دلنوشته های یک روزنامه نگار معترض


روزنامه نگار معترض (جان شیفته)


• آزادی آقای مصطفی تاج زاده یکی از مقاوم ترین زندانیان اصلاح طلب و قابل احترام ترین آنان در این ایام، هر چند که بسیار موجب خرسندی و شعف همه ی طیف های جنبش سبز بوده است ولی تمرکز کامل خبری بر این آزادی متاسفانه در طی چند روز گذشته موجب شده است که تا حدود زیادی وضعیت نامساعد دیگر زندانیان تحت الشعاع این مرخصی چند روزه قرار گرفته و حتی بسیاری از محافل اصلاح طلب دچار یک اشتباه بزرگ در تحلیل وقایع جاری نیز بشوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ اسفند ۱٣٨٨ -  ۱۵ مارس ۲۰۱۰


زندان اوین در طی روزهای اخیر به محله ی برو بیا تبدیل شده است و هر بار که در آن گشوده می شود تا یک زندانی برای چند روز مرخصی به بیرون بیاید هم زمان اگر نگوییم دو برابر که به همان اندازه مهمانان جدیدی را در خود جای می دهد. ظاهرا لطف سلطانی بر این امر قرار گرفته است که هیچ بندی و سلولی در این زندان بدنام، از مهمان، که از بد یا خوش روزگار شریف ترین و پاک ترین فرزندان این سرزمین بوده اند، خالی نماند و این محله ی برو بیا، هم چنان رونق همیشگی خود را حفظ کند. می توان درک کرد که همین چند روز مرخصی یک زندانی در روزهای منتهی به جشن نوروزی چقدر برای آنان و خانواده هایشان خوشایند و امیدوارکننده است. هر چند که نادیده گرفتن این واقعیت به دور از انصاف خواهد بود ولی این موضوع هرگز نباید منجر به هرگونه ساده انگاری و به راه رفتن بر اعصاب دیگر زندانیان و خانواده های چشم براه آنان تبدیل شود. ما هیچگاه فراموش نمی کنیم که خانواده زندانیان سیاسی در پشت درهای بسته ی اوین برای خنده های همسران، فرزندان و والدین هر زندانی آزاد شده چقدر خوشحال می شوند در صورتی که عزیزترین های خود آنان هنوز در اسارت زندان بوده و حتی از ملاقات حضوری نیز محروم می باشند. این منطق یک مبارزه مدنی و سیاسی – اجتماعی است که در تداوم آن همواره زندان و آزادی، مرگ و افتخار، شکست و پیروزی، امید و نومیدی، تلخ و شیرین، خنده و گریه، در هم آمیخته می شود و مبارزان چنین راهی همیشه در معرض تجربه کردن هر کدام از این هست و نیست ها قرار دارند. یک جنبش مترقی مدنی و خودآگاه هرگز نمی تواند ابعاد تلخ و شیرین این موقعیت را در یک نگرش تک بعدی و مطلق اندیش به نظاره بنشیند چرا که نه با رهائی یک زندانی مرزهای آزادی گشوده می شود و نه با تداوم اسارت یک زندانی دیگر، امیدها پایان می پذیرد. متاسفانه بسیاری از اصلاح طلبان هنوز از دوران کودکی خود رها نشده اند و در چنبره ی این یا آن، بودن یا نبودن، گیر افتاده اند و به همین دلیل با تاکتیک های حاکمیت سرکوب، خود نیز دچار اشتباه محاسبه شده و در راستای اهداف تاکتیکی رقیب دچار اشتباهات فاحشی می شوند که می تواند در آینده شکاف در درون جنبش سبز را موجب شود.                                                                                                
