وقت بیدار شدن است
پاسخی به نوشته خانم ناهید حسینی درباره کنفرانس بنیاد پژوهش زنان ایرانی


سیمین رویانیان


• من یکی از زنان ایرانی هستم که در هیجدمین کنفرانس بنیاد پژوهش زنان ایران شرکت کردم و تمام سه روز را در آنجا بودم و به تمامم سخنرانیها گوش دادم. از آنجا که در دوران کنفرانس همه شرکت کنندگان نظرات متفاوت خود را بیان داشتند فکر نمی کردم که بعد از کنفرانس به جای ادامه بحثهای سیاسی و مبادله نظر و از هم یادگیری بعضی افراد به نوشتن مقاله های خصمانه بپردازند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ شهريور ۱٣٨۶ -  ۱ سپتامبر ۲۰۰۷


من یکی از زنان ایرانی هستم که در هیجدمین کنفرانس بنیاد پژوهش زنان ایران شرکت کردم و تمام سه روز را در آنجا بودم و به تمامم سخنرانیها گوش دادم. از آنجا که در دوران کنفرانس همه شرکت کنندگان نظرات متفاوت خود را بیان داشتند فکر نمی کردم که بعد از کنفرانس به جای ادامه بحثهای سیاسی و مبادله نظر و از هم یادگیری بعضی افراد به نوشتن مقاله های خصمانه بپردازند و جالب این که بعصی از نکاتی را که مورد حمله قرار داده اند واقیعت نداشته و تحریف شده است. هیچ یک از این گزارشات به محتوی سخنرانیها بطور مشخص برخورد نکرده اند. بنابراین نه نویسندهً سخنرانی و نه خوانندگان این مقاله ها چیزی می آموزند که به بهبود کنفرانسهای بعدی کمک کند. از همه قابل توجه تر آن که تا به حال حداقل دو نفر از زنانی که در کنفرانس شرکت نداشته اند مقاله های بسیار خصمانه در مورد کنفرانس و سخنرانان نوشته اند بدون اینکه به محتوی سخنرانیها کوچکترین برخوردی بکنند و تنها به اشخاص حمله کرده و تهمت زده اند.   
من بدین منظور برای روشن شدن بحثهای خانم حسینی، در این نوشته سعی می کنم از نوشته خود ایشان استفاده کنم و به باز کردن مطلب بپردازم.
ایشان می گویند که سنخرانان کنفرانس امسال واشنگتن اکثراً "ضد امپرایالیست های وطنی بودند"
لحن کلام چنان است که این نسبت "ضد امپریالیست وطنی" بگوش، صفتی منفی می آید. من نمی دانم معنی
"وطنی" در دنبال ضد امپریالیست چیست. چون ما ایرانی هستیم لابد باید آن را "ضد امپریالیست های ایرانی" ترجمه کرد. در آنصورت در تعجب هستم که چرا لغط "وطنی" با تمسخر اضافه شده است. معمولا وقتی عبارتی داخل گیومه قرار می گیرد بدون اینکه نقل قول باشد، نویسنده می خواهد بگوید باصطلاح. آیا مقصود خانم حسینی اینست که سخنرانان باصطلاح ضد امپریالیستی بودند؟ یا اینکه ضد امپریالیستی بودن را مسخره می کند. وقتی تمام نوشته را می خوانیم متوجه می شویم که ایشان ضد امپریالیستی بودن را تمسخر می کنند.
من فرض می کنم که "امپریالیسم" برای خوانندگان احتیاج به تعریف ندارد. به این می پردازم که چرا ضدامپریالیست بودن مسخره است؟ دولت آمریکا خود قبول دارد که ابرقدرت است و آنها که نمی خواهند لغت امپریالیسم را بکار ببرند امروز به آمریکا لقب "امپرطوری" (Empire) می دهند. امپراطورها معمولاً محبوب مردم نیستند چون "امپراطوری" به معنای کشور عظیم و پر قدرتی است که معمولاً از طریق جنگ و حمله به تسخیر کشورهای دیگر می پردازد. امروز فکر نمی کنم کسی، با دید راست گرایا چپ گرا، این امر را که افغانستان و عراق کاملاً تحت سلطه آمریکا هستند زیر سوال بگیرد. البته مخالفین سیاست آمریکا؛ این سلطه را تسخیر می خوانند و طرفداران سیاست آمریکا این لغت را بکار نمی برند. در عین حال، دولت آمریکا هر روز ایران را تهدید می کند، انواع تحریم های اقتصادی را به مردم ایران تحمیل کرده است، و کشتی های جنگی خود را به خلیج فارس فرستاده است و به اشکال مختلف تبلیغات علیه ایران میکند و... بنا براین، چرا مضحک است که زنان ایرانی که با اینکه در خارج از ایران زندگی می کنند هنوز رابطه سیاسی، فرهنگی و احساسی با زادگاه خود دارند، با سیاست های جنگی و تعرضی آمریکا در خاورمیانه و بطور مشخص ایران، مخالف باشند؟
از آنجا که کنفرانس در آمریکا بر قرار شد و آمریکا کشوری است که امروزه مهمترین مساله روز آن؛ در صفحه اول روزنامه هائی مانند واشنگتن پست و نیویورک تایمز، مقوله جنگ آمریکا در عراق و درگیری آن با ایران است، طبیعی است که افشاء نظرات سوء دولت آمریکا علیه مردم ایران در دستور کار قرار بگیرد. چنین سخنرانی هایی که در واقع در خدمت کار برای صلح و جلوگیری از امکان جنگ یا مداخله دولت آمریکا در مسائل داخلی ایران است رابطه تنگاتنگ با مسائل زنان ایران دارد. بحث تئوریک و علمی درباره رابطه مستقیم و تنگاتنگ بین جنگ و صلح و زنان بحثی است بسیار طولانی که در باره آن فراوان نوشته شده است. بطور مختصر میگویم که زنان در جنگ ها نه تنها خانه و کاشانه و افراد خانواده را از دست می دهند، بلکه مورد تجاوز جنسی هم قرار می گیرند و سالهای طولانی پس از اتمام جنگ هم با مسائلی ناشی از جنگ، مانند فقر و فحشا وامراض مقاربتی و پناهندگی درگیر هستند. البته این مسائل گوشه کوچکی از مسائل قبل و بعد از جنگ است، از نظر سیلسی از آنجا که دوران جنگ شرایط زندگی غیرعادی است و مبارزه داخلی برای حقوق فردی و انسانی مشکل میشود و تمام توان زنان صرف دفاع و حفظ فرزندان، فراهم کردن غذا و احتیاجات روزمره و نگهداری از مجروحین می شود. مبارزه برای حقوق فردی، سیاسی و قانونی برای نسلی به عقب می افتد. اگر نتیجه جنگ پناهنده شدن باشد زنان بیش از پیش درگیر امرارمعاش روزانه خانواده اشان میشوند و بکلی حقوق اولیه شهروندی را از دست می دهند. بنابراین بسیار لازم و به موقع است که در زمانی که کشورمان تحت تهدید حمله نظامی و دخالت کشورهای خارجی برای آوردن "دمکراسی" است، کشوری که بوضوح هدیه "دمکراسی" آن را در عراق می بینیم، کنفرانس زنان ایرانی به مساله امپریالیسم و خطر آن برای آنان بپردازد.

