از : خسرو باقرپور
عنوان : درود
رفیق ارجمندِ نادیده؛ درود و مهر. پیشانه باید بگویم (بنویسم) زنده باشی که زنده می داری. به راستی این رفقا از شرافتمند ترین و گرامی ترین انسان های روزگار خویش بودند. علی اکبر را از سنندج می شناختم و بسیار دوستش می داشتم. سنندجِ مغرور و مقاوم در آتش و دودِ باروت. مجتبی محسنی را ندیده ام، امآ؛ سر بر شانه ی برادر و خواهر و مادر عزیزش گذاشته ام. او برادر عزیز من شده است در آرمانخواهی و شرافت و تعهد. سپاست می گزارم که چشمم را به دیدارِ این "چهار رفیق شفیق" روشن کردی.
۹۰۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹٨
|