نخستین کنگره حزب چپ، از نگاهی با فاصله! - احمد پورمندی

نظرات دیگران
  
    از : فریبرز ستاری

عنوان : نخستین کنگره حزب چپ فدائیان خلق آوردگاه مناقشه ها بود
پرسش این است که حزب چپ ایران – فدائیان خلق - حزب کادری ست و یا حزبی با اعضای بسیار می باشد. برای اعتبار بخشیدن به پرسشم از موریس دوررژه دانشمند فرانسوی علم سیاست کمک می خواهم که تمایزی میان احزاب کادری و احزابی با اعضای بسیار قائل می شود. از نظر ایشان احزاب کادری نخبگان سیاسی هستند که دغدغه پیروزی در انتخابات و تأثیر محدودی بر فضای خارج از خود را دارند، و تنها در کارزارهای انتخاباتی مشغول به کار می شوند. بطور نمونه حزب کارگزاران سازندگی نیز حزبی کادری ست که من آنرا حزب قدرتی و موج سوار می دانم که فاقد بدنه و اندام و جوارح تشکیلاتی ست. اما احزاب بزرگ تشکیلاتی ست که در صدد جذب و به کار گیری اعضای جدید می باشند که به گونه ای منبع حزب برای تأمین منابع مالی در نظر گرفته می شوند و از آنان انتظار می رود در جهت گسترش ایدئولوژی حزب همان طور که در انتخابات فعالیت می کنند، کوشا باشند. خب با این دو شابلون حزب چپ ایران شاید با اندکی اغماض مثلا حزبی کادری تلقی خواهد شد و اگر بخواهد به درجه احزاب بزرگ فراروید باید ریشه و رگ در جامعه بزند. بنابراین با توصیف سه گرایش چپ سنتی، چپ نو و سوسیال دموکرات خط مشی و برنامه واحدی وجود ندارد. ضمنا سه گرایش موجود دارای توازن وحشت هستند و هیچیک از سه گرایش چپ درون حزبی دارای اکثریت کافی برای اعمال هژمونی ندارد. در اینجا دوستان حزب چپ ایران - فدائیان خلق - واژه پلورالیسم را مصادره نامطلوب کرده اند و وجود گرایشات گوناگون در حزب نو تاسیس خود را امری پذیرفتنی دانسته و حتی هر گرایش دارای آزادی عمل در نشر و اشاعه گرایش خود می باشد. همین که هیچیک از سه گرایش در کنگره نخست حزب مزبور، اکثریت غالب را ندارند پاشنه آشیل حزب چپ ایران - فدائیان خلق – خواهدشد تا در تداوم آن و انجام ماموریت های بزرگ آن زیاد امیدوار نباشیم. چنانچه این نقیصه خود را در رای نیاوردن حذف بندهای مربوط به اصلاح طلبان و اصلاح طلبی خود را نشان داد.
اسناد مطروحه در کنگره اخیر حزب چپ ایران – فدائیان خلق - در مورد گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری سکولار و دمکرات خاطر نشان می سازد که متاسفانه در اینجا نیز درک و فهم واحدی وجود ندارد تا قادر شوند تاکتیک مشخصی را در راهبرد گذار تعین مادی بخشند. در حالی که بخشی از دوستان اکثریتی و در راس آنها بهروز پورخلیق گذار را منوط به تدارک جنبش های اجتماعی - اعتراضی داخل کشور می داند. گراشی نیز گذار را از مسیر " برگزاری انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید!" می خواهد. حال این مسیر از نقشه راه پورخلیق عینی ترست که نیست در جای دیگر قابل بحث است. گرایش مخالف پورخلیق کماکان شعار آلترناتیو معنوی یا انتخابات آزاد و... را سر می دهد و هیچگاه نخواسته ست به جمعبندی تلاش ها در زمینه شعار برگزاری انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی وارد شود. از کنگره نخست حزب چپ ایران – فدائیان خلق – هزاران حرف برمی خیزد که مجال کافی می طلبد.
۹۰۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹٨       

