سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سه شعر از مهری کاشانی - مهری کاشانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : داریوش عزیزی

عنوان : یک توضیح
آقای دال!
اول اینکه وقتی درباره شعری می نویسید و به پاره ای از آن انتقاد دارید شرط انصاف این است که آن قطعه را در معرض دید خواننده هم بگذارید و این نقصان شما را من اینجا جبران می کنم

ما به طرزِ فجیعی لالیم
او
می شنود حرفی را
که هرگز نمی زنم
و من جواب می دهم
به سوالی
که هرگز نمی کند

همیشه وقتی حرف می زنیم
که بخواهیم رد گم کنیم.
این شعر ساختی دوتایی دارد و از تقابل بین من و او شکل می گیرد و تشکیل ما می دهد. من نمی دانم به چه دلیل شما در پاره بالا اجرای تکنیکی شاعر را غلط می دانید ای کاش کمی توضیح می دادید اگر منظورتان این است که شاعر به جای به سوالی که هرگز نمی کند بنویسد به سوالی که هرگز نمی شود و از فعل مجهول بهره بگیرد باید عنوان کنم که پیشنهاد بسیار بدی به شاعر می دهید چون با این کار ساختار معنایی شعر به کل از بین می رود و ضمیر فاعلی او که در تقابل با تو قرار دارد نقش خود را کاملن از دست می دهد علاوه براین کارکرد طنز زیرکانه شعل نیز بسیار ضعیف می شود چون استفاده از می شود در جمله به سوالی که هرگز نمی شود نقش فاعلی می تواند به هرکسی داده شود در حالی که شاعر از او و خودش حرف می زند و تمام تاکید شعر بر رابطه شاعر با او تاکید می کند.
٣۰۲۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : بهزاد دال

عنوان : فارسی
خانم حسینی عزیز،
کسی که فارسی را خوب بداند هرگر چنین نمی نویسد:

و من جواب می دهم
به سوالی
که هرگز نمی کند

برای نوشتن چنین جمله ای فعل حتما باید مجهول باشد.
با احترام
٣۰۲۰۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۹       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : کاروان غنچه می خیزد ز آوای بهار، شعر پارسی خوان! این سخن را یاد دار!
شور
در دستان تو
رقصید و بر جانم نشست
سفره ی خالی من را دید و،
بر خوان ام نشست.
٣۰۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣٨۹       

    از : مریم حسینی

عنوان : عالی
چه می دانستم
خورشید اینجا
پشتِ کوه ها
از روز می گذرد
وشب می کند.

من هم با آقای عباسی موافقم.زبان شعرها کاملا بجا و خوش تکنیک اجرا شده است که حکایت از شاعری دارد که فارسی را می شناسد و در استفاده از کلمات خسیس است
٣۰۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣٨۹       

    از : حمید عباسی

عنوان : زیبا و حساب شده
من اولین بار است که شعرهای خانم کاشانی را می خوانم ولی باید اقرار کنم که در این شعرها با شاعری حرفه ای طرف بوده ام و حتی یک حرف اضافه نیز در این کارها بی حساب خرج نشده است و زبان از کنشی فعال و امروزین برخوردار است برای این اجراهای زیبا به ایشان تبریک می گویم
٣۰۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست