زبان قدیم آذربایجان نمیتواند ایرانی بوده باشد


پروفسور فرهاد قابوسی


• مغالطات یاد شده در نوشته کذائی از هر شخصی که باشند: علی اف، یا       مترجم، یا نویسنده نامعلوم مقاله "گاهنامه اران" و یا مولف مطلب ارسالی به جهت عدم انطباق با منطق و علم صرفا حاکی از عدم اطلاع آن شخص از موازین تحقیق اند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٨ تير ۱٣٨۶ -  ۱۹ ژوئيه ۲۰۰۷


مقدمه : اخیرا نوشته ای مجعول تحت عنوان "زبان مردم آتورپاتکان زبان ایرانی بوده است" با استفاده از مطالبی از "محققی" بنام « اقرار علی اف » بدون مرجع دقیق و نام مولف در این سایت منتشر شده است. ازآنجائیکه    مولف بی نام بدون جرئت و رود در بحث منطقی در پی جوابگوئی به مقاله راقم تحت عنوان «ملاحظاتی در زبان قدیم آذربایجان» بوده است، لازم آمد که بابت گوشزد کردن موازین مقالات علمی و منطقی و تذکر عدم دخالت در معقولات به افراد ناوارد اشاره ای به این نوشته بشود. لکن در صورتیکه مولف مذکور با ذکر بخشهائی دستچین شده (؟) از مطلب "گاهنامه آران" خواسته باشد تا اغراض سیاسی خودرا توجیه کند، مرا با آن کاری نیست.
از آنجائیکه «فرضیه ایرانی بودن زبان آذربایجان » کلا بر اساس نوشتجات کسروی بوده و من در مقاله ام ثابت    کرده ام که کلیت این فرضیه بجهت اتکا بر ترجمه غلط و فهم غلط منابع و سوء استفاده سیاسی از مبحث         زبانشناسی، اساسا غلط و متناقض است. لذا برای اهل تحقیق و افراد معقول تکلیف مسئله روشن و مقوله    ایرانی بودن زبان آذربایجان برای همیشه به زباله دان تاریخ ریخته شده است.
کما اینکه چون آنچه که من اثبات کرده ام حکمی منطقی است جوابی برای آن ممکن نیست. مگر مغالطه ای از اینگونه که مولف مرتکبش شده است: در آن نوشته نه تنها بجهت ترس از ناتوانی در استدلال اسم مولف معلوم نشده است، بلکه معلوم نیست کدام نظر از علی اف است، کدام از منابع یاد شده، کدام از مترجم کتاب مذکور، کدام از نویسنده مقاله "گاهنامه آران" و کدام به وسیله مولف مقاله ارسالی به آنها اضافه شده است: مجموعه ای درهم، غیر مستدل و بی منطق از منابع دست سوم و اساسا غلط. لذا چنین مقاله ای فاقد اعتبار و اعتنای جدی است. لکن برای جلوگیری از ایجاد شبهه برای بعضی ها تذکرات زیر لازم بنظر میرسند:

تکلیف همه منابع قدیم و جدید این بحث نظیر "ابن مقفع، استخری، ابن حوقل، مسعودی، مستوفی و مارکوارت" را من بکمک نتایج تحقیقات و نظرات مشخص متخصصین شرق شناسی نظیر "مارکوارت" و "هنینگ" بطور کاملا مستدل در مقاله «ملاحظاتی در زبان قدیم آذربایجان» روشن کرده ام، لذا نظرات ذکر شده در نوشته "زبان مردم آتورپاتکان زبان ایرانی بوده است" از نظر تحقیقی اساسا بی اعتباراند. از این میان هم چنانکه در مقاله یاد شده اثبات کرده ام نظر ابن مقفع غلط، نظر استخری بتبع امکاناتش غیردقیق و نامعتبر، نظرات مستوفی و مسعودی طبق استدلال مارکوارت ناقص و بصورت کامل صرفا ناظر بر زبان کتبی آذربایجان بوده و نظرات درست ابن حوقل و مارکوارت بعمد و یا به سهو غلط ترجمه شده اند. بطو ر خلاصه هر نظری از هر مورخ و یا محققی، از "بیرونی" گرفته تا "دیاکونوف" و حتی آنچه که برای اهلش وحی منزل باشد، بدون تطابق با منطق و دقتی که علم معاصر به آن نائل شده است نامعتبر است! مگر درجمع پان ایرانیستها که کهنه پرستی جای عقل و منطق راگرفته و جعل در مباحث زبانشناسی وسیله ای برای توجیه اغراض سیاسی شده است. چرا که وقتی من ثابت کرده ام که بر اساس تحقیقات ایرانشناسان و زبانشناسان درجه اول نظیر "مارکوارت و هنینگ" محتوای منابع یاد شده چه بوده و به چه صورتی معتبر میتو اند باشد، اگر که دلیلی منطقی در رد این اثبات در دست است باید ارائه شود وگرنه تکرار نظرات غلط و ذکر منابع درجه سوم که فاقد دقت و اعتبار منطقی هستند جز اعتراف به نداشتن دلیل منطقی و توسل به لاطائلات کهنه چیز دیگری را نمی رساند.         

علاوه بر این همچنانکه در مقاله خود اثبات کرده ام بر طبق نظر یکی از متخصص زبانهای قدیم ایران "والتر برونو هنینگ" برخلاف مغالطه مولف نامعلوم "روابط خوب زبانهای (غلط، درستش لهجه ها است) ایرانی آذربایجان جنوبی... مانند هرزنی و ... با لهجه های شمالغربی و مرکزی ایران" هیچ ربطی به نوعیت زبان آذربایجان نمی تواند داشته باشد! و باز همچنانکه در مقاله خود اشاره کرده ام، بخلاف مغالطه مولف مجهول، "دیاکونوف" در "تاریخ ماد" مشخصا وجود زبانهای مختلف در ماد قدیم را دقیقا تایید کرده و بر رابطه زبان قدیم آذربایجان که زبان عیلامی باشد با زبانهای آورال ـ آلتائی که شامل زبان ترکی است، تاکید میکند. از طرف دیگر رجوع به مقاله من روشن میکند که نظر ایرانشناس نامی "مارکوارت" در "غیر آریائی بودن ملت اران" که ناحیه ای رست در مرکز آذربایجان است، تکلیف همه ادعاهای نژاد پرستانه در مورد ایرانی بودن آذربایجان نظیر مغالطه در "ریشه مردم آذربایجان" در نوشته مولف را هم تعیین میکند. گذشته از آن غرض از "ریشه مردم" چیست و علت طرح مسئله نژاد پرستانه "ریشه و نژاد" در اینمورد کدامست؟ جز اینکه هر مطلب پان ایرانیستی در هر مورد که باشد، حتی در مورد زبان، بذاته محتوی مواضع نژادپرستانه است؟
مشکل این آقایان این است که من نشان داده ام که آنان تاکنون از سر تعصب و کوته بینی ناسیونالیستی، که جز کورکردن چشم عقل "نفع" دیگری ندارد، نه تنها بعضی از منابع را غلط ترجمه کرده اند بلکه منابع دیگر خود   را هم غلط فهمیده اند و محتوای درست منابع آنان نظیر "ابن حوقل و مارکوارت و هنینگ" دقیقا بر عکس خواست آقایان وطنپرست است. لذا بعنوان نتیجه منطقی یا باید خود را نفی کنند و یا زبان دربندند و نظیر مورد فعلی       کسانی دیگر را آنهم بطور غیر مستقیم به میدان مباجثه بفرستند که از موازین منطق و تحقیق بی بهره اند.      حرجی نیست که گریز از بحث منطقی و توسل به وسایل آنچنانی از قدیم روش این آقایان بوده است: که در      سیطره فرهنگ سنتی، حماسه گرا و شعر زده ایرانی قرون اخیر و خاصه دوران پهلوی، بجای عقل و علم و منطق همچنانکه کسروی و قزوینی خود تصریح کرده اند، از پان ایرانیسم تبعیت کرده و میکنند. کما اینکه مسئله ایرانی نبودن زبان آذربایجان بصورت طرح شده وسیله پان ایرانیستها بیشتر مسئله ای معرفت شناسانه و         منطقی است تا زبانشناسی .                                                                                                         

در خاتمه لازم به تذکر است که مغالطات یاد شده در نوشته کذائی از هر شخصی که باشند: علی اف، یا       مترجم، یا نویسنده نامعلوم مقاله "گاهنامه اران" و یا مولف مطلب ارسالی به جهت عدم انطباق با منطق و علم صرفا حاکی از عدم اطلاع آن شخص از موازین تحقیق اند.