در بخشی دیگری می فرمایند "در آن لحظه احساس می کردم که اگر آمریکا می توانست در وجود یک انسان تجسم پیدا کند، شاید ده ها بار به وسیله کمیته محلی زنان اعدام می شد". این جمله ایشان در واقع ربطی به بحث کنفرانس زنان و کمیته محلی آن ندارد، بلکه از عکس العمل احساسی خانم حسینی در رابطه با فردی که به عنوان دشمن شناخته میشود، صحبت می کند. بنظر می رسد که خانم حسینی موافق اعدام مخالفین هستند که احساس کردند که کمیته محلی هم دشمن خود را می خواهد اعدام کند.
صحبت ضد امپریالیسم آمریکا، و در این مورد مشخص در رابطه با عملکرد واقعی (نه ذهنی) آن در خاورمیانه امروز، صحبت از صلح و مخالفت با جنگ ها و سیاست های خارجی دولت آمریکا در خاورمیانه و مشخصاً مضار آن برای مردم ایران است. اینکه چنین دشمنی که زندگی و خانمان مردم عراق را به آتش و خون کشیده است افشاء شود ربطی به افراد ندارد.
در واقع، تا آنجا که من می دانم و در بحث های گروه پژوهش زنان واشنگتن (کمیته محلی از میان آن انتخاب شد) کم و پیش شرکت داشته ام، اکثریت این فعالین حقوق زنان، بطور مشخص علیه حکم اعدام هستند و بعضی از آنان در فعالیت های ضد اعدام شرکت دارند. بنابراین من می دانم که خودم، و بسیاری از این زنان حتی خواهان اعدام رهبران دولت آمریکا نیستیم. بلکه امید است که روزی مردم در دادگاههای عدالت، به قضاوت آنان بنشینند. بنابراین همانطور که گفتم، این جمله خیالاتی تنها از احساسات خشمگینانه خانم حسینی سخن می گوید.

