تراکم فروشی و تمرین دمکراسی!


الف. بهاران


• بحث آزاد و تحمل نظرات مخالف، انتخابات آزاد، مشارکت در تصمیم گیری و اداره جامعه، قانون پذیری، رعایت حقوق دیگران و کاهش خشونت، ازعوامل لازم برای به وجود آمدن دمکراسی هستند و درمجموع می توان گفت روند موجود در آپارتمان نشینی، آموزش و تمرینی در این راه است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۲ تير ۱٣۹٨ -  ٣ ژوئيه ۲۰۱۹



         ساخت بلند مرتبه های مسکونی که دراوائل دهه ۱٣۵۰ درتهران حالت جدی پیدا کرده بود ، با شروع انقلاب، به حالت تعطیل درآمد. دراواخر دهه ۱٣۶۰ شهرداری ها کار تراکم فروشی را شروع کردند. یعنی دادن مجوز افزایش سطح زیربنا وطبقات ساختمان درمقابل پرداخت پول به شهرداری با قیمت تعیین شده برای هرمترمربع. بلند مرتبه سازی دردهه ۱٣۵۰ به صورت مجتمع های مسکونی خارج ازمحله های شهری بود. ولی در دهه ۱٣۶۰ هر خانه و ساختمان کوچک وبزرگ در هر نقطه شهر مجاز به افزایش طبقات شدند. نتیجه اینکه علاوه بر رویش برج های بیشمار، خانه های یکی دوطبقه اکثرا تک واحدی هم تبدیل به حداقل پنج طبقه چند واحدی شدند، بدون تفکیک منطقه ای ساختمان های بلند و کوتاه و بدون رعایت استانداردهای بلندمرتبه سازی از جمله، رعایت فاصله مناسب و اختصاص فضاهای عمومی. این روند از بزرگترین شهرها مثل اصفهان و تهران شروع شد، بعد به دیگرمراکز استان ها رفت، سپس به همه شهرها. به دنبال آن به بخش ها گسترش پیدا کرد و امروزه حتی در حال سرایت به روستاهاست. آپارتمان نشینی سرعت گرفت و بر میزان تراکم جمعیتی شهرها روز به روز افزوده شد. در حال حاضر، بیشتر ساکنان شهرهای بزرگ در حال تبدیل شدن به آپارتمان نشین هستند.
          تسخیر شهرها به وسیله برج ها با وضعیت ذکرشده، نتایج منفی زیادی به بارآورده است که معمولا با عنوان فاجعه ازآن یاد می شود. به چند مورد دراین زمینه می شود اشاره کرد: آلودگی هوا، تخریب محیط زیست، آلودگی صوتی، مشکل ترافیک طاقت فرسا، کمرنگ شدن روابط همسایگی و محله ای ودر نتیجه، سست شدن عامل بازدارنده سنتی از خلاف، به وجود آمدن معماری بی هویت شهری که نه نام ایرانی می توان برآن گذاشت، نه اسلامی، نه اروپایی و نه آسیایی. با همه اینها تراکم فروشی، نتایج مثبتی نیز خارج از اراده حکومت درپی داشته است که به آن اشاره می شود:
          درمرحله پیش از آپارتمان نشینی، "خانه" حالت واحد مستقل در جامعه شهری را داشت. تصمیم گیری ها وتقسیم وظایف و تعیین روابط درداخل هرخانه، به صورت برابرحقوق وآزادانه نبود، بلکه اکثرا از شکل سنتی پدرسالارانه پیروی می کرد. طرزفکر "چهاردیواری، اختیاری"، سربلندی فردگرایانه ای به هرخانواده می داد که چندان سازگاری با زندگی جمعی و حرکت های اجتماعی نداشت

         در زندگی آپارتمان نشینی، "برج یا مجتمع مسکونی" نقش واحد مستقل در جامعه شهری را به عهده می گیرد و آپارتمان ها، حالت واحدهای فرعی را دارند. زندگی در برج ها و مجتمع های مسکونی به سبک مدیریت سنتی خانواده واینکه یک یا دو نفربرای بقیه تصمیم بگیرند، به هیچ وجه امکان پذیر نیست. دراینجاست که آپارتمان نشینی نتایجی به بارمی آورد که بانیان و ادامه دهندگان تراکم فروشی به هیچ وجه پیش بینی آن را نمی کردند