    از : Ahmad Purmandi

عنوان : در ضرورت نقد و نقد پذیری
آرمان شیرازی گرامی!
آنچه شما به صورت سوال مطرح کردید، در واقع حاوی انتقادات شما هستند. من تنها می توانم نظرم را در مورد پرسش اول با شما و خوانندگان در میان بگذارم. در پنج مورد دیگر، امیدوارم که دوستان حزب، به انتقادات شما بپردازند. اما مورد اول، شما مطرح کرده اید:
۱ - آیا تصمیم گیریهای "متاثر از روابط" و برخاسته از "توافقات پشت درهای بسته (و) پیش از کنگره ... لیدرهای گرایشات" از یکسو و "تدوین اسناد (بدون) کار کارشناسانه" لازم از سوی "منشیان کهنه کار" از سوی دیگر راه را بر "مباحثات فعال تر، شفاف تر، عمومی تر و کارشناسانه تر" نمی بندند؟
از نظر من توافقات لیدر ها بخشی از کار حزبی است و به خودی خود بد نیست. هنر رهبری این است که میان اینگونه توافقات و مشارکت اعضا و فراتر از اعضا ، رابطه معقول و ثمر بخشی بر قرار بشود. تا ابد نمی توان بحث کرد و بدون گفتگوی جمعی هم نمی توان بهترین تصمیمات را گرفت.
فقدان کار کارشناسانه یک بیماری ملی است که دامن همه از جمله حزب نوپای چپ را گرفته است. من هم بر این عقیده ام که میرزا بنویس های نسل ما ، به دلایل زیادی قادر و مایل به بهره جویی از نظر و توان کارشناسان نیستند و در این مورد فقط باید به فرشته غضب خداوند پناه برد. جنتی در ۹۴ سالگی بار دیگر به عنوان دبیر شورای نگهبان بر گزیده شد و آنگونه که شنیده ام آقای خاوری هنوز سمت ریاست حزب توده ایران را در اختیار دارند و خداوند عاقبت ما را به خیر کند.
آقای اکبری عزیز!
به نظر می رسد از اینکه یک نفر مهمان بیش از حقوقش حرف زده، دلخور هستید. شرکت های اروپا پول می دهند که یکی بیاید و عیب های کارشان را یادآوری کند. یک بار ، چلوکبابی تازه تاشیش ایرانی بعد از صرف إذا، نطرم را جویا شد و من هم با سادگی و خیرخواهی، مقادیری در باب نواقص کارش سخنرانی کردم. با هر جمله رنگ و روی طرف دگرگون می شد و در نهایت هم با عصبانیت ، به حرف های آزار دهنده مشتری غرغرو پایان داد! طرف دوست داشت تعریف بشنود! و حالا حکایت ماست و اکبری عزیز!
دوستان که مدام قربون صدقه خودشان می روند، باید کمی هم تحمل داشته باشند تا پوست شان کلفت بشود. و اما در خصوص چپ دموکرات، واقعیت این است من این ترم را به عنوان اسم خاص یکی از گرایش های درون حزب نشنیده بودم و تصور می کردم که دوستان آنرا به عنوان صفت حزب بکار می برند و در نامگذاری گرایش سوم هم کمی گیح شدم. گاهی چپ نو و گاهی هم چپ رادیکال را به کار بردم. حالا اگر به بقیه بر نمی خورد، من مشکلی ندارم که گرایش سوم " چپ دموکرات" نامیده بشود. اما در مورد این ادعا که گرایش مذکور اکثریت حزب را تشکیل می رهد، به هرحال مطالعه اسناد و آرا این را نشان نمی دهد. امیدوارم که گرایشات نظری شفاف تربشوند.
شما مقادیر زیادی از ترم ها و توصیفات منفی را از یادداشت من استخراج و در کنار هم ردیف کردید تا نتیجه بگیرد که نویسنده مثلا مغرض یا چیزی شبیه به آن است. یک چیزهایی مثل " تصمیمات به شیوه ناسالم و با اهرم های مصنوعی" را هم به من نسبت داده اید که از آن من نیست! آن ترم های دیگر هم هر کدام در جمله یا پاراگرافی به کار برده شدند و باید در همان جایگاه مورد داوری قراربگیرند. مثلا اینکه من نوشتم بوروکراسی در خدمت دستگاه رهبری بوده است، برایش دلیل هم آورده ام. وقتی با یک قراری که خارج از رهبری آمده مثل یک حرامزاده برخورد می شود و یا وقتی همه پروسه ها به گونه ای هدایت می شوند که سند آلترناتیوی ادایه نشود و یا همه اعضای هیت رییسه- که منطقا نباید کاندید رهبری بعدی باشند- داوطلب و بر گزیده می شوند، اینها دلایل عملکرد بوروکراسی در خدمت رهبری وقت است. در بقیه موارد هم ، اگر مایل بودید، می توان مورد به مورد، بحث کرد.
۹۰۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹٨       