خانم حسینی این گفته یکی از افراد کمیته محلی را که "فرض می کنیم بچه ای تب دارد و در همان حال نیز می خواهد زیر ماشین هم برود، شما ابتدا تبش را قطع می کنید یا او را زیر ماشین رفتن نجات می دهید؟" مورد تمسخر قرار می دهد.
درک خانم حسینی از این گفته این است که، "یعنی به اعتقاد این دوست عزیز، جمهوری اسلامی حالت بچه معصومی را دارد که باید او را در آغوش بگیری مبادا به خاطر هذیان گفتن زیر ماشین برود و حال خود مفصل بخوانید تا آخر این داستان را!"
نمی دانم آیا خانم حسینی واقعاً معنی این مثال را درست درک نکردند یا سفسطه می فرمایند. از آنجایی که کنفرانس از طرف مدافعین حقوق زنان و نه مدافعین جمهوری اسلامی، برگزار شده بود، فرزند معصوم ما "جنبش زنان ایران" است، دولت آمریکا و احتمال جنگ ماشینی است که ممکن است این فرزند معصوم یعنی جنبش زنان ایران را تا پای مرگ مجروح کند، مشکلات ناشی از سیاست های داخلی جمهوری اسلامی ایران برای زنان و جنبش آنها در ایران، همان تب حاد است.
آنچه این دوست عزیز با این مثال بیان کرد این بود که با اینکه ما باید به مسائل و مشکلات زنان بپردازیم و تب را معالجه کنیم اما در این مقطع زمانی باید با تمام توانایی، خود را بین این فرزند عزیز و خطر ماشین قرار بدهیم. در اینجا باید اشاره کنم در مثل مناقشه نیست. امیدوارم دیگران انتقاد نکنند که چرا جنبش زنان به مثال کودک مطرح است و آن را توهین بداند. در این مثال، جنبش زنان ایران به مانند کودک عزیز ماست و باید آن را از خطرات فراوان حفظ کنیم.

در خط دیگری ایشان می گویند "جالب اینجاست که آمریکا جامعه ای است که امکانات را بطور نسبتاً عادلانه در اختیار همگان قرار می دهد... البته این مسله خود صبحت دیگری است." من موافق هستم که بحث عدالت یا بی عدالتی در سیاست های داخلی آمریکا بحث دیگری است و من هم به آن نمی پردازم چون طولانی است. از آنجا که صحبت از عدالت بین سیاهپوستان و سفید پوستان شد، یک آمار برای مثال عرضه می کنم: با اینکه سیاهپوستان حدود 10% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند، اکثریت بی خانمانان و زندانیان در آمریکا سیاه پوست هستند و متوسط درآمد سیاه پوستان در آمریکا از تمام نژادهای دیگر پایین تر است. اما سخن اصلی ما بحث سیاستهای داخلی دولت آمریکا نیست، بلکه جانبداری از صلح و مخالفت با سیاستهای خارجی و جنگ افروز آمریکا در خاورمیانه است که مردم ایران را تهدید به خطری عظیم می کند. حتی اگر بپذیریم که سیاست های داخلی دولت آمریکا بسیار دمکراتیک و عادلانه هستند، ما زنان ایرانی که در آمریکا زندگی می کنیم، باید بسیار خود مرکز بین و خودخواه باشیم که بخاطر حفظ موقیعت خود، از انتقاد به سیاست های خارجی آمریکا خودداری کنیم. بنابر دلائل خانم حسینی، آنها که در آمریکا شرایط اقتصادی خوب دارند، نباید از دولت آمریکا انتقاد کنند. در این صورت، تمام افراد آمریکایی هم که در جنبش صلح و عدالت خواهی آمریکا شرکت دارند، محکوم هستند.

در مورد انتقاد ایشان از خانم شهرنوش پارسی پور سخن زیادی نمی گویم چون خانم پاسی پور که نویسنده بارزی هستند. اگر بخواهند، خود پاسخ خواهند داد. من شخصاً با نظرات خانم پارسی پور در مورد "صیغه" توافق ندارم. اما جالب اینستکه خانم پارسی پور یکی از شرکت کنندگان در کنفرانس بودند که به طرح مساله امپریالیسم از طرف یکی از سخنرانان اعتراض می کردند. بنابراین دفاع از "صیغه" هیچ رابطه مستقیمی با کمیته برگزار کننده ندارد و خانم پارسی پور مانند دیگران حق آزادی بیان دارند. خانم حسینی باید بحث در مورد صیغه را در نوشته ای درباره ایشان بیان کند. خانم پارسی پور به پاس مجموعه کار نویسندگیشان و غنی کردن ادبیات فمینیستی ایران، به عنوان زن سال انتخاب شده بودند. افراد برگزار کننده کنفرانس مسئول نظرات مطرح شده در کنفرانس نیستند و خانم گلناز امین توضیح دادند که این کنفرانس محل بحث از نظرات "مختلف درباره پژوهش زنان ایرانی است و نظرات سانسور نمی شوند. در واقع اگر به پیام خانم گلناز امین توجه کنید می بینید که نظرات مطرح شده در آن بسیار متفاوت از پیام کمیته محلی است و این خود نشان دهنده اینست که این کنفرانس جائی است برای مبادله نظرات متفاوت.

