در برای یک دیالوگ واقعی در ونزوئلا باز شده است
نویسنده: اولریش براند


احمد هاشمی


• سیاست مقابله جویی در ونزوئلا شکست خورده است. به یکباره نه تنها مذاکره حقیقی میان دو "دولت" بلکه در جامعه نیز، اکنون غیرممکن نیست. برای اولین بار بعد از سالها روند قطبی شدن جامعه متوقفف شده است. در ابتدای ماه مه در بیانیه ای که توسط ۵۰۰ نفر از شخصیت های سیاسی و اجتماعی متعلق به نحله های متفاوت سیاسی انتشار یافت، امضا کننده گان ضمن مخالفت با راه حل خشونت آمیز، دولت و اپوزیسون را به مذاکره فراخواندند. ازآن زمان بحث های غیر رسمی در فضای عمومی جریان دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۶ مرداد ۱٣۹٨ -  ۷ اوت ۲۰۱۹




در باره نویسنده:
اولریش براند پورفسورعلوم سیاسی بین المللی، در دانشگاه وین است. او مسئول گروه تحقیقات در رابطه با آمریکای لاتین است. مهمترین کتاب های او: چپ در آمریکای لاتین، استیل زندگی امپریال، جهانی شدن: تجزیه و تحلیل، انتقاد و تغییر است

سیاست مقابله جویی در ونزوئلا شکست خورده است. به یکباره نه تنها مذاکره حقیقی میان دو "دولت" بلکه در جامعه نیز، اکنون غیرممکن نیست. برای اولین بار بعد از سالها روند قطبی شدن جامعه متوقفف شده است. اگر آلمان و اتریش می خواهند که نقش مثبتی برای یافتن راه حل صلح آمیز داشته باشند، باید از تصمیم عجولانه خود به حمایت یک جانبه از اپوزیسیون تجدید نظر کنند.
مدتی طولانی است که وضعیت سیاسی در ونزوئلا وخیم است. بعد از پیروزی اپوزیسیون در انتخابات پارلمانی اوآخر 2015 تمامی هم و غم رئیس جمهور مادورو حفظ قدرت است. او در اواسط 2017 در یک انتخابات قابل تردید نها د جدیدی به نام " مجمع تعیین قانون اساسی" را در مقابل پارلمان که در دست اپوزیسون بود، ایجاد نمود.
ناکارآمدی سیاست اقتصادی، حامی پروری همراه با فساد مالی و سقوط پی در پی قیمت نفت باعث فروپاشی اقتصاد کشوری که بزرگترین ذخیره نفتی جهان را دارد، شد.
طی پنج سال ، قدرت اقتصادی به نضف تنزل پیدا نمود. ارزکشور به شکل سرسام آوری سقوط کرد و دست یابی به دلار به یک موضوع حاد بدل شد. در بندر " ماراکایبو " دیگر ساعت هایی که برق قطع نبود ، شمارش نمی شد بلکه ساعت هایی که برق بود ، شمرده می شد. حدس زده می شود که نیمی از اقتصاد در کانال های زیر زمینی در جریان است.
جامعه در حال تجزیه است، فساد و خشونت اوج می گیرد. براساس آمار های سازمان ملل از سال 2015    تا کنون 4 میلیون نفر کشور را ترک کرده اند.

نبرد قدرت میان مادورو و گوایدو

مشکل مرکزی سیاسی انعطاف ناپذیری در هر دو طرف بود. دولت و اپوزیسیون در شرایط آرایش جنگی فرسایشی قرار گرفتند. ار ابتدای سال جدید شرایط بازهم حادتر شد. در انتخابات قابل تردید ماه مه سال 2018 مادورو باردیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد. او در ماه ژانویه 2019 دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز نمود. دو هفته بعد گوایدو رئیس مجلسی که توسط اپوزیسیون اداره می شد، شخصا خود را رئیس جمهور " مشروع " اعلام نمود. این سیاستمدار جوان توانست اپوزیسیون متفرق را حول خود متحد کند. او با خواست ایجاد دولت موقت، برگزاری انتخابات آزاد را اعلام نمود.
او حاضر به مذاکره با مادورو نبود، بلکه اعلام نمود که مادورد باید شرایط او را به پذیرد و از قدرت کناره گیری کند.
دولت آمریکا چند دقیقه بعد از اعلام ریاست جمهوری گوایدو با یک بیانیه ای که ازقبل آماده شده بود، ریاست جمهوری اورا به رسمیت شناخت. تمامی دولت های دست راستی آمریکای لاتین که در " گروه لیما" جمع شده اند، دولت موازی اورا به سرعت به رسمیت شناختند.
در شروع ماه فوریه تعدادی از کشور های اروپایی: آلمان، فرانسه، انکلیس و اتریش گوایدو را به عنوان دولت رسمی در ونزوئلا به رسمیت شناختند.
بعد از مدتی موضوع دخالت نظامی آمریکا در ونزوئلا یک موضوع سیاسی روز شد، اما در شرایط آرایش سیاسی بین المللی موجود و امکان تلفات گسترده آمریکا، این موضوع منتفی گشت. البته وقوع جنگ برای ملتی که سال ها در بحران سیاسی اقتصادی زندگی کرده بود، می توانست بسیار ناگوار باشد.
تحریم ها ی اقتصادی به تضعیف قابل توجه رژیم منجر نشد
اگرچه تحریم اقتصادی، دولت را به میزان قابل توجه ای تضعیف نکرد، اما باعث دشواری بسیاری در تامین مایحتاج عمومی مردم شد.
دولت چین به خاطر منافع اقتصادی و روسیه به دلایل ژئوپلیتکی به حمایت از مادورو برخاستند.
گفته می شود که مادورو توسط 20 درصد از اقشار پائین و کم درآمد در ونزوئلا حمایت می شود.
در ماه ژانویه گواید و تمام توان خود را برای کسب حمایت از بخشی از ارتش به کار گرفت و در 30 آپریل ارتش را به شورش علیه مادورو فراخواند. تمامی این تلاش ها به شکست منجر شد.

