کانون فرهنگی - سیاسی خلق ترکمن: در جبهه ارتجاع یا در برابر آن؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۱ مرداد ۱٣۹٨ -  ۱۲ اوت ۲۰۱۹


در شرایطی که رژیمی دینی در ایران در تشدید خفقان و سرکوب، جنایت و تاراج مملکت مرزهای بینهایت را در نوردیده است، بیانیه چهارده تن از کنشگران مدنی و سیاسی در نفی بنیان این رژیم از درون جهنم اسلامی، پژواکی رساو آغازی برای پایان این ظلمت از دل تاریکی بوده است.

اما، این صدا که بعنوان مطالبه و خواست جامعه، توسط چند تن با جسارتی شجاعانه در داخل و خارج طنین انداز میگردید، نه تنها با هم آوایی و حمایتی بویژه از طرف کسانیکه خود را اپوزیسیون برانداز ان می نامند، مواجه نشده بلکه با مخالفتهایی نیز روبرو گردیده است! این اقدام توسط گروه های با طیف های گوناگون با توجیهات و دلایلی متفاوت حتی متضاد با مضمون و ماهیت مبارزاتی خود انها صورت گرفته است که ما در ذیل اشاره ایی کوتاه به انها داریم:

طیف سیاسی برانداز چون سلطنت طلبان و مجاهدین خلق از شاخص ترین گروههای مخالف این بیانیه بوده اند. زیرا، انها عموما معتقدند که رهبری جنبش یعنی خود انها در خارج از کشور حی و حاضرند و ابراز وجود کسانی از داخل کشور در دایره "توطئه رژیم" میگنجد. هرچند که امضاء کنندگان این بیانیه، ادعای رهبری جنبش را نکرده اند. اما، از نظر کسانیکه رهبری جنبش را در انحصار خود دانسته و اعتقادی به تقسیم قدرت و ایجاد نظامی تکثر گرا در ایران ندارند، هر حرکتی نیز که از نظر انها صراحتی در پذیرش بی قید و شرط رهبری انها را در برنداشته باشد، بدون نیاز به هیچ مستندی خود بخود محکوم و عدم موفقیت و ناکامی چنین مبارزاتی را نیز جزو دستاوردهای موفق خود در مبارزه "براندازانه" تلقی میکنند! هرچند بعد از گذشت چندین هفته از صدور این بیانیه و بعد از تاختن هواداران آقای رضا پهلوی به ان وی حمایت ضمنی خود را از ان ابراز داشته اند. اما، بنظر میرسد که این حمایت دیر هنگام با هدفی حسابگرانه صورت گرفته است.
طیفی از گروه های موسوم به چپ نیز از مخالفین با این بیانیه بوده اند. البته این گروهها بیشتر از انکه در مسایل روز و جاری مردم مشارکتی داشته باشند، بیشتر درگیر مسایل ذهنی و ایدئولوژی خود برای حل مسایل عمده ایی برای خود چون" تضاد کار و سرمایه" و تدوین" استراتژی نبرد با امپریالیسم" میباشند! این طیف از چپ های وطنی که مبارزه را در بحثهای بی پایان در سالنهای کنفرانس و بر سر چگونگی تامین "وحدت" البته هریک حول محور خودمحدود کرده اند، هنوز نیز بدنبال هویت گم گشته خود بعد از فروریزی ایدئولوژی کمونیسم در جهان هستند. چون، عامل محرکه انها در مبارزه نه عامل درونی و منافع ملی بلکه عاملی خارجی بنام ایدئولوژی میباشد که بدون ان فاقد هدف مبارزاتی    میباشند!

مواضع بخشی دیگر از چپ ها چون اکثریتی ها و توده ایی ها که دیگر از چپ بودن تنها گذشته ایی دور و نامی از انرا یدک میکشند با مواضع اصلاح طلبان حکومتی و لابی ها و یا کولبران رژیم در خارج از کشور، بویژه با جبهه ملی و جنبش سبزیها و ملی – مذهبی ها که بسیاری از انها تنها بدنبال جمهوری اسلامی بدون ولی مطلقه هستند، تفاوت چندانی ندارد. بنابراین موضع گیری انها در قبال بیانیه چهارده نفر نیز مرز پررنگی با مواضع گروهها و جریانات برشمرده شده فوق نداشته است!

تشکلهای ملی منتسب به اقلیتهای ملی ایران نیز در حمایت از این بیانیه بدلیل همان شکاف تاریخی بین مرکز با پیرامون و بدبینی تاریخی پیرامون نسبت به جنبشهای مرکزی بویژه با عدم تاکید این بیانیه بر حقوق ملی ملتهای اتنیک در ایران، تاکنون سیاست صبر و تأمل را در رابطه با ان در پیش گرفته اند. اما، مسئله قابل تأمل در رابطه با موضع جنبشهای ملی در قبال این بیانیه، تقارن انتشاران چهار حزب و سازمان کردی بعنوان تاثیر گذارترین بخش از تشکل های ملی در سیاست ایران با وساطت یک گروه "غیر دولتی" نروژی مشغول مذاکره و معامله پنهانی با رژیم اسلامی بوده اند! این مذاکرات که از یکسال و نیم قبل یعنی در اوج جنبش دیماه نود و هفت در بیش از صد شهر ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی آغاز شده بود، معنایی بجز جدا ساختن حساب جنبش کرد از جنبش سراسری و جنبش دیگر ملتهای تحت ستم ملی نداشته است. از سویی دیگر این معامله با رژیم جهل و جنایت ایران توسط گروههایی صورت گرفته که در ظاهر معتقد به سرنگونی رژیم بوده وحتی انرا پنهان از متحدین خود در تشکلی بنام "کنگره ملیتهای ایران فدرال" به پیش برده اند که این امر میزان صداقت این احزاب کردی در قبال دیگر تشکلهای ملی – دمکراتیک در میان متحدین انرا نیز به زیر سوال برده است!

اما، جنبشهای ملی در کشورهای کثیرالمله نقش عمده ایی در سرنوشت جنبش سراسری، چون ایران دارند. رهبران این جنبش ها میتوانند از یکسو با پشت کردن به اعتراضات رو به گسترش مردم و بده بستان بی فرجام با بانیان ستم ملی بر ملت خود چون رهبران احزاب کردی و یا با عدم درک مرحله جنبش و تضاد اصلی جامعه با طرح شعارهای رادیکال و افراطی ویا با پافشاری بر خواست های نهایی واستراتژیک خود قبل از پیروزی جنبش و در نتیجه با عدم اتحاد و همگرایی با نیروهای موثر در جنبش سراسری میتوانند انرا به ضعف و تشدد در مقابل حکومت خودکامه کشانیده و به بقای رژیم نا آگاهانه یاری برسانند. از سویی دیگر، "جداسری" جنبشهای ملی از جنبش سراسری را رژیم میتواند بر بستر شوونیسم نمادینه شده حتی در میان سرسخت ترین گروه های اپوزیسیون بعنوان "جدایی طلبی" تبلیغ کرده و جنبش سراسری و قیام همگانی علیه خود را به مبارزه برای "حفظ تمامیت ارضی"علیه پیرامون منحرف نماید! بویژه دوستان نباید فراموش کنند که حکومتهای مرکزی در ایران ید طولانی در صدور بحران از مرکز به پیرامون دارند!

قانونمندی عام در مبارزه با حکومتهای خود کامه!

در ایران، ولی مطلقه بعنوان یک فرمانروای مطلق العنان غیر انتخابی جایگاه و موقعیت خود را مرهون عنایتی میداند که مطابق اراده خداوند مستقیما به وی ارزانی شده است. بنابراین، حدود قوانین حکومتی را نه قانون اساسی خود رژیم که بعنوان سخیف ترین قانون اساسی در جهان بلکه "حکم حکومتی" و اندازه قدرت پیشوا که رهبرب دینی، سیاسی را یکجا در دست دارد تعیین میکند. همه چیز در اصل از نظر حاکمان دینی متعلق به "الله" و بطریق اولی از ان نماینده خود خوانده ان ولی مطلقه بوده و از اینرو مالکیت در ایران نه یک حق بلکه امتیازی است که حکومت میتواند انرا در شکل "خصولتی" و یا تقسیم رانت نفتی ببخشد و یا تحمل بکند و یا همچون "ستاد اجرایی امام" انرا مصادره و غصب نماید. بر همین مبنا نیز این حکومت و دولت استکه مستقل از طبقات و جامعه بوده و موجودیت و مشروعیت ان نه در گرو رضایت و همکاری طبقات اجتماعی بالاتربرعکس موجودیت انها وابسته به رضایت حکومت است!

این امتیازات که وابسته به بخشش و عطای رهبر خودکامه نظام هستند میتواند اساس توان اقتصادی و اجتماعی افراد و طبقات اجتماعی را فراهم اورده و یا عدم رضایت وی نابودی انها را تحت عناوین "طاغوتی،محتکر، سلطان طلا و ارز ،قیر و ...." رقم بزند! بر همین مبنا، این حکومت و دولت گماشته ان استکه مستقل از طبقات و جامعه بوده و بعنوان استثمارگر اصلی موجودیت و مشروعیت ان نه در گرو رضایت و همکاری انها بلکه موجودیت انها وابسته به حکومت است!

در چنین نظامات مبتنی بر خودکامگی فردی، قیامهای اجتماعی طبقات و اقشار محروم نه علیه طبقات اجتماعی ممتاز که مهار دولت و حاکمیت و اقتصاد و سیاست را در دست دارند، نبوده بلکه قیام همگانی علیه حکومتی استکه غیر از میل و اراده فرمانروای خودکامه خود پایبند هیچ قانونی نبوده، وبعنوان مالک همه چیز، حتی حیات خصوصی مردم، در ورای جامعه قرار دارد!

بنابراین با توجه به ساختار اجتماعی و سیاسی ایران تحت تسلط رژیمی مبتنی بر دیسپوتیسم یا خدایگان سالاری، تضاد اصلی جامعه با نظام خودکامگی دینی استکه بعنوان مقدمترین مانع در برابر جامعه از آزادی های فردی و سیاسی و دموکراسی و حق شهروندی تا حق تعیین سرنوشت آزادانه ملتها واقوام اتنیکی قرار گرفته و نه چیزی دیگر!

بر همین مبنا، اگر در انقلاب مشروطه وانقلاب بهمن، اراده طبقات و اقشار وهمه ایدئولوژی ها و جریانات سیاسی برای سرنگونی تنها یکنفر بعنوان نماد خود کامگی عزم شده و هیچ طبقه و قشری نبوده که در کلیت خود قدمی علیه انقلاب بردارد، در سرنگونی خودکامگی دینی حاکم نیز جنبش در اصل قیام تمامی جامعه در برابر حکومت خواهد بود.

بیانیه چهارده نفر از کنشگران داخل کشور و بدنبال ان بیانیه اخیر چهارده تن از زنان آزاده با همان مضمون، بیانگر انستکه دیگر "همه" بسوی بنیان کنی حاکمیت خودکامه دینی روانند. گسترش صفوف این "همه" نیز بمعنای تنها ماندن فرد فرمانروا و ذوب شدگان متمتع از ولایت استبدادی وی خواهد بود. تسریع این روند نیز رابطه مستقیمی با درک همگانی بودن و نه طبقاتی و نه صرفا برای جابجایی قدرت با خودکامگی گذشته و نه تقسیم بندی نیروهای محرکه جنبش و شرکت کنندگان در ان بر متحدین موقتی و دایمی و نه جایگزینی تضاد اصلی جامعه با تضادهای ذهنی و غیر واقعی خود دارد! اکنون جنبش ضد خودکامگی احتیاج به جذب هر جمع و هر نیرویی که کوچکترین اختلاف و تضادی با نظام موجود دارند و نه دفع جداشدگان از رژیم با اتهاماتی چون " همکاران دیروز" ان ویا "سوپاپ اطمینان نیروهای امنیتی" دارد.

در نبرد همگانی با خودکامگی حاکم بیشتر از دو جبهه ارتجاع یا مردم و جود ندارد و کسی نمیتواند با موضع بی طرفی وسط ان دو قرار گرفته وبه بهانه تحریمها و گسترده شدن سایه جنگ وغیره عملا در جبهه ارتجاع قرار بگیرد!

بنابراین، کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن نه تنها حمایت خود از بیانیه چهارده تن از کنشگران مدنی و سیاسی و بالطبع از بیانیه چهارده نفر از زنان آزاده و مبارز اعلام میدارد بلکه از هزاران نفری که در آینده به این جنبش خواهند پیوست حمایت و همبستگی خود را از انها نیزدریغ نخواهد کرد!

کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن
۰۹.۰٨.۲۰۱۹