در طی چند روز گذشته قوه قضائیه و وزارت اطلاعات رژیم چند تن از زندانیان شناخته شده ی اصلاح طلب و همکاران مطبوعاتی ما را به بهانه ی تعطیلات نوروزی به مرخصی فرستاده است در حالی که خیل عظیم دیگر زندانیان اصلاح طلب، روزنامه نگار، دانشجو، زنان، کارگران، معلمان، فعالان سیاسی کرد، دستگرشدگان عاشورا و ۲۲ بهمن به همراه صدها تن از جوانان گمنام مبارز در کنج سلول های زندان تحت ظالمانه ترین شرایط قرار دارند. آزادی آقای مصطفی تاج زاده یکی از مقاوم ترین زندانیان اصلاح طلب و قابل احترام ترین آنان در این ایام، هر چند که بسیار موجب خرسندی و شعف همه ی طیف های جنبش سبز بوده است ولی تمرکز کامل خبری بر این آزادی متاسفانه در طی چند روز گذشته موجب شده است که تا حدود زیادی وضعیت نامساعد دیگر زندانیان تحت الشعاع این مرخصی چند روزه قرار گرفته و حتی بسیاری از محافل اصلاح طلب دچار یک اشتباه بزرگ در تحلیل وقایع جاری نیز بشوند. سیاست سرکوب رژیم نه تنها کاهش نیافته است که می توان به جرات ادعا کرد که در کنار هر آزادی موقت یا مرخصی چند روزه یی برای یک زندانی، ماشین سرکوب و دستگیری شتاب بیشتری نیز یافته است. اینکه در چنین شرایطی عده یی بسیار، فراتر از دیدن منطق یک مرخصی یا آزادی موقت در آستانه ی روز مهم چهارشنبه سوری تمام انرژی خویش را به پوشش خبری این ماجرا می دهند، دقیقا بازی کردن در زمین حریف و گام گذاشتن در همان تله یی است که نظام حاکم برای تفرقه افکنی و کم رنگ کردن تمرکز جنبش بر موقعیت روزهای حساس پیش رو پهن کرده است. اعتراض دردمندانه ی دو روزنامه نگاری که خود نیز از جمله مهمانان اوین بوده اند (ژیلا بنی یعقوب و مجتبی سمیع نژاد) نسبت به این موضوع بدون شک نه از سر حسادت و کم توجهی به شرافت جناب تاج زاده در زندان که بیشتر هشدار برای توجه و دریافتن وضع زندانیان تحت فشار و خانواده های نگران آنان بوده است. به یقین تجلیل از تاج زاده ها وظیفه ی تمام فعالان سیاسی و رسانه یی خواهد بود و مخاطب این اعتراض به هیچ وجه ایشان و خانواده ی محترمشان نبوده است و حتی استقبال تاریخی رهبران و فعالان جنبش سبز از ایشان نیز هرگز قابل ایراد نخواهد بود. ولی اینکه جنبش اعتراضی سبز تمرکز خبری – تحلیلی خود را بر این مرخصی چند روزه در آستانه چهارشنبه سوری قرار می دهد و به غفلت ناخواسته یی از وضعیت دیگر دوستان دچار می شود، می تواند همان تله یی باشد که دشمنان جنبش برای گرفتار کردن سبزها تعبیه کرده اند. حاکمیت قبلا نیز تاکتیک های تفرقه افکنانه دیگری را در مورد آزادی موقت یا مرخصی چند روزه ی زندانیان سیاسی به کار گرفته است که متاسفانه بواسطه عدم توجه کافی به آن، هم اکنون خود تبدیل به یک معضل بزرگ برای این زندانیان و خانواده های آنان به خصوص طیف های نابرخوردار از وضعیت مالی مناسب شده است. قرار وثیقه های چند صد میلیونی که گاها تا یک میلیارد تومان نیز رسیده است و توسط دادستانی و دادگستری برای زندانیان سیاسی صادر می شود دو هدف اصلی و عمده را دنبال می کند که متاسفانه با تمکین به آن وضعیت برای دیگران را مشکل تر از پیش کرده است. از یک طرف حاکمیت با صدور قرارهای صدها میلیونی می خواهد به طبقات حاشیه نشین و کم درآمد القا کند که این زندانیان از چنین تمکن مالی و پشتوانه های رفاهی برخوردار می باشند و به این طریق دروغ بزرگ خود را در ذهن آنان اثبات کند که دشمنان ولایت، طبقات پردرآمد جامعه می باشند. از طرف دیگر با صدور قرار وثیقه های سنگین بسیاری از زندانیان سیاسی که موقعیت مالی چندان مناسب یا ملکی برای تبدیل به وثیقه در اختیار ندارند در معرض یک تردید و نومیدی فزاینده یی قرار می گیرند که در نهایت منجر به بروز تفرقه ی درونی، یاس از پشتیابی خانوادگی – اجتماعی و ترسیم موقعیت "دارا و ندار" در بین آنان خواهد شد. تا زمانی که رویکرد حاکمیت سرکوب مخالفان و تکیه بر زندان می باشد جنبش اعتراضی نیز در همین راستا می بایست تمرکز خود را بر کسانی قرار دهد که زیر فشار قرار دارند و از عمده کردن امتیازات قطره چکانی حاکمیت سرکوب به شدت خودداری کنند. خوشبختانه جناب تاج زاده آن چنان که خانواده و وکیل وی گفته اند با ایستادگی بر خواسته های مشروع خود توانست بدون هیچ وثیقه یی به مرخصی بیاید و از این بابت به بازی حاکمیت برای تودیع وثیقه های سنگین تسلیم نشد که امید می رود این رویه حداقل از این به بعد به محور مطالبات و مبارزات زندانیان سیاسی و خانواده های آنان نیز تبدیل شود. دوستان سبز باید زمانی که امثال آقای تاج زاده از در اوین خارج می شود بیش از پیش توجه خود را به اخبار دوستانی چون احمد زید آبادی، منصور اسالو، بدرالسادات مفیدی، مسعود باستانی، مجید توکلی، بهمن احمدی امویی، کیوان صمیمی، شیوا نظرآهاری و صدها زندانی دیگر قرار دهند که هم چنان روزهای تلخ اسارت را سپری می کنند. آنچه که موجب آزادی تاج زاده و دیگران شده است بدون هیچ تردیدی فشار افکارعمومی و پوشش خبری اسارت آنان در فضای مجازی و مطبوعاتی بوده است بنابراین هر اقدامی که این فشار اجتماعی بر حاکمیت را به بهانه ی یک آزادی یا یک لطف ملوکانه مخدوش کند، نقض غرض خواهد بود. دوستان اصلاح طلب می بایست در این شرایط حساس به شدت از هرگونه اقدامی که موجب تعبیر و تفسیر خودی – غیرخودی می شود پرهیز کنند و به جای تمرکز بر فرد، بر اهداف جنبش اعتراضی تمرکز کنند هم چنانچه مهندس میرحسین موسوی شاخص ترین نماد جنبش سبز در دیدار با تاج زاده تاکید کردند که ما بر اهداف خود استوار ایستاده ایم. آنالیز اخبار رسانه یی مکتوب و فضای مجازی در طی این چند روز کاملا برخلاف منطق مبارزه و توجه بر اهداف اصلی جنبش بوده است. در حالی که تنها چند روز به مراسم جهارشنبه سوری باقی مانده است چنانچه یک نگاه اجمالی به سایت های منتقد و شبکه های پشتیبانی اینترنتی انداخته شود کاملا پیداست که همین آزادی آقای تاج زاده به جهت برخورد نادرست فضای رسانه یی با این موضوع، نه تنها اخبار زندانیان آزاد نشده را تحت تاثیر قرار داده است که حتی موضوعات داغی چون چهارشنبه سوری را هم به حاشیه رانده است. روانشناختی وضعیت زندان و زندانی در دوران مبارزات سیاسی – اجتماعی همواره نشان داده است که به همان اندازه که یک آزادی می تواند خوشحال کننده و شادیبخش تلقی شود در مقابل یک احساس خلاء و بی پشتوانه بودن را برای آن دیگری که در زندان مانده است و خانواده وی به وجود خواهد آورد. برخورد درست و درک منطقی این موضوع می تواند بازدارنده ی تاثیرات منفی روانی – احساسی بر خانواده های زندانیان سیاسی دربند بوده و عدم درک درست به عکس موجب بروز گسست و شکاف در بین لایه های اجتماعی معترض می شود که متاسفانه نوع برخورد اصلاح طلبان و رسانه های تحت کنترل آنان در خصوص آزادی آقای تاج زاده بدترین شکل برای پوشش خبری و تفسیری این مرخصی چند روزه بوده است. آنچه که بیشتر از آزادی فرد مهم است منطق مبارزه و واقعیت زندان است که چنین رها شدن فردی تحت هیچ شرایط و هیچ بهانه یی نباید تمرکز کانونی ذهنی و عینی یک جنبش اعتراضی از اهداف اصلی را منحرف کند. قدم گذاشتن هر زندانی سیاسی به این سوی دیوارهای زندان اوین و دیگر زندان های حاکمیت سرکوب، مبارک و مطلوب هر انسان آزادیخواه و شرافتمندی خواهد بود ولی تا زمانی که مبارزه و زندان وجود دارد ما اصل را بر اخبار زندان و مبارزه قرار می دهیم و امید است که تجربه و بحث های این چند روزه فرصتی برای رها شدن از هرگونه برداشت اشتباه از واقعیات جامعه ی در حال نبرد با پلیدی ها فراهم کرده باشد.