نگاهی دوباره به گزارش اطلاعاتی جدید و واکنش ایرانیان!
از شنود تلفن و گفتگو در مهمانی شام با هاشمی رفسنجانی در ایران تا بررسی "تیم سرخ" در واشنگتن!


تهمورث کیانی


• سخن گزافی نیست اگر بگوییم "بحران پرونده اتمی ایران" پیش از گزارش، و "بحران پرونده اتمی ایران" پس از گزارش. این، البته، بدان معنی هم نیست که همه چیز به سود ایران رقم خورده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۹ آذر ۱٣٨۶ -  ۲۰ دسامبر ۲۰۰۷


گزارش اطلاعاتی جدید "مرکز بررسی و برآورد اطلاعات" ایالات متحده به سان یک زلزله بالنسبه شدید در یک منطقه زلزله خیز، دارای پس لرزه های کوچک و بزرگی است که همچنان ادامه دارد. از جمله این پس لرزه ها ادعای اخیر روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی بریتانیایی مقیم ایالات متحده آقای مارتین والکر، از روزنامه نگاران "یونایتد پرس اینترنشنال" است که در گفتگویی در یکی از برنامه های رادیو "ان پی آر" (رادیو ملی آمریکا) درباره گزارش اطلاعاتی جدید می گوید: "من اخیرا در سفری از برخی از کشورهای عربی خلیج [فارس] بازدید کردم، در ملاقات با یکی از رهبران یکی از این کشورها، او به من گفت که پیش از انتشار این گزارش، از مفاد آن و زمان محتمل انتشار آن با خبر بوده است. او گفت این خبر را از مقامات ایرانی که در جناح آقای هاشمی رفسنجانی هستند دریافت کرده است". آقای والکر سپس گفت که به نظر او مذاکره پنهانی ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران از رهگذر کانال های غیر رسمی در جریان است و به خوبی پیش می رود. به هر حال، این گزارش، اما، برخی را شگفت زده و شادمان کرد، برخی را آشفته و پریشان، و کسانی را نیز گیج و مبهوت ساخت. عده ای از آن استقبال کردند، برخی نیز آن را یک کار عمدی از سوی دولت ایالات متحده ارزیابی کردند. بررسی برخی واکنش ها از سوی افراد و گروههای ایرانی و برخی کسان در ایالات متحده، اما، نکات جالبی را روشن می کند. فصل مشترک بسیاری از واکنش ها گروههای ایرانی مختلف - که گاه مواضع کاملا متضادی با هم نیز دارند- دیدگاهی درباره دموکراسی های غربی به طور کلی و ایالات متحده به طور خاص است که به رغم اختلاف شدید ظاهری، باطن مشترک و منطق یکسانی دارند. بررسی چگونگی فرایند تهیه این گزارش و منشأ آن به فهم این مطلب و روشن شدن این مدعا کمک شایانی خواهد کرد.
آنطور که واشگتن پست گزراش کرده است، ماجرا از یک سال پیش آغاز شد. گروهی ویژه از تحلیل گران اطلاعاتی که درباره ایران مطالعه و بررسی می کنند با شرکت در نشست های هفتگی پرزیدنت بوش و مشاوران او، نتیجه بررسی های خود را به اطلاع رئیس جمهور می رسانند. آنان، خود، این نشست ها و بررسی ها را "غواصی عمیق" نام مینهند تا آن را از نشست های اطلاعاتی که به گزارش های خلاصه شده اطلاعاتی اختصاص دارد، متمایز گردانند. قرار بر این است که این نشست ها معلوم کند آنان درباره ایران چه را می دانند و چه را نمی دانند. پرزیدنت بوش در حالیکه خود را برای ورود به آخرین سال ریاست جمهوری خود و همینطور چالش عمده سیاست خارجی اش –ایران- در این سال آماده می کرد، در نخستین نشست، از کمبود اطلاعات درباره برنامه اتمی ایران شوکه شد و خواستار کار بیشتر سرویس های اطلاعاتی برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر شد. همچنین، رسوایی مربوط به ارزیابی نادرست و نیمه جعلی از برنامه سلاح های کشتار جمعی عراق، که هنوز فشار آن بر سازمان های اطلاعاتی کشور سنگینی می کرد و گهگاه در مطبوعات و از سوی منتقدین به آن اشاره می گردد، موجب تلاش این دستگاهها برای دقت و وسواس بیشتر شده بود. بنابراین، از گروههای اطلاعاتی خواسته شد تا منابع و امکانات بیشتری را وارد میدان ساخته هر چه زودتر دست به گرد آوری اطلاعات تازه ای زنند. به علاوه، با بالا گرفتن تنش با ایران و برای جلوگیری از تکرار رویکرد کنگره در زمان گزارش اطلاعاتی درباره عراق، سال گذشته کنگره، نیز، رسما خواستار "بررسی و برآورد جدید اطلاعاتی" شد. تا پیش از این، معتبرترین گزارش اطلاعاتی درباره ایران همان گزارش سال ۲۰۰۵ بود که در آن "با اطمینان بالا" از تلاش پنهانی ایران برای ساخت بمب اتمی سخن رفته بود.
ریشه گزارش قبلی و جدید به تابستان ۲۰۰۴ در ترکیه بر میگردد. در آن تابستان یک مهندس جوان ایرانی با یک کامپیوتر لپ تاپ و شماره تلفنی از یک افسر اطلاعاتی آلمانی در استانبول ظاهر شد. روز بعد، او به افسر مربوطه زنگ زد. در عرض بیست و چهار ساعت، تحلیل گران سازمان "سیا" در حال بررسی صدها صفحه اطلاعات و طراحی های موجود در لپ تاپ بودند. همه آن اطلاعات حکایت از تلاش ایران برای افزایش ضریب برد و قابلیت موشک های شهاب ٣ برای حمل کلاهک اتمی، می کردند. نام آن پروژه "۱-۱۱" گذاشته شده بود و به نظر می رسید که موید یک برنامه تولید سلاح اتمی است. این اطلاعات بعدآ استخوان بندی اصلی "بررسی و برآورد اطلاعاتی ۲۰۰۵" را تشکیل دادند که بر اساس آن ایران متهم به تلاش برای ساخت بمب اتمی شد. تا چندی پیش، سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده به اطلاعاتی جدیدتری، در همه آن سه سالی که پس از دسترسی به آن لپ تاپ کذایی می گذشت، دست نیافته بودند. بر همین اساس، بنا به گفته برخی از مقامات ارشد اطلاعاتی و دولتی، در آوریل گذشته سازمان "بررسی و برآورد اطلاعاتی" نزدیک بود تا در گزارش جدیدی با جمع بندی همان اطلاعات گذشته، نتیجه گیری کند که ایران به رغم تلاش پنهانی برای ساخت بمب، هنوز یک دهه با موفقیت فاصله دارد. آنان حتی پیش نویش آن گزارش را نیز نوشته بودند. این پیش نویس موجب بحث و جدل فراوانی در سرویس های اطلاعاتی شد. بنا به گفته یکی از مقامات اطلاعاتی به واشنگتن پست، "هنگامی که اطلاعات و دانسته های کمتری دارید بیشتر جدل و اختلاف نظر وجود دارد". برخی از مقامات دولتی به "میز ایران" در سازمان سیا فشار آوردند تا همان اطلاعات "پروژه ۱۱-۱" را دنبال کرده و اطلاعات جدیدی بدست آرند، یا همان اطلاعات را در گزارش جدیدی بازتاب دهد. در پاسخ به این خواسته و فشار دولتی، مایکل هیدن، مدیر جدید "سیا" و آقای کیت الکساندر مدیر "آزانس امنیت ملی" از چندی پیش از آن، نیروی انسانی و تکنولوژی اطلاعاتی بیشتری را برای جاسوسی درباره ایران و ایرانیانی که ممکن بود در رابطه با پروژه های موشکی و نظامی آن کشور باشند، اختصاص دادند.
سرانجام درحالیکه فشار پرزیدنت بوش برای اطلاعات جدید افزایش یافته بود، سرویس های اطلاعاتی در اوآیل تابستان گذشته با چیز جدیدی در دست به یکی از نشست های اطلاعاتی برگشتند. آنها توانسته بودند یک رشته از مکالمات را بین برخی از مقامات سیاسی و نظامی ایران رهگیری و شنود کنند. از جمله این رهگیری ها، گفتگوی بین یک مقام نظامی ایرانی با مقامی دیگر از جمهوری اسلامی بوده است که از تعطیل کردن پروژه ساخت سلاح اتمی شاکی بوده است و در آن خواسته است که اگر ممکن است برنامه مزبور از سر گرفته شود. نام این مقام نظامی برای سرویس های اطلاعاتی آشنا بود؛ آنها پیشتر نام او را در همان لپ تاپ کذایی دیده بودند. نخستین موضوعی که موجب می گشت تا تحلیلگران اطلاعاتی به اطلاعات جدید با خوشبینی نگاه کنند آن بود که در دیسکِ لپ تاپ کذایی، نیز، هیچگونه طراحی و یا چیزی مربوط به پس از فوریه ۲۰۰٣ دیده نمی شد. به علاوه، در یک نشست در خلال ضیافت شامی در تهران برای کارشناسان اتمی بین المللی- که برای شرکت در کنفرانسی به تهران دعوت شده بودند- از جمله چند کارشناس اتمی از ایالات متحده، آقای هاشمی رفسنجانی در سخنانی به صراحت گفته بود که "تحقیقات مربوط به سلاح اتمی کشور متوقف شده است چون ایران احساس کرد که دیگر نیازی به بمب ندارد، ما تنها می خواستیم به جهان نشان دهیم توانایی ساخت آن را داریم". همچنین بر طبق گفته جورج پرکوویچ، یک مقام سیاسی سابق ایالات متحده و عضو کنونی "بنیاد برای صلح کارنگی"، آقای هاشمی در همان نشست گفت "ببینید، مادامی که ما میتوانیم اورانیوم را غنی کنیم و به توانایی در تکمیل چرخه سوخت برسیم، به چیزی دیگر نیاز نداریم. همسایگان ما قادر خواهند بود تا نتیجه گیری درست را انجام دهند".
با این وجود، اما، بحث و جدل درباره اطلاعات جدید بسیار شدید و پیوسته بود. آزانس ها و افراد مختلف درباره هر بخشی از آن برخورد و بحث و جدل فراوان داشتند. مدیر سازمان "سیا" در یکی از نشست های اطلاعاتی در اوت امسال با پرزیدنت بوش به او خبر جدید را داد. او اما همه جزئیات خبر را گزارش نکرد. آنها تا سپتامبر، اما، صبر کردند تا به اعضای کلیدی کمیته اطلاعاتی سنا و مجلس نمایندگان خلاصه ای کوچک از خبر را بدهند. به گفته آقای پیتر هوکسترا، نماینده جمهوریخواه و عضو ارشد کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان، "آنها گفتند ما اطلاعاتی جدیدی بدست آورده ایم، اما می خواهیم تا سر حد امکان مطمئن شویم که اطلاعات درستی هستند". مقامات کاخ سفید نخست با دیده شک به اطلاعات جدید نگاه کردند. پرزیدنت بوش به آنها گفت این خبر ممکن است اطلاعات نادرست برای گمراه کردن باشد. بنابراین، آژانس های اطلاعاتی گروه ویژه ای، مرکب از تحلیلگران و کارشناسان خبره اطلاعاتی، به نام "تیم سرخ" پدید آوردند تا اطلاعات جدید را به طور همه جانبه بررسد. کارکرد این گروه بدین گونه است که کارشناسان خود را به دو بخش تقسیم می کند و سپس یک بخش در برابر بخش دیگر قرار می گیرد و هر نکته آنها را زیر سئوال میبرد. به گفته یکی از افرادی که جزو تیم مزبور بوده است "آنها بارها اطلاعات را از زاویه های مختلف بررسی کردند، شستند و ساییدند و دوباره مطرح کردند. کوشیدند تا دریابند دقیقا چقدر وقت نیاز است تا چنان اطلاعاتی را جعل کرده و چه تعداد افراد لازم است تا نقش بازی کنند. چگونه آن را عملی می سازند و چه هنگام این کار می تواند ترتیب داده شود. آنها بیش از هزار مورد اسناد و شواهد مرتبط را بررسی کردند". پس از نزدیک به دو ماه بررسی، گروه ویژه "تیم سرخ" به این نتیجه رسید که ایران برنامه خود را واقعأ تعطیل کرده است. با این همه، در سپتامبر گذشته، رئیس "سیا"، مایکل هیدن، پس از فراهم کردن پیش نویس گزارش بر اساس اطلاعات تازه، به همراه معاون خود دوباره با فراخواندن یک هیئت ویژه دیگر- که کارش مانند گروهی است که می خواهد چیزی را نابود کرده و به قتل رساند- پیش نویس تازه را به همراه تهیه کنندگان آن در معرض پرسش و پاسخ های فراوان و پیچیده این هیئت گذارد. آخرین مورد آزمایش و بررسی در اواخر اکتبر گذشته با استفاده از گروه سومی صورت گرفت. سرانجام همه گروهها به نتیجه واحدی رسیدند: اطلاعات دریافت شده درست است و جعلی نیست. در نیمه نوامبر آژانس های اطلاعاتی آماده شدند تا پیش نویس نهایی را تهیه کنند. از دیگر سو، هرچه گزارش به مراحل پایانی خود نزدیکتر می گشت تا برای ارائه به کاخ سفید و کنگره آماده گردد، زمان نیز از منظر سیاسی حساس تر می شد. در حالیکه سازمان "برآورد و بررسی اطلاعات" خود را برای آخرین مرحله کار خود آماده می کرد کاخ سفید نیز درحال آماده کردن کنفرانس مهم آناپولیس در مریلند بود. بخش مهمی از هدف کنفرانس متحد کردن و گردآوردن کشورهای منطقه خاورمیانه بر ضد ایران بود. سرانجام "هیئت مدیره آژانس اطلاعات ملی" در روز بیست و هفتم نوامبر - یعنی در همان روزی که نمایندگان کشورهای مختلف در آناپولیس گرد می آمدند- ملاقات کردند تا گزارش خود را نهایی کنند. هیچ کس به هیئت های شرکت کننده در آناپولیس چیزی درباره این گزارش نگفت. روز بعد، مایک مک کونل، رئیس "آژانس اطلاعات ملی" در ملاقاتی مفاد گزارش جدید را به اطلاع جرج بوش و دیک چنی رساند. اگر چه مقامات اطلاعاتی تا آن زمان گزارش را از همه پنهان نگه داشته بودند، جرج بوش، اما، ساعاتی بعد آن را به اطلاع نخست وزیر اسرائیل رساند. دیک چنی، نیز، آنرا در همان روز به اطلاع ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل رساند. تا آن زمان نه کنگره، نه آژانس بین المللی وابسته به سازمان ملل، و نه متحدان اروپایی ایالات متحده از مفاد چنین گزارشی با خبر نشده بودند. آنان تنها چند ساعتی پیش از انتشار گزارش از مفاد آن با خبر شدند. این موضوع متحدان اروپایی ایالات متحده را آزرده خاطر ساخت. رابرت اینهورت، یکی از مقامات پیشین بخش جلوگیری از اشاعه سلاح های اتمی در وزارت خارجه ایالات متحده، می گوید "این دولت [دولت جرج بوش]سرانجام بهای اینکار را خواهد پرداخت. فرانسوی ها با زحمت زیاد و با به جان خریدن انتقادات فراوان در حال اجرای درخواست ایالات متحده برای گرد آوردن کشورهای اروپایی به منظور پذیرفتن تحریم شدیدی بر ضد ایران بودند، و حالا آمریکایی ها فرش را از زیر پای آنها کشیده اند".
پس از آن، نوبت بحث و جدل جدیدی فرا رسید؛ این بحث و جدل فشرده درباره انتشار یا عدم انتشار اطلاعات جدید و بازتاب محتمل آن بود. به گفته یکی از مقامات اطلاعاتی و بنا به گزارش واشنگتن پست، مایک مک کونل، مدیر "آژانس اطلاعات ملی"، سازمانی که به سان چتری همه سازمان ها و آژانس های اطلاعاتی ایالات متحده را سرپرستی و نظارت می کند، نخست با انتشار گزارش به شدت مخالفت می کرد. سرانجام از ترس درز کردن به مطبوعات و متهم شدن به تلاش برای پنهان کردن حقیقت به نفع جنگ طلبان و، نیز، متهم شدن به تکرار برخی از اقدامات سازمان های اطلاعاتی پیش از جنگ عراق، با اکراه موافقت کرد. پرزیدنت بوش و دست یارانش، پس از بررسی و هضم گزارش، بنا را بر این گذاشتند تا بر آن بخش از گزارش، که بدگمانی آنها را به جمهوری اسلامی ایران توجیه می کند، تاکید کنند. برخی دیگر از مقامات اطلاعاتی نیز رای به انتشار گزارش دادند؛ به نظر آنان، درز محتمل گزارش به مطبوعات راه را برای گمانه زنی های بیشتری هموار کرده و به افزایش بدبینی و بی اعتمادی به سازمان های اطلاعاتی ابعاد به مراتب بیشتری خواهد داد. بنابراین، مایک مک کونل به تحلیل گران آژانس دستور داد تا پیش نویس نسخه علنی گزارش را تهیه کنند.