خانم حسینی در رابطه با یکی از سخنرانیها می گویند "... خانم محقق ایرانی از کانادا ... که گل و شرینی به پای جمهوری اسلامی می ریخت". امیدورام بعضی خوانندگان تشویق بشوند که مقاله این محقق ایرانی خانم دکتر رکسانا بهرامی تاش را بخوانند. ایشان یک محقق مطالعات زنان هستند که تحقیق عینی در ایران در مورد کار زنان در بازار غیررسمی انجام داده است و دختران دانشجوی ایرانی در داخل ایران برای کار تحقیقی با زنان مصاحبه کرده اند و آنچه بیان شده سخنان این زنان ایرانی است که با فروش اموال کم قیمت در خیابان یا با کار خیاطی در خانه و غیره معاش خانواده خود را تاًمین و یا به آن کمک می کنند. آمار مربوط به رشد تعداد زنان در دانشگاه و امثال آن آمار بین المللی از سازمان ملل و بانک جهانی بودند و آمار دولت ایران نمی باشد. اگر به آمار انتقاد است باید مقاله ای در زمینه آمارگیری نوشت. اما خانم سخنران هیپگاه نگفتند که اگر زنان ایران دست آوردهایی داشته اند، از سرتصدق دولت جمهوری اسلامی است. بنابر تحلیل خانم حسینی، وقتی زنان در کشوری زندگی می کنند که دولت آن دیکتاتوری یا ضد زنان است، زنان آن کشور هیچ دستآوردی که متعلق به خودشان است ندارد. اتفاقاً دستآوردهای زنان را در شرایط مشکل باید عمده تر دانست، زیرا علی رغم این شرایط، زنان پیشرفت کرده اند. این تحلیل خانم حسینی، مانند تحلیل او از موفقیت های زنان ایرانی در آمریکا است، که ایشان این موفقیتها را نتیجه امکانات فراهم شده دولت آمریکا و عدالت خواهی در آمریکا می داند نه نشانه کار سخت و پشتکاری این زنان.

آنچه من از سخنان خانم معتمد آریا بیاد می آورم کوچکترین شباهتی به گفته خانم حسینی ندارد خانم حسینی ادعا می کند که "خانم معتمد آریا پیغام داد که آری دوستان همه بخوابید که جمهوری اسلامی بیدار است". آن چه من بیاد می آورم این است که خانم معتمد آریا درباره تاریخ سینمای ایران صحبت کردند و آن را به سه دوره تقسیم کردند و هیچ اشاره ای به خواب و یا بیدار بودن جمهوری اسلامی نکردند.
اگر توجه کنید آنجه خانم حسینی به سخنرانان نسبت می دهند نقل قول داخل گیومه نیست بلکه تفسیر خانم حسینی از سخنرانیها است، ان هم نه انتقاد مشخص به محتوا بلکه حمله شخصی به سخنران و به زیر سئوال بردن کل مطلب است.

بقیه نوشته خانم حسینی اعلام اعتقادات کلی خودشان است و بر من نیست که درباره آنان سخن بگویم. تنها تعجب می کنم که چگونه ایشان کوچکترین امر مثبتی در این کنفرانس سه روزه ندیدند و سخنرانان و برگزارکنندگان را در کل مورد حمله قرار دادند و نسبت هایی به آنان دادند که بر اساس تصورات ذهنی خودشان بوده است. شاید، واقعاً خانم حسینی در طول سه روز کنفرانس با "داروی خواب آور" در خوابی عمیق فرو رفته بودند و کابوس های خود را بعنوان واقیعت فرض کرده و درباره آن دست به نگارش این مقاله زده اند. برای آنچه در کنفرانس گذشته لطفا به گزارش کنفرانس در شهروند آنلان رجوع کنید.

برای اطلاعات بیشتر درباره جنگ و زنان لطفاً به این تارنما ها رجوع کنید
www.womenwarpeace.org
www.worldwidewamm.org
www.icr.org/eng/women
www.women4peace.org/2005_war_women.html