سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هیاهوی قدرت حاکم برای فرار از شکست بهمن - روزنامه نگار معترض (جان شیفته)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ندای دمکراسی و حقوق بشر مردم ایران

عنوان : درسهای ۲۲ بهمن
جنبش سبز به چه اهدافی می‌خواهد برسد؟

اهداف جنبش سبز میتواند به تعداد افراد شرکت کننده در آن متفاوت باشد. این جنبش اما، از نظر من، در یک چیز وجه اشتراک دارد. این وجه اشتراک را می‌توان "تغییر شرایط موجود" نامید. از نظر من البته هدف جنبش سبز هیچ چیز نیست مگر حاکمیت رأی آزادانه مردم بر سرنوشتشان در چارچوب نظامی دموکراتیک و متکی‌ بر اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر و کنوانسیو نهائ الحاقی آن. صرف نظر از اینکه من در مورد اهداف جنبش سبز چه فکر می‌کنم، می‌توان اما در مورد هدفمند بودن جنبش سبز خوشبین بود و خیال کرد که این جنبش براستی خواهان محقق کردن هدف تغییر در شرایط موجود است. اگر این گمانه زنی‌ درست باشد، سوال دیگری بر آن مترتب خواهد شد که: جنبش سبز چگونه می‌خواهد در شرایط موجود تغییر بوجود آورد. تاکید در اینجا بر "چگونه" است.

جنبش سبز چگونه می‌خواهد اهدافش را عملی‌ کند؟

این سؤالی است که دست کم ظرف ماههای اخیر به وفور مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است و همانند سوال بالا میتواند پاسخ‌های متفاوتی داشته باشد. اما شاید بتوان، همانند سوال بالا، برای پاسخ‌های مترتب بر این سوال نیز وجه اشترکی پیدا کرد. در این صورت، از نظر من، این وجه اشتراک را می‌توان "مقاومت و تعرض مدنی جهت وادار کردن حاکمیت به انجام تغییرات مورد نظر" نامید. بی‌ آنکه بخواهم در این باره وارد بحث‌های کشدار شوم، فقط میتوانم بگویم که نگاهی‌ گذرا به اعتراضات مردمی در هشت ماه گذشته شاید انتخاب چنین نامی‌ را موجه سازد. مقاومت و تعرض مدنی اما، برای اینکه نتیجه بدهند، نیاز حیاتی به سازماندهی و از همه مهمتر نیرویی هماهنگ کننده دارند. در هیچ کجای دنیا اعتراضات مردمی - مدنی بدون داشتن سازمان، نظم و نیروی هماهنگ کننده‌ای که مورد اعتماد کنش گران اجتماعی باشد، به نتیجه نرسیده اند. آنچه تجربه نشان میدهد، متاسفانه، اینست که اعتراضات مردمی‌ای که فاقد سازماندهی و نیروی هماهنگ کننده هستند، یا بمرور زمان دچار یاس، سر درگمی و از هم پاشیده گی شده اند، و یا با سرکوب شدید به محاق رفته اند. جنبش سبز البته گسترده تر و استخاندارتر از آن است که به این زودیها بخواهد به محاق رود. ما اما نمیتوانیم (نباید) به این دلخوش باشیم که چون این جنبش قوی و استخاندار است پس هیچ خطری هم موجدیت آنرا تهدید نمیکند! تجربه ۲۲ بهمن به وضوح این را به ما نشان میدهد که جنبش سبز از غیبت عناصر تعیین کننده‌ای بنام "سازماندهی" و "ستاد هماهنگی‌ کنشگران مدنی" در رنج است و مورد تهدید. جنبش سبز، علیرغم محاسن فراوا نش، به گروه ارکستری میماند که در آن هر کس "ساز خودش را مینوازد". و دقیقا همین تک نوازیهای ناهماهنگ است که شنونده را خسته، مایوس و گروه ارکستر را در معرض تهدید ازمحلال و از همپاشیدگی قرار میدهد. همین "تکنوازی ناهماهنگ" و رنج آور را می‌توان در حرکت اعتراضی جنبش سبز در ۲۲ بهمن دید و از آن درسی‌ گران بها آموخت. نگاهی‌ به رهنمود‌های ارایه شده برای حرکت اعتراضی ۲۲ بهمن شاید ما را در درک بهتر مشکل "هماهنگی" کمک کند:

* اجرای طرح اسب تروا در میدان آزادی
* ملحق شدن به آقای کروبی در میدان صادقیه
* راهپیمایی بسمت زندان اوین
* رهبیمیی بسمت صدا و سیما
* شرکت با هویت مستقل (طرح آقای موسوی)
* راهپیمایی از میدان امام حسین تا میدان آزادی
* اعتصاب سراسری
* ...

رهنمودهای ارائه شده چنان ناهماهنگ عرضه شده بودند که نتیجه آنها چیزی بجز سردرگمی و تشتّت مردم، بی‌ تأثیری یا کم تأثیری، کار آیی کم و در مواردی غلبه روحیه یاس و سر خوردگی در میان کنشگران سبز بود. این البته بدان معنی نیست که جنبش‌های مردمی - مدنی در پروسه مبارزات خود هیچ گاه با دشواریها و ناملیمات روبرو نخواهند شد. جنبش‌های مدنی هیچ گاه یک سیر خطی‌ را طی نمیکنند. این جنبش‌ها و از جمله جنبش سبز، برای بقا خود، باید پویا، خلاق و راه گشا باشند و بتوانند برای دست انداز‌هایی‌ که گاهاً حرکت آنها را کند یا سد و مشکل ساز میکنند راه حل مناسب پیدا کنند. ما باید بطور جدی از سر در گم کردن همدیگر، مخصوصا در موارد بسیار مهمی‌ چون ۲۲ بهمن که همهٔ دنیا چشم به ما دوخته، حذر کنیم!

درس‌های جنبش اعتراضی ۲۲ بهمن

گفته شده است که جنبش سبز جنبشی رنگین کمانی است و متعلق به همه است. همچنین گفته شده است که این جنبش به شیوه‌ای شبکه‌ای عمل می‌کند، فاقد رهبری است و در آن هر فرد خود یک رهبر است و یک رسانه. هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند با چنین خصوصیات ممتازی مخالف باشد. به نظر نویسنده این سطور نیز ویژه گی‌های مذکور فقط میتوانند نقاط قوت جنبش سبز محسوب شوند. این نقاط قوت البته مشکلاتی را در بر دارند که نیاز به بر طرف شدن دارند. برای مثال، در سطور بالا به "تک نوازی‌های ناهماهنگ" در یک "ارکستر" اشاره شد. برای رشنتر شدن مشکل "کمبود" و "ضرورت" وجود "ارگان هماهنگ کننده" در تشکلات شبکه‌ای، بد نیست بدن انسان را مثل بزنیم. بدن انسان مجموعه‌ای از ارگانها (اندام) است، که گاه خود محور و گاه در تعامل با دیگر اندام بدن عمل می‌کند. همه این اندام‌ها با هم سازمانی (ارگا نیزیشن) را تشکیل میدهند که توسط "شبکه" پیچده‌ای از اعصاب با هم مرتبط میشوند. ارگان تفکر، هماهنگی‌ و تصمیم گیری در بدن انسان مغز است. مغز وظیفه حیاتی‌ای در "هماهنگ" کردن "شبکه‌" پیچده اندام، حرکات و رفتار آدمی‌ دارد. لازم به گفتن نیست که عدم وجود "ستاد هماهنگ کننده" در بدن انسان (مغز) میتواند چه فاجعه‌ای برای "شبکه‌" اندامهای انسان بوجود آید. اگر ما در ۲۲ بهمن سرگردان و نا‌ کارا بودیم، دقیقا به همین خاطر است که "شبکه" اجتماعی جنبش سبز فاقد "ستاد هماهنگ کننده" بود، و هنوز هم هست.
از آنجایی‌ که "شبکه" جنبش سبز از افراد و گرو‌های مستقل اما "نا‌ هماهنگ" تشکیل شده است، براحتی مورد تعرض و سرکوبی حکومت قرار می‌گیرد. و این نیز یکی‌ دیگر از اتفاقاتی بود که هم در ۲۲ بهمن افتاد و هم دار روزهای قبل از آن. دوستان ما را دستگیر کردند، به حبس فرستند و اعدام کردند. ما اما چون "هم آهنگ" نبودیم، به راحتی‌ متفرقمان کردند. و چون متفرق شدیم دیگر نمیدانستیم چگونه و کجا دوباره باید همدیگر را پیدا کنیم و چه بکنیم؟ در دنیای مجازی البته پیدا کردن همدیگر قدری سهل تر است. شرایط دنیای واقعی‌ اما با دنیای مجازی بسیار تفاوت دارد و مواجه با محظوراتی است که نیاز به "هماهنگی" دارند، و گرنه موفق و کارا نخواهند بود.
از دیگر مشکلات شبکه‌های غیر منسجم و ناهماهنگ این است که به راحتی مورد سؤ استفاده و تعرض حاکمیت و عواملش قرار میگیرند. عدم وجود "ستاد هماهنگ کننده" باعث میشود که رژیم به آسانی در شبکه‌های حقیقی‌ و مجازی جنبش نفوذ کرده و دست به ترویج اخبار و شایعات دروغ و گمراه کننده بزند. چه کسی‌ میتواند ادعا کند که رژیم تا کنون از این ضعف رنجاور جنبش سبز سؤ استفاده نکرده و به ترویج اخبار و شایعات دروغ و گمراه کننده مبادرت نورزیده است؟