انتشار گزارش جدید اطلاعاتی، اما، موجی از واکنش های مختلف برانگیخت. کشورهای اروپایی از گزارش شگفت زده شده و از اینکه پیشاپیش از چند و چون آن بی خبر مانده بودند، آزرده خاطر شدند. آنان، اما، با آن مخالفتی نکردند، و حتی به نوعی آسوده خاطر شدند. زیرا گزارش با دور کردن گزینه نظامی – که هیچگاه گزینه مطلوب اروپائیان نبوده است – راه را برای دیپلماسی هموارتر میسازد. کشورهای عربی منطقه و همسایگان عرب ایران - به استثنای عراق - ، اما، هم شگفت زده و غافلگیر شدند و هم از مفاد گزارش عصبانی شدند. برخی از این کشورها که، بنا به گزارش مطبوعات ایالات متحده، در ماههای اخیر به طور پنهانی به واشنگتن پیام می داده اند "یا به ایران اصلا حمله نظامی نکند یا در صورت حمله، آن را تا مرحله اشغال ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی پیش برد"، اکنون از اینکه گزارش جدید اطلاعاتی راه را بر گزینه نظامی از آنچه پیشتر بود، نیز، سختتر خواهد ساخت، بی درنگ نارضایتی خود را به واشنگتن اعلام کردند. این خشم و نارضایتی تا حدی بود که باب گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده، در سفر خود به منطقه برای شرکت در کنفرانس امنیتی بحرین، سراسیمه از انتشار گزارش انتقاد کرد و با برجسته کردن یک بخش آن- که به نظر برخی به زیان ایران است – بر خطر ایران و آماده بودن ایالات متحده برای مقابله با آن دوباره تاکید کرد. روسیه و چین، به مثابه دو بازیگر عمده دیگر مناقشه اتمی ایران، از گزارش استقبال کرده و آن را نشانه درستی مواضع گذشته خود اعلام کردند. بی شک، انتشار این گزارش فضای سیاسی بین المللی به مراتب بهتری برای روسیه در اجرای مفاد قرارداد خود با جمهوری اسلامی ایران، برای تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر، فراهم کرد.   
واکنش ها در ایران و ایالات متحده،اما، جالب بود. دولت جرج بوش، همان گونه که بنا گذاشته بود، با تاکید بر بخشی از گزارش که می گفت ایران زمانی برنامه ساخت سلاح اتمی داشته است، بر بی اعتمادی به جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد. پرزیدنت بوش دوباره همان سخنان پیشین خود را با گفتن اینکه "ایران خطرناک بود، خطرناک هست و خطرناک خواهد بود"، اعلام کرد که "همچنان گزینه نظامی را روی میز نگه خواهد داشت". در پرتو گزارش جدید اطلاعاتی، گزینه نظامی، اما، همچنانکه اغلب تحلیلگران گوشزد کرده اند، بسی کمتر از پیش خریدار دارد. ایران، اکنون،حتی اگر، به گفته این گزارش، پیش از این برنامه ساخت سلاح اتمی داشته است، در موضعی مشابه دولت لیبی- پس از توقف برنامه تولید سلاح اتمی اش- قرار گرفته است. اگرچه موضوع لیبی به سبب گره خوردن با بمب گذاری هواپیمای لاکربی پیچیده تر بوده، و ان کشور نیز روش دیگری را برای حل اختلاف خود با کشورهای غربی در پیش گرفت، اما در ماهیت، هر دو وضعیت مشابه هم هستند. در پرتو همین تحولات تازه، حتی سناتور جان مک کین، از نامزدهای جمهوریخواه ریاست جمهوری، که همواره از طرفداران حفظ و کاربرد گزینه نظامی در برابر ایران بوده است، پس از گزارش جدید برای نخستین بار از ضرورت تماس با ایران سخن گفت. او، اما، بر این باور است که ایالات متحده باید تلاش کند تا با گفتگوهای پنهانی از رهگذر کانال های غیر رسمی و پس پشت، به جای مذاکره رسمی از سوی افراد برجسته دولتی، با ایران مذاکره کند. او از این گفتگو ها به نام "گپ زدن از طریق بلک بری"، یاد کرده است. با این همه، اما، گروه نو محافظه کاران، و کسانی که خواستار کاربرد گزینه نظامی برای حل مناقشه اتمی با ایران هستند، پس از شوک نخست، با به باد انتقاد گرفتن گزارش جدید اعتبار آن را به چالش کشیدند. درست به سان نومحافظه کاران و اقتدارگرایان ایرانی که هر گاه ارگانی- مثلا قوه قضائیه که از دیر باز در اختیار آنها بوده است - نظری بر خلاف نظر آنها بدهد، برخلاف مواضع پیشین خود در ستایش آن ارگان، بلافاصله به بی اعتبار کردن آن مشغول خواهند شد، در ایالات متحده نیز نومحافظه کارانی که تا پیش از این از مدافعان اصلی سازمان های اطلاعاتی بودند،این بار اما در صف نخست کسانی قرار گرفتند که برای بی اعتبار کردن آنها می کوشند. جان بولتون، از نو محافظه کاران تندرو و سفیر پیشین ایالات متحده در سازمان ملل، در مقالات مختلف و گفتگو های گوناگون تلاش کرد درستی گزارش جدید اطلاعاتی را مورد شک و تردید جدی قرار دهد. او، و برخی دیگر از دوستانش، اعلام کردند گزارش یک تلاش سیاسی برای از ریل خارج کردن گزینه نظامی و برخورد سختگیرانه با ایران است.   
واکنش ها در ایران نیز جالب بوده است. آقای احمدی نژاد، بنا به عادت مألوف، بی درنگ آن را "بزرگترین پیروزی ایران در سده گذشته" نام گذاشت. او البته از یاد برد که خودش و سخنانش تاکنون نه تنها کمکی به مفاد چنین گزارشاتی نکرده اند، بلکه در جهتی خلاف آن به تندروهای آن سو مدد رسانده است. بر خلاف تلاش او برای منسوب کردن این دستاورد به تلاش ها و اقدامات دولت خویش و کسب اعتبار از رهگذر آن، گزارش جدید اطلاعاتی به کلی بر اخبار، گفتگو ها، و اقدامات مختلف در زمان دولت سید محمد خاتمی و سخنان هاشمی رفسنجانی استوار می باشد. از دیگر سو، برخی از افراد و گروههای منتقد دولت خواستند با برجسته تر کردن خبر شرکت آقای احمدی نژاد در کنفرانس "شورای همکاری کشورهای عربی خلیج"، گزارش جدید اطلاعاتی را تحت الشعاع قرار دهند. این گروهها مثل آقای احمدی نژاد تصور می کردند این "بزرگترین پیروزی سده" است و، بنابراین، نمی باید در اختیار دولت احمدی نژاد قرار گیرد. سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین، اما، از گزارش اطلاعاتی و انتشار آن، و هم از شرکت آقای احمدی نژاد در کنفرانس کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، استقبال کرد و آنها را گام هایی در مسیر عادی سازی روابط بین المللی توصیف کرد. برخی دیگر از گروههای منتقد دولت جمهوری اسلامی ایران، رهیافت کاخ سفید و برخی از نو محافظه کاران را در پیش گرفتند. عده ای از آنها بر بخشی از گزارش تاکید کردند که بر نظامی بودن برنامه ایران تا سال ۲۰۰٣ تاکید می کند. آن بخشی که به زعم آنها می تواند به زیان جمهوری اسلامی عمل کند. آنان از یاد بردند که این گزارش شرایط بالنسبه جدیدی را فراهم کرده است که به حکومت جمهوری اسلامی این امکان را میدهد تا در فضای به مراتب بهتری به مذاکره ادامه دهد. در عرف بین الملل کمتر دولتی را برای کاری که سالها پیش در صدد بوده است انجام دهد مورد مجازات و حمله نظامی قرار می دهند. عده ای دیگر از این گروه، اما، به سان برخی از نومحافظه کاران در صدد بی اعتبار کردن این گزارش برآمدند.
جالب تر از همه، اما، واکنش برخی از گروههایی بود که همواره از دموکراسی های غربی دفاع کرده و گاه حتی به ستایش بی چون و چرای آنها می پردازند. برخی از این گروهها و افراد که هرگونه گشایش در رابطه جمهوری اسلامی را با دنیای غرب کابوسی می پندارند که میتواند همه برنامه ها و تلاش آنها را، نقش بر آب کند، رهیافتی را برگزیدند که با درک درست و مبتنی بر واقعیت از دموکراسی های غربی متباین و ناسازگار است. برخی با پناه بردن به "تئوری های توطئه" و یا ،به گفته یک روزنامه نگار، "دایی جان ناپلئونی" با گزارش جدید برخورد کردند. حتی برخی از نویسندگانی که خطر تحلیلهای مبتنی بر تئوری توطئه را گوشزد کردند خود به همان دامی، که برای پرهیز از آن به دیگران هشدار داده بودند، گرفتار آمدند. به نظر می رسد فصل مشترکی همه گروههای سیاسی ایرانی را در برابر ایالات متحده و کشورهای غربی به هم متصل میکند. این فصل مشترک درکی است معیوب و ساده لوحانه از دموکراسی های غربی. گویی سرنوشت ما جز به ستایش بی چون و چرا یا مخالفت بی چون و چرا با دموکراسی های غربی رقم نخورده است. (۱) برخی سرچشمه این درک را تسلط اندیشه چپ روسی و تحلیلهای آن از "امپریالیسم" و دموکراسی غربی می دانند. برخی استبداد دیرپای شرقی و فرهنگ برآمده از آن را سبب اصلی میدانند، و برخی نیز آمیزه ای از هر دو را مسبب می دانند. نگارنده خود در باره ریشه این دیدگاه نظر قطعی ندارد، اما از وجود و قدرت آن به خوبی آگاه است. همه این گروهها،چه آنانی که خود را طرفداران دموکراسی لیبرال غربی دانسته، و برخی حتی ستایش گران بی چون و چرای آن،خاصه ایالات متحده، هستند، و چه آنان که از اساس و به طور بنیادی با آن مخالف هستند نوع نگاهشان به این گزارش، و پدیده های همانند آن، یکسان است. برخی از آنان با اشاره طعنه آمیز به گزارش، که مبنای خود را شنود یک مکالمه در ایران قرار داده است، چنان فرض کردند که "چرا این شنود تازه در این زمان رهگیری شده است، چگونه یک گفتگوی ساده می تواند به چنین نتایج مهمی بیانجامد،و ...". بنابراین،نتیجه گیری اغلب این گروهها و تصوری که از ساز و کار دستگاههای اداری در دموکراسی های غربی بدست دادند، یکسان بود؛ همه آنها چنان فرض کردند که دولت ایالات متحده، و اساسا همه دولت های غربی، می توانند هر گاه اراده کنند به "کارمندان و حقوق بگیران تحت امر خود" در هر کدام از ادارات تابعه دولتی "دستور" دهند تا گزارشی مطابق میل آنها تهیه کند و هرچه زودتر "به عرض رسانند". همچنین، به نظر این گروهها، گروهی که در پشت پرده همه امور این دولت ها را در دست دارند، نخست جلسه می گذارند و فکر می کنند اکنون مثلا در رابطه با ایران چه گزارشی لازم است و پس از نتیجه گیری آن را برای اجرا به عوامل خود دیکته می کنند. قدرت افکار عمومی و صدها گروه مدنی مستقل و یا همان "سگ های مراقب"، قوه قضائیه مستقل و عموما با وجدان و با انصاف، مطبوعات ِ قدرتمندی که به رغم نفوذ قوی و مخرب کمپانی ها در آن، هنوز آزادند، و دهها مورد دیگر، البته، در تحلیل این گروهها فراموش می گردند. آنها تنها در زمان گفتگو و جدل با "چپ ها"، از این مجموعه ساز و کار دموکراسی لیبرال و جامعه مدنی آن یاد می کنند. واقعیت، اما، خلاف این تصورات است. هم اکنون جنجالی که در ایالات متحده درباره نابود کردن نوار ویدئویی بازجویی از برخی اعضای تروریست القاعده از سوی یکی از مقامات سازمان "سیا" در جریان است، به خوبی نشان میدهد که قانون و اجرای آن تا چه حد در یک جامعه دارای لیبرال دموکراسی اهمیت دارد. هسته اصلی دموکراسی های لیبرال حاکمیت قانون و قوه قضائیه مستقل است. تنها این نکته آنها را از اغلب کشورها- حتی آنانی که یک دموکراسی نوپا یا نیم بند دارند- متمایز می کند. چون اغلب کشورهای جهان قوانین اغلب خوبی دارند، از اجرا، اما،خبری در آنها نیست. برای همین است که در دموکراسی های غربی هر اداره و وزارت خانه ای یک لشکر حقوق دان و وکیل را جزو کارمندان خود در استخدام دارد تا همواره در برابر شکایت شهروندان به جرم مراعات نکردن قانون از خود دفاع کند. بنابراین، می توان انتشار گزارش اطلاعاتی و زمان خاص آن را مورد چون و چرا و گمانه زنی قرار داد، می توان پنداشت که سازمان های اطلاعاتی و بخش های مختلف اداری در اینگونه کشورها در مواقعی گزارشی را پنهان سازند، عمدا منتشر کنند، بخشی را محرمانه نگه دارند، اطلاعات خاصی را درباره کشور خاصی - مثلا ایران- منتشر کنند و در مورد کشور دیگر آن را سری نگه دارند- مثلا گزارش از کمک های سعودی به برخی گروههای ترور در عراق- ، و دهها مورد دیگر که بنا بر سیاست های دولت وقت و منافع ملی آنهاست. جعل گزارش با دستور قبلی و به کار گیری صدها کارمندی که مطابق فرهنگ و سنت خود یاد گرفته اند که بر طبق قانون اساسی و موضوعه کشور خود اقدام کنند،اما، کاری است که اگر صورت هم بگیرد، بسیار نادر بوده و زود نیز از سوی برخی از همان کارکنان، بدون بیم و هراس، در اختیار روزنامه ای گذارده می شود و رسوایی برای آن اداره یا دولت پدید می آورد. بنابراین، باید چشمها را شست و واقعبینانه گزارش اطلاعاتی جدید را بررسی کرد.