    از : تقی اکبری

عنوان : تصویر درست از کنگره
آقایی که به عنوان مهمان با حق مشارکت در بحثها و شاید حق رای در کنگره حضور داشتند، در حق میزبان کم لطفی می کنند و با تحلیل جنایی از گرایشات درون حزب و زد و بند بین این جناح ها در برگزاری کنگره تصویری کاملا منفی ، مخدوش و بدبینانه از حزب چپ ارایه می دهند واینکه همه تصمیمات با شیوه ناسالم ، با اهرم های مصنوعی ، "با توافق های قبلی و پشت درهای بسته" ، "برنامه ریزی شده" ، "با سازش نا نوشته" ، با "بوروکراسی در خدمت دستگاه رهبری" با "نثر منشیانه و وسط گیر و گرد کن" ، " با انشای تکراری با بوی کهنگی" ، "با نگرش پیر سالار" ، "بدون کار کارشناسانه" اتخاذ شده اند. البته علیرغم همه اینها تعارف می فرمایند که بر روند تدارک و برگزاری کنگره در مجموع سطح بسیار خوبی از دمکراتیسم حکمفرما بود. شماتت اینکه جوانان و زنان با این فیلم جنائی مشتاقانه به این حزب هجوم نمی آورند بماند. ایشان تفکران موجود در حزب چپ را "سنتی ، چپ نو و سوسیال دمکرات" می نامند. بعد چپ رادیکال را اضافه می کنند که معلوم نیست به کجا تعلق دارد. به این ترتیب غیر از سوسیال دمکراسی ، که تفکر ایشان است ، از نامیدن دیگران با اسمی درستشان امتناع می کنند.
اما اگر کسی آشنایی حداقل از حزب چپ داشته باشد و جریان کنگره را ، که خوشبختانه در دنیای مجازی زنده پخش شد ، دنبال کرده باشد حتما به تصویر کاملا متفاوتی از کل جریان دست می یابد. بار ها از طرف مسولان حزب إعلام شده است که در حزب چپ دیدگاهها و تفکرات متفاوتی از سوسیال دمکراسی تا مارکسیست - لنینیستی وجود دارند که حول منشور و برنامه حزب وحدت یاقته اند. بر کسی پنهان نیست که در حزب چپ گرایش چپ دمکرات که خواهان دستیابی به سوسیالیسم دمکراتیک است ، بیشتری آراء را دارد. این گرایش در تمایز با سوسیال دمکراسی و چپ م - ل است و در عین استقلال خودش ، نقاط مشترکی با آنها دارد.سوسیالیسم دمکراتیک با استفاده از تجربه شکست های کمونیسم و سوسیال دمکراسی قبل از هر چیز مدافع پیگیر عدالت اجتماعی است و در تقابل کار و سرمایه خود را مدافع کار و در تقابل با سرمایه می داند. این نقطه مشترکش با چپ م-ل یا چپ رادیکال است. ولی از تجربیات قرن بیستمی بهره مند است و به توسعه پایدار و محیط زیست اهمیت اساسی می دهد و این همه را بدون دمکراسی پیگیر غیر ممکن می داند. دمکراسی را اسم رمزی برای بورژوازی نمی داند. این تفکر با جلب آراء اکثریت اعضای حزب خود را در شورای مرکزی و دیگر ارگان ها و کمیسیون ها و در منشور و راستاهای برنامه و غیره انعکاس می دهد و احتیاجی به باند بازی برای تصویب نظریاتش ندارد.این گرایش به هیچ وجه ملغمه ای از نظرات مختلف نیست و بر أساس تجربیات طولانی چپ بنا شده است . پیگیر در دفاع از عدالت اجتماعی و سیال و منعطف برای رسیدن به اهداف انسانی ، مستقل و در عین حال دارای اشتراکات با گرایش های دیگر. تا وقتی که این گرایش اکثریت را در حزب چپ دارد، تضمین کننده وحدت و همکاری جناح های مختلف موجود درحزب می باشد.دید گاهها و ارزش هایش با چپ رادیکال همخوانی های زیادی دارد برنامه کوتاه مدتش برای توسعه از برنامه های سوسیال دمکراسی چپ استفاده می کند. واضح است که در حزبی با اکثریت سوسیال دمکرات ها ، چپ رادیکال انشعاب می کند و بالعکس. که این هر دو هیچ کمکی به جنبش چپ و پیشرفت کشورمان نمی کند.
