فکر می کنم، دیدن دیو، رعب دیو را کم می کند...] (٣)
۲ ـ کتاب و اهل کتاب در ایران، از ابتداء مسیرغم انگیزی پیموده‌اند. اما شگفتا که‌ رقتبارترین دوران حیات این عرصه‌، که‌ جوهر و خون ِ تمدن ِ انسانی در رگهای آن روان و جاری است؛ در سالهای پایانی قرن بیستم و با استقرار حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران آغاز شد. از سوزاندن و تخریب کتابخانه‌ی بزرگ مدائن در حمله‌ی عربها به‌ ایران و سُریدن ِ سنگنبشته‌های دوران ساسانی در بیستون گرفته‌ تا دشمی بی حد و حصر آن پدر و پسر با اربابان ِ کتاب و خالقان آثار ماندگار و گرانبهای ادب و هنر، در بیش از پنجاه سال حکومت پهلوی ها، داستانهای تکانده‌‌هنده‌ی دهشتناکی نهفته‌ است، اما دوران ِ بیشترین شوربختی کتاب که‌ با عروج بختک حاکمیت اسلامی در ایران آغاز و هم اکنون هم ادامه‌ دارد، داستانی است از جنس ِ دیگر، مثل ِ بغض در گلو و یا شکستن ِفریاد در حنجره‌های زخمی و در یک کلام سلاخی و به‌ زنجیر کشیدن جان ِ سرکش واژه‌ و کلام میمون ِ انسان. ستمی که‌ در سایه‌ی حاکمیت اسلامی بر نویسندگان و ناشران متعهد ایرانی رفته‌ و می رود، می توان به‌ روشنی در وصعیت فلاکبار تیراژ و بازار کتاب دید.
مسلمن هیچ کس از آقای توکلی انتظار نداشت، در چنان موقعیتی چفیه‌ی رهبر را بخاطر ستمی که‌ بر ناشران و نویسندگان ایران می رود، بچسپید و از حقوق صنفی خود و همکارانش بعنوان نویسنده‌ و ناشر دفاع کند. اما ای کاش بعد از این همه‌ سال تعدی و تجاوز به‌ حریم مقدس کتاب، چنان سر در پای رهبرهم نمی فکند، که‌ به‌ شهادت سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی، نام‌ آیت الله‌ خامنه‌ای در زمره‌ی یکی از سرسخت ترین دشمنان آزادی بیان و قلم‌، که‌ رنج کنونی نویسندگان و ناشران هم، از آنجا مایه‌ می گیرد؛ در تاریخ معاصر ایران و جهان ثبت است. کارنامه‌ی رهبر کنونی جمهوری اسلامی، بدونه‌ شک اگر تیره‌تر از سلفش نباشد؛ که‌ در ابتدای کار، فرمان شکستن قلمها و بریدن زبان ها را صادر کرد، مطمئنن کمتر از آن نیست.
٣ ـ برگزاری نمایشگاهی در ابعاد بین المللی و مهمتر از همه‌ در عرصه‌ی کتاب، البته‌ کاری است نیکو و در برخی از کشورهای مهم جهان، از جمله‌ در شهرهای بزرگ و مشهوری نظیر پاریس، فراکفورت و آتن پایتخت کشور یونان، هر ساله‌ در ابعاد وسیعی چنین نمایشگاههای برگزار می گردد. که در آن علاوه‌ بر عرضه‌ی کتاب و تسریع در چرخه‌ی گردش هنر و اندیشه‌های انسانی‌، کتاب و نویسنده‌ و ناشر، در جایگاه‌ واقعی خود مورد نقد و تفقد و ستایش قرار می گیرند. جوایز این نمایشگاه ها معتبر و نویسندگان در کنار صاحبان نشر، نه‌ با معیار منتقدین یا ستایش کنندگان ِ حاکمان که‌ بعنوان تولید کنندگان آثار هنری و خداوندگان واژه‌ و کلام ، دررفیعترین و بلندترین نقطه‌ی گفتار، بر سریر جاودانه‌ی اندیشه‌های بشری تکیه‌ می زنند. اما نمایشگاه کتاب در ایران نظیر همه‌ی عرصه‌های سیاستگذاری دراین کشور، از گذرگاه‌ و مسیر کاملا متفاوتی میگذرد. که‌ مسلمن توجه‌ی بیشتری می طلبد. نگاهی گذرا به‌ حجم ناشران شرکت کننده‌ی ایرانی و خارجی و تدارک برنامه‌ها‌، برای این ده‌ روز؛ از انتخاب محل مصلای بزرگ امام خمینی! و اهدای جوایز به‌ نویسندگان برگزیده‌ی حاکمیت‌ گرفته،‌ تا اجرای سرود انقلابی! توسط گروه‌ سرود حزب الله‌ لبنان و در نهایت سخنرانی چهره‌های شناخته‌شده‌ای که‌ یدی طولانی در دشمی با کتاب و اهل کتاب در کارنامه‌ی خود به‌ ثبت رسانده‌اند؛ می توان‌ ارزش و جایگاه‌ بیست و یکمین نمایشگاه‌ بین المللی کتاب تهران را بر همگان روشن سازد.
