چه گوارا و سوسیالیسم مصادره شدنی نیستند


فواد شمس



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ مهر ۱٣٨۶ -  ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷


مصادره گفتمان ها و آرمان های انسانی یکی از پایه های اساسی حاکمیت در ۳ دهه اخیر بوده است. البته مصادره کردن آن ها به همراه قلب المعنا کردن آن ها صورت می گرفته است.
از ابتدای قیام بهمن ۵۷ گفتمان ضد امپریالیستی با تلفیقی از ملی گرایی و ناسیونالیسم ایرانی مصادره شدند تا در خدمت گسترش اسلام سیاسی و زندگی انگل وار آن در کنار مناسبات جهانی سرمایه داری در خاور میانه باشد.
در ادامه این پروژه با روی کار آمدن دولت جدید که گویا به خاطر کسب امتیازات بیشتر بر سر میز مذاکره با سرمایه داری جهانی به سرکردگی آمریکا نیاز دارد که بر رنگ و لعاب شعار های ضد امپریالیستی اش جلای تازه ای بدهد کلید خورد.
این پروژه با دعوت از روسای جمهور ونزوئلا و نیکاراگو و حمایت از جنبش های ضد آمریکای در کشور های آمریکی لاتین و آغاز شد اما در آخرین اقدام به بن بست رسید. دعوت از فرزندان ارنستو چه گوارا انقلابی افسانه ای قرن ۲۰ و سخنان محکم دختر او در دفاع از سوسیالیسم و اصول ماتریالیسم دیالکتیک موجب آن شد که در میان جناح های مختلف نزدیک به حاکمیت و دنباله چه های دانشجویی آنان هراس بیافتد.
برای بررسی این امر باید چند نکه را در نظر گرفت. اگر چاوز و اورتگا به خاطر منافع کوتاه مدت اقتصدی شان حاضرند از اصول خود کوتاه بیاینند مطمئنا فرزندان بزرگترین ارمان گرای قرن ۲۰ حاضر نیستند ارمان شان را فدای منافع کوتاه مدت بکنند.

آیا ضدیت با امپریالیسم مبنای مشرک است؟

به گمان برگزار کندگان نشست "چه مثل چمران" ۱صرفا مبارزه با آمریکا می تواند مبنای درستی برای اتحاد باشد. این گمانه متاسفانه در میان چپ ایران نیز سابقه داشته! اما دختر چه گوارا زمانی که از حقوق زن در جامعه صحبت می کند. زمانی که اعلام می کند پدرش یک ماتریالیست بوده که هیچ گاه با خدا ملاقات نداشته و زمانی که اعلام می کند پدرش به هیچ حقیقت مطلقی ایمان نداشته دارد خطوط تفاوت را با اسلام گرا های ضد آمریکایی و ناسیونالیست های وطن پرست ضد خارجی روشن می سازد. البته این صورتبندی فورمالیستی و ظاهری است. مبنای درست خط کشی این ضدیت باید بر اصول پایه ای یعنی منافع طبقاتی باشد.
اسلام سیاسی از نظر دگرگون ساختن روابط طبقاتی ـ اجتماعی هیچ آلترناتیوی در مقابل نظم سرمایه داری ندارد. این ها تنها انگل وار بر این نظم چسبیده اند و می خواهند از آن برای خود امتیاز بگیرند.
البته به نظر می رسد که در آینده نه چندان دور چاوز و اورتگا دیگر چپ گرایان آمریکای لاتین نیز باید تکلیف خود را روشن کنند. آنان نیز یا باید بین منافع آنی و زودگذر خود که مبتنی بر گرفتن کمک های مالی از نظام ایران است و منافع واقعی و بلند مدت طبقاتی که گره خورده با طبقه کارگر ایران و مردم آزادی خواه ایران است یکی را انتخاب کنند. البته این انتخاب به تلاش مبارزان سوسیالیست و آزادی خواه ایران نیز بستگی داد.