سرانجام، اما، در پس همه این پس لرزه های پس از انتشار گزارش اطلاعاتی جدید، اما، یک نکته اکنون روشن است: این گزارش وضعیت پرونده اتمی ایران و رویکرد قدرتهای بزرگ در برابر آن را به دو دوره تقسیم کرده است. بنابراین، سخن گزافی نیست اگر بگوییم "بحران پرونده اتمی ایران" پیش از گزارش، و "بحران پرونده اتمی ایران" پس از گزارش. این، البته، بدان معنی هم نیست که همه چیز به سود ایران رقم خورده است، نتیجه ای که برخی از بیم آن مجبور شدند واقع بینی را درباره این گزارش از یاد برند. برخلاف آن، این بیشتر به این می ماند که یک بازی که داشت به زیان کامل ایران و به سود برنامه جنگ طلبان و نئو کان ها تمام می شد با سوت یک داور- داوری که داوری اش برای افکار عمومی ایالات متحده و کشورهای متحد آن مهم است - دچار ایست شد. این داور، سپس، اعلام کرد ایران به رغم خطاهای نیمه نخست بازی، اکنون دیگر آن خطا را مرتکب نمی شود، و تازه بقیه بازی هم با بودن توپ در دست ایران و از نقطه بالنسبه مطلوبی برای او، آغاز خواهد شد. بنابراین، ایران می تواند با این فرصت به گل تساوی دست یابید یا حتی به گل برتری، و هم می تواند این فرصت را از دست بدهد و حتی دوباره خطا کند. اما، با همین تغییر، بازی بسیار با پیش تفاوت دارد. پیش از سوت این داور توپ نزدیک دروازه ایران و در دست حریف - نو محافظه کاران و جنگ طلبان- بود که داشت خود را برای گل نهایی آماده میکرد. به دیگر سخن، این گزارش شرایطی را فراهم کرده است که قطار مصالحه جمهوری اسلامی ایران با سازمان ملل و کشورهای غربی درباره برنامه اتمی اش، که به سبب مواضع دولت آقای احمدی نژاد و برخی از تندروهای ایالات متحده، از ریل خارج شده بود، دوباره به ریل برگردد. بنابراین، گمانه زنی برخی تحلیلگران مبنی بر گفتگوهای پشت پرده ای با هدایت آقای هاشمی رفسنجانی و با رضایت و هماهنگی آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و آگاهی کسانی چون سید محمد خاتمی و علی لاریجانی برای حل و فصل اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران در جریان است، شاید اکنون چندان بی معنی نباشد.

پانوشت:
۱) اکبر گنجی اخیرا در مقاله ای بر ضرورت بحث و گفتگوی ایرانیان را درباره ایالات متحده و نسبت ما ایرانیان با آن تاکید کرده بود. استقبال از این گفتگو و توسعه آن به همه دموکراسی های غربی و درک ما از آنها می تواند به حل بسیاری از چالش های پیش روی جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان مدد رساند.

تهمورس کیانی، سیاتل(ایالات متحده)، بیست و هشتم آذر ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش شمسی
tahmoures_kiani@yahoo.com