۴ ـ در حاشیه‌ و مجاورت ِ به‌ نفس افتادن ِ ناشران مستقل و متعهد در همه‌ی عرصه‌های فرهنگی در ایران و سانسور شدید و محدودیتهای هرچه‌ بیشتر برای آنان و حاتم بخشی های کم نظیر به‌ نورچشمی ها و ناشران هم نوا با مسیر و جریان ضد فرهنگی حاکم؛ از جانب دیگر، اما جمهوری اسلامی از برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، اهداف دیگری هم دنبال میکند. در چنین فضایی، ایران دقیقن و عامدن به‌ پل ِ ارتباطی بخش فرهنگی افراطگرایی اسلامی در منطقه‌ بدل شده‌است. بخش بزرگی از افراطیون و گرایشات رادیکال اسلامی در کشورهای تازه‌ استقلال یافته‌ی شمال ایران و جنوب اتحاد شوروی سابق، کشورهای شاخ آفریقا، عربستان سعودی، عراق و دیگر شیخ نشینهای حاشیه‌ی خلیج فارس با پاکستان و افغانستان از طریق این نمایشگاه، بخش بزرگی از‌ نیازهای فکری خود را تامین می کنند. دهها سال است که‌ هزینه‌های کلان اداره‌ی مراکز علوم دینی خصوصن در مناطق جنوبی ایران توسط شیوخ ثروتمند یا ایرانی های به‌ سامان رسیده‌ی کشورهای حاشیه‌ خلیج فارس تامین و پرداخت می شود. مراکزی که‌ رشد افراطی گری در آنها شدید و جهش روبه‌ رشد افراطی گری اسلامی در منطقه‌ آنها را هم دربرگرفته‌ است. گرایشات سازمان یافته‌ی افراطی به‌ آسانی در حاشیه‌ی نمایشگاه کتاب و همچنین در هتلهای محل اسکانشان در تهران به‌ یارگیری و فراهم کردن زمینه‌های ارتباط سازمان یافته‌تر برای ادامه‌ی‌ کارهایشان از تسهیلات لازم جمهوری اسلامی برخوردار می شوند. مسلمن استفاده‌ از نمایشگاه کتاب تهران برای جنبش و جولان این گرایشات، تنها شامل کشورهای یاد شده‌ نمی شود. علاوه‌ بر ترویج فرهنگ واپسگرای همسو با حاکمیت، متاسفانه‌ رشد افراطگرایی در میان سنیهای ایران از سیستان و بلوچستان گرفته‌ تا هرمزگان و ترکمن صحرا و بخشهای مرکزی تر جنوب ایران و نهایتا کردستان که‌ در اوایل انقلاب، زیانهای جبران ناپذیری از این گرایش دیده‌ بود، افزایش نگران کننده‌ای یافته‌ است. جمهوری اسلامی با دخالت مستقیم ِ سیاستهای حاکم بر دستگاه‌ فکری حاکمان آن خصوصن در عرصه‌ی فرهنگ، شرایط بسیار نگران کننده‌ای فراهم کرده‌ است. از طرفی با سلاخی و به‌ دارکشیدن نویسندگان آزادانیش و فشارهای روزافزون بر ناشران مستقل و غیر دولتی، عرصه‌ را بر چرخش آزادانه‌ فرهنگ مترقی و مدرن، در جامعه‌ مصدود کرده‌ است و از طرف دیگر به‌ پدر ِ مهربان و بخشنده‌ای برای رشد افراطگرایی اسلامی و ترویج ایده‌های آنان بدل شده‌ است. اگر این رژیم در افکار عمومی بخش بسیار بزرگی از جهانیان، بخاطر تهیه‌ی سلاح و امکانات لجستیگی، به‌ حامی و پشتیبان تروریسم و گرایشات تندرو اسلامی خصوصن در عراق و افغانستان و لبنان متهم است؛ اما در بخش مساعدت در اشاعه‌ی فرهنگ واپسگرای افراطی، پدرخوانده‌ این گرایشات محسوب می شود. این در حالی است که‌ از نظر فکری افراطگرایان سنی، رژیم شیعی آیت الله‌های ایران را نمی پسندند. سیاست کنونی حاکم بر برگزاری و اجرای نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، علاوه‌ بر هزینه‌های سرسام آور برای چرخش آزادانه‌ی‌ فرهنگ واپسگرای حاکم بر دستگاه رهبری حاکمیت در بعد داخلی و کسب اطلاعات و ارائه‌ی رهنمود به‌ گرایشات وابسته‌ به‌ رژیم در بعد خارجی، که‌ در مسیر یاد شده‌ حرکت می کنند، عملن به‌ مرکز سقل و نقطه‌ی اتکاء همه‌ی جریانات واپسگرا و افراطی منطقه‌ بدل شده‌ و محل برگزاری نمایشگاه‌، مرکز مناسبی برای اجرای کنفرانس و تبادل فکری گرایشات افراطی سایر کشورهای اسلامی در منطقه‌ و داخل کشور محسوب می شود.
منابع:

۱ ـ ساعدی، از او و در باره‌ی او / باقر مرتضوی/ چاپ اول، کلن ـ آلمان ۱٣٨۵ / ۲۰۰۷
۲ ـ پایگاه‌ اطلاع رسانی آیت الله‌ خامنه‌ای/ farsi.khamenei.ir
٣ ـ منبع شماره‌ (۱) صفحه‌ی ۴۶ / ۴۷