باید تشکیل حزب و برگزاری کنگره و تصویب إسناد اصلی آن را به فال نیک گرفت به کوشندگان آن خسته نباشید گفت.باید به دمکراسی حزبی ملزم بود و به آرای اکثریت احترام گذاشت و چهره حزب را تخریب نکرد. در عین اینکه در حزب مدرن چپ امکانات برای اظهار نظر و وجود همه دیدگاه ها مو جود است. بگذاریم تمام اینها انگیزه ای باشد برای عدالت پژوهان جوان و زن و مرد که برای تامین توسعه و دمکراسی و دفاع از محیط زیست در پیرامون حزب چپ گرد هم آیند. امیدوارم نویسنده مقاله از مهمان بودن به میز بانی برسند در پیشبرد پروژه عدالت خواهی ، توسعه و دمکراسی با حز ب چپ همراه باشند.
۹۰۶۴۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣۹٨       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : آنچه با آب دهان می چسبد, چیزی نیست جز نومیدی...
از نوشتار هم میهن گرامی, آقای احمد پورمندی, چند داوری و پرسش در ذهن خواننده پدید می آیند. برای نمونه:
۱ - آیا تصمیم گیریهای "متاثر از روابط" و برخاسته از "توافقات پشت درهای بسته (و) پیش از کنگره ... لیدرهای گرایشات" از یکسو و "تدوین اسناد (بدون) کار کارشناسانه" لازم از سوی "منشیان کهنه کار" از سوی دیگر راه را بر "مباحثات فعال تر، شفاف تر، عمومی تر و کارشناسانه تر" نمی بندند؟
۲ - نمیدانم کسانی که مردم را پایه ی انقلاب (یعنی واژه ای که برای چپ های عاقل و شکم سیر هراس انگیز است) و تغییر آفرینی میدانند چه همراهی با خانم ملیحه محمدی و همفکرانش (که جنبش دلاورانه ی دیماه ۹۶ را حرکت "اغتشاشگران" میخوانند) میتوانند داشته باشند؟
۳ - پیداست آنان که "بازنشسته" شدند و از در جلو بیرون رفتند, دوباره از در پشتی به درون آمده اند تا "حقوق دیگری" بگیرند! راستی چرا در خانه بروی اندیشه های ویرانگری که جانیان و فریبکاران حکومت اسلامی را "دمکرات های انقلابی" جا میزدند, و هنوز به همانسان چرخانند, بازست؟
۴ - اگر که حزب چپ با "وحدت سازمان اکثریت, نیمی از اتحاد فداییان و گروهی از چپ های مستقل" پدید آمد, دیگر برآمد مستقل "سازمان اکثریت" جدا از حزب چپ به چه معنی ست؟
۵ - آیا حضور رهبران دائم العمر راه ورود نیروهای جوان به حزب, که ممکنست گونه ی دیگری بیندیشند و ببینند, را نمی بندد؟
۶ - زمانی تصور براین بود که با پدیداری یک نیروی چپ بزرگ (از چند گروه و سازمان کوچکتر) زمینه مناسبی برای فعالیت پراکنده شدگان فراهم می آید. اکنون پرسیدنی ست که راستی چه زیبایی چشمگیری در حزب چپ هست که بتواند چپ های پراکنده پرشماری که آرزوی بهروزی مردمان میهنمان را دارند بسوی خود بکشاند؟
۹۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣۹٨