تفاوت چمران و چه گوارا ؟

در چند سال اخیر می خواهند چمران را جای چه گوارا جا بزنند که البته این امر مورد اعتراض طیف های صادق تر اسلام گرایان قرار گرفته است در این زمینه مسئول بسیج دانشگاه شاهد می گوید: " چمران و چه گوارا به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند".۲
البته نباید تصور کرد که این بسیجی ها صادق و ساده دل ادامه دهندگان واقعی چمران هستند بلکه چمران عضوی از جریان نهضت آزادی بود. در این باره در سطور پایین تر خواهیم پرداخت.
اما در ادامه نکته بسیار خوبی از طرف این بسیجی عزیز و شاهد مطرح می شود ایشان در مورد تفاوت چمران و چه گوار می گوید: " شهید چمران یک مجاهد، مسلمان ، عارف، انقلابی و شیعه بوده است و چه‌گوارا فردی با عقاید کاملا مادی و غیرالهی بوده است. تنها نقطه مشترک آنها، داشتن روحیه مبارزه با ظلم است اما مقایسه این دو در سایر جهات جفا به شهید بزرگوار ایران خواهد بود."۳
ما نیز تاکید می کنیم که چمران کسی بود که در جهاد انسان ها را تنها به خاطر عقاید شان که متفاوت از عقاید مسلمانان بود می کشت. کسانی که در فلسفه جهادی آنان را کافر می نامند. ما هم تاکید داریم چمران فردی بود که به خاطر توجیه عقب ماندگی مادی و عینی جوامع شرقی به تخدیری به نام عرفان پناه می برد و البته تاکید داریم چمران پیرو مکتبی است که حقوق زنان را نیمی از مردان به حساب می آورد مکتبی که انسان ها را به جرم روابط جنسی متفاوت اعدام می کندُ مکتبی که در آن شلاق و سنگسار و اعدام جز امور متداول هستند. البته در این جا بر این نکته نیز تاکید داریم که هیچ قضاوت اخلاقی در بین نیست. بلکه تنها این کلمات را با مصادیق عینی برای مخاطبان معنا کردیم.
اما چه گوارا فردی بود که بر مبنای عقاید مادی یا همان اصول علمی ماتریالیسم دیالکتیک برای رفع مناسبات نامطلوب نظام سرمایه داری مبارزه می کرد. البته در جای خود روش و دست آورد های او البته در چارچوب همان اصول سوسیالیسم علمی قابل نقد است. اما مشکل اش این نبود که الهی نبود ! حال خود این عبارت این دانشجوی شاهد بسیجی را معنا کنید که می گویند: " تنها نقطه مشترک آنها، داشتن روحیه مبارزه با ظلم است اما مقایسه این دو در سایر جهات جفا به شهید بزرگوار ایران خواهد بود"۴
به واقع جفا در حق چه کسی دارد روا می شود؟ جفای واقعی در حق چه گوارا است که او را با کسی مقایسه می کنند که هنوز هم در کردستان ایران هر غبار راه او را لعنت می کنند . کسی که مادران داغدار زیباترین فرزندان آفتاب و باد در کردستان ایران از ظلم و ستمی که چمران و امثال او در جنگ داخلی به مردم آن جا کرده اند سر از سجاده باز نگرفته اند! آقایان منصف باشید! لطفا نام چه گوارا را لجن مال نکنید!
چمرانی که در سر مسئله جنگ داخلی کردستان به جرات می توان گفت که در دفاع از مام میهن و نظم سرمایه داری و.... سنگ تمام گذاشت. چمرانی که در هر گوشه گوشه ی کردستان اکنون هزاران خانواده داغدار کشتار هایی هستند که او در سال های انتهایی دهه ۵۰ به راه انداخت!؟
این است چهره واقعی چمران! ای کاش به دختر چه گوارا این ها را می گفتیم تا بهتر بداند با چه کسانی برخورد دارد! اما رفقای چپی که هنوز در فکر اتحاد ضد امپریالیستی با این قبیل عناصر هستند باید اندکی تاریخ را مرور کنند!

میزان اعتقاد لیبرال های وطنی به آزادی بیان

البته جالب ترین نکته میزان تحمل لیبرال های وطنی در مقابل تفکرات چپ است که در داستان سخنرانی دختر چه گوارا نمود واضح تری پیدا کرد. البته این امر به سابقه تاریخی لیبرالیسم وطنی ایرانی ـ اسلامی باز می گردد. ریشه هایش را به طور مثال در تشکل نهضت آزادی که نماینده واقعی این جریان فکری است می توان یافت. چمران نیز عضوی از این تشکل است.
حال ادامه دهنده گان راه این لیبرالیسم وطنی، انجمن اسلامی هایی که دست پخت "جناب مهندس بازرگان بانی نهضت آزادی" در دانشگاه می گویند نباید تریبون به جریانات مارکسیستی داد: " دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران گفت: نباید تریبون را به دست کسانی داد که از اندیشه‌های مارکسیستی و الحادی خود دفاع می‌کنند "۵
البته ایشان واقعا جانب انصاف را رعایت کرده و به درستی تباین آرمانی بین سوسیالیسم و اسلام را بیان کرده است: " وی ادامه داد: این که از تریبون یک تشکل رسمی در جمهوری اسلامی تبلیغ مارکسیسم - لنینیسم می‌شود هیچ‌گونه با منطق آرمان‌گرایی اسلامی سازگاری ندارد."۶
البته در ادامه آمده است که باید آزادی بیان را پاس داشت: "بسیار پسندیده است و پاس داشتن آزادی بیان و احترام به نگاه دیگران و تفکر آراءشان قابل تأمل است." ۷
البته در ادامه میزان اعتقاد ایشان به آزادی بیان را بررسی می کنیم. ایشان آزادی بیان و عقیده را در این می دانند که عکس شریعتی باید در دیوارها به جای عکس چه گوارا باشد: " همین افراد که یاد چه‌گوار را گرامی می‌دارند امروز اجازه نمی‌دهند حتی عکس شریعتی را به عنوان شخصیتی برجسته معرفی کنیم." ۸
گویا ایشان چندان به تلویزیون جمهوری اسلامی نگاه نمی کنند که به طور متداول دارد از دکتر شریعی نام می برند! دوست عزیز باید بدانند که شریعتی و امثال او چندان مسئله ای برای حاکمیت نیستند. حاکمیتی که حتی مصدق و ملی گرا های غیر دینی را هم مصادره کرده برایش کاری ندارد شریعت را هم مثل یک فرزند نا خلف اما مسلمان سر سفره اش قبول کند. چون همه از آب شخور یک منافع طبقاتی خاص سر چشمه می گیرند.
البته ایشان در ادامه معنای واقعی تبادل فرهنگی را هم برای ما روشن می کند. البته مشکل آن جاست که ایشان بهتر بود به فرهنگ لغات مراجعه می کرد تا بفهمد تبادل یک عمل دو طرفه است نه این که تنها یک طرف به دیگری فرهنگ آن هم از نوع " جمال الدینی اسد آبادی " و شهدای گرانقدر دیگر اسلام! صادر کند:
" چراکه ما هیچ‌گاه تفکرات آن‌ها (کمونیست‌ها) را قبول نداشته‌ایم و کوبا با ما ۱۸۰ درجه تفاوت دارد. اگر بحث تعامل و تعادل فرهنگی است، باید از سوی طرف مقابل نیز همایش‌هایی برای بزرگداشت شهید چمران، سید جمال‌الدین اسد‌آبادی و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی شاهد باشیم." ۹