شروع بحث های غیر رسمی در فضای عمومی

شکست گوایدو در جلب حمایت ارتش ، باعث تغییر شرایط سیاسی شد. به دلیل شکست سیاست سقوط سریع دولت حاکم، ناباوری در صفوف اپوزیسون نیز شدت گرفت.
در ابتدای ماه مه در بیانیه ای که توسط 500 نفر از شخصیت های سیاسی و اجتماعی متعلق به نحله های متفاوت سیاسی انتشار یافت، امضا کننده گان ضمن مخالفت با راه حل خشونت آمیز، دولت و اپوزیسون را به مذاکره فراخواندند. ازآن زمان بحث های غیر رسمی در فضای عمومی جریان دارد. وجود این بحث های غیر رسمی شرایطی را فراهم نمود که اپوزیسون و طرفداران دولت برسر مسائل و راه حل ها به گفتگو در فضای عمومی به پردازند، این امر در گذشته غیر قابل تصور بود. حتی تلاش پاپ نیز نه توانست در آن دوره وضع را تغییر دهد. بعد ازاینکه استراتژی " همه یا هیچ" به شکست منجر شد، امکان دیالوگ بین نیروهای مخالف و موافق میدان باز کرد .
قدم اساسی دیگر بامیانجی گری دولت نروژ، ابتدا در اسلو و از اواسط ژوئیه در جزیره باربادوس برداشته شد.
در لحظه فعلی بحث بر سر فرموله نمودن علائق و خواسته های احزاب مختلف جریان دارد.
فاکتور دیگری که امید به نتیجه رسیدن این تلاش ها را افزون کرد ، مسئله نتایج همه پرسی ها در ونزوئلا است.
در ماه مه 43 درصد مردم موافق یک دولت ائتلافی بودند که شرایط را برای انتخابات آزاد فراهم کند، چنین توافقی در گذشته غیر ممکن بود.
طرفداری 50 درصدی مردم ونزوئلا از گوایدو به 36 در صد رسیده است و همچنان تنزل می یابد. حزب او در لحظه کنونی فقط 10 درص آرا را دارد.
30 درصد مردم معتقدند که چاونیست ها را نمی توان نادیده گرفت، دیر یا زود باید با آن ها به گفتگو نشست.
اینکه آیا دیالوگ در میان مردم بازهم مقبولیت بیشتری می یابد و به انتخابات آزاد و حل بحران منجر خواهد شد، در هفته های آینده مشخص خواهد شد، زیرا هنوز مسائل حل نشده متعددی وجود دارد.
از طرف دیگر این سئوال مطرح است که آیا بخشی از فرماندهان فاسد ارتش که به دلیل داشتن موقعیت اقتصادی، کنترل تجارت زیر زمینی و دست یابی آسان به دلار برایشان فراهم است، چگونه عکس العملی نشان خواهند داد ؟ و همچنین گروه های مافیایی که کانال های زیر زمینی تجارت موضوع ادامه حیاتشان است، چه خواهند کرد؟

حکومت ائتلافی راه برون رفت از بحران؟

تردیدی در این نیست که برگزاری انتخابات زودرس دشواری های زیادی در بر خواهد داشت. اولا : شروع مبارزه انتخاباتی در این لحظه می تواند تنور دو قطبی شدن جامعه را بار دیگر گرم نماید و به این وسیله گفتگو و جستجو برای یافتن راه حل را دشوارکند. دوما: باید انتخاباتی شفاف ، آزاد و عادلانه سازمان داده شود و از آنجائیکه در کمیسیون انتخابات، دولتی ها دست بالا را دارند باید افراد مستقلی پیدا نمود که این توازن را برهم زنند و ازسوی دیگر باید این انتخابات توسط یک گروه ناظر بین المللی ، نظارت شود. سوما: باید شرایطی فراهم شود که تمام کسانی که در خارج از مرز های ونزوئلا زندگی می کنند، در این انتخابات بتوانند شرکت کنند.

در هفته های آینده این امکان وجود دارد که راه سیاست پراگماتیستی در ونزوئلا دو باره گشوده شود. در هفته های آینده نباید، نابودی مخالفین در دستور کار باشد بلکه باید مخالفین به رسمیت شناخته شوند، تا راه برای توافق باز شود.
برای برخی از کشور های اروپایی، این مسئله مهم است که اشتباه خود در به رسمیت شناختن یک جانبه گوایدورا، تجدید نظر کنند و مانند دولت های نروژ و مکزیک و اروگوئه به پروسه آشتی ملی در ونزوئلا کمک رسانند. تنها با کمک دیالوگ رسمی بین المللی ، در میان نیرو ها ی متخاصم موجود ، یک آینده صلح امیز برای یکی از مرفه ترین کشورهای آمریکای لاتین ممکن است.