بوسه های شیطانی


پیرایه یغمایی


• بغض کهنه خواهم شد، از گلوی «خاقانی»
تا بگریم از اندوه، آنچنان که می دانی

بغض کهنه ای دیگر، پینه بسته، عصیانگر
تا بجوشد از چشمم، چشمه های مرجانی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ تير ۱٣٨۶ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۰۷


بر دیده ی من خندی، کاینجا ز چه می گرید ؟
خندند بر آن دیده، کاین جا نشود گریان ...
                                     خاقانی « ایوان مدائن»



بغض کهنه خواهم شد، از گلوی «خاقانی»
تا بگریم از اندوه، آنچنان که می دانی

بغض کهنه ای دیگر، پینه بسته، عصیانگر
تا بجوشد از چشمم، چشمه های مرجانی

تا ز آه دامنگیر، واژگون کنم تقدیر
وز جنون بگردانم، خط نوشت پیشانی

تا که دیده خون بارد، تا که خون بشوراند
رد پای شیطان را، از حریم یزدانی

آشیان فرو پاشید، روح زندگی کوچید
این منم که می گریم، بر هجوم ویرانی

از دوباره می خندم، باز لانه می بندم
روی باد ویرانگر، در هوای توفانی

گریه ام غمی ناسور، خنده ام امیدی دور
آن ز روی ناچاری، این به حکم نادانی

شرمگینم از باور، کاین زمان پریشان سر
غمگنانه می چرخم، در مدار حیرانی

خیز تا به هم سازیم، تا ز بُن براندازیم
این سپاه ماتم را، با نوای همخوانی

تا به کی هراسیدن، هوشیاری و دیدن
شانه های ضحاکی، بوسه های شیطانی ؟


Pirayeh163@hotmail.com