آیا گفتمان سوسیالیستی قابل مصادره است؟

در ابتدای متن اشاره کردیم که جمهوری اسلامی قصد دارد گفتمان های مختلف را مصادره کند. در این چند وقت بار ها دیده ایم که چگونه گفتمان ناسیونالیستی رنگارنگ به وسیله آنان مصادره شده است. گرامی داشت شعرای فارسی زبانی که نمادی از ناسیونالیسم ایرانی اند، مطرح کردن بحث قومیت ها در قالب ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، مطرح کردن کوروش کبیر و تاریخ گذشته عظیم ایران داستان فیلم ۳۰۰ و....
همه و همه نشان از عزم جدی حاکمیت برای استفاده از این گفتمان بری منافع خود که همانا امتیاز گیری از طرف های خارجی در مناسبات سرمایه داری جهانی است می باشد. در این میان حاکمیت یک پروژه نیز برای مصادره گفتمان سوسیالیستی و ضد امپریالیستی هم داشت. متاسفانه به خاطر انحرافای که در میان طیفی از نیرو های به اصطلاح چپ وجود داشت این بستر برایش فراهم شد. طیفی که به واقع می توان آنان را در بهترین حالت جناح تندروی همان ملی گرای های ایرانی انست اما با رنگ و لعاب چپ!
حال در این شرایط که گویا یکی از فاز های این پروژه که همانا سو استفاده از شخصیت های مبارز چپ مثل چه گوارا است شکست خورده فرصت بررسی بهتری برای ما به وجود آمده است.
نقطه تباین چپ ها و سوسیالیست ها با حاکمیت فعلی را باید در دیدگاه آنان نسبت به منافع اجتماعی ـ طبقاتی شان جستجو کرد. اسلام سیاسی در خاورمیانه هیچ جایگزینی برای مناسبات سرمایه داری ندارد! خود جزئی از سرمایه داری متاخر است. صورتبندی از این نظم بربریت وار! به جرات می توان گفت جناح های تندرو تر آن برای رفورم های اقتصادی تحمیلی سرمایه جهانی آمادگی بیشتری دارند همان طور که می بینیم بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد و مطرح شدن ارجای اصل ۴۴ قانون اساسی حاکمیت اسلامی و بی کار سازی و تعرض گسترده به طبقه کارگر همه و همه نشان دهنده ی آن است که اسلام سیاسی تنها می خواهد با گرفتن امتیاز های بیشتر به نظم جهانی سرمایه بپیوندد!
در این میان تصور کودکانه ای که برخی از جوان های لیبرال وطنی در این همان گفتمان چپ و سوسیالیستی با اسلام سیاسی دارند تنها لبخندی از سر دل سوزی برای ما بر می انگیزد! بهتر است این دوستان نیز به همان جریانات اصلی و بستر اصلی شان مثل نهضت آزادی بپیوندند ودر کنار قبر کوروش کبیر در حالی که برای دفاع از منافع ملی (بخوانید منافع طبقه مسلط ملی) رژه می روند سرود ای ایران را با صدای بلند بخوانند!

۱- گزارش سخنرانی دختر چه گوارا / در آوای دانشگاه بخوانید
۲- خط قرمز لیبرالیسم ایرانی: نباید برای اندیشه‌های مارکسیستی تریبون فراهم کرد / مصاحبه ایسنا با فعالان اسلام گرای دانشجویی / در سایت سلام دموکرات بخوانید
۳-همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید
۴- همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید
۵- همان / در سایت سلام دموکرات بخوانید
۶- همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید
۷- همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید
۸- همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید
۹- همان/ در سایت سلام دموکرات بخوانید