جعمبندی درسهای ۲۲ بهمن

تجربه اعتراض ۲۲ بهمن حاوی درسهای آموختنی‌ای است که از نظر راقم این سطور برای بالندگی و هدفمند شدن جنبش سبز دارای اهمیتی حیاتی اند. این آموخته‌ها را می‌توان به شرح زیر عنوان گذاری کرد:

* جنبش سبز فاقد "ستاد هماهنگی" است. فقدان هماهنگی، جنبش را متشتت، نا‌ کارا و سردرگم کرده و کنشگران شبکه جنبش را در مقابل تعرضات مجازی و حقیقی‌ حکومت، بی‌ برنامه و بی‌ دفاع می‌کند.


پیشنهاد برای بهبود

۱. پیشنهاد میشود، گروهی از افراد مورد اعتماد کنشگران جنبش رنگین کمانی سبز، ستاد یا شورایی را جهت هماهنگی امور جنبش تشکیل دهند. پیشنهاد میشود، جهت رفع هرگونه سؤ تفاهم احتمالی‌ و بالا بردن ضریب اعتماد و همکاری در صفوف رنگین جنبش، تشکل پیشنهادی از هرگونه موضع گیری در زمینه مسائل سیاسی اجتناب نموده، فعالیتهای خود را صرفاً محدود به اطلاع رسانی مطمئن، ساماندهی و هماهنگی کنشگران جنبش سبز نماید.

۲. چنانچه کنشگران جنبش سبز نتوانند در فضایی دموکراتیک و اعتماد بر انگیز پیشنهاد ۱ را عملی‌ کنند، پیشنهاد میشود که سایتهای پر بیننده، در همکاری مشترک با همدیگر، لیستی از افراد دمکرات، ملتزم به اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر و مورد اعتماد همگانی را به رأی مراجعه کنندگان خود بگذارند و پس از سپری شدن زمان رأی گیری، تعدادی (بین ۵ تا ۹ نفر) از دارندگان بیشترین رأی را جهت عضویت در ستاد یا شورای هماهنگی‌ به عموم معرفی‌ نمایند.

۳. چنانچه پیشنهاد ۲ با موفقیت همراه نگردد، پیشنهاد میشود که سایتهای پر بیننده، در همکاری مشترک با همدیگر و در فضایی دموکراتیک، خود امر هماهنگی‌ جنبش سبز را، که در پیشنهاد شماره ۱ توضیح داده شده است، به عهده بگیرند.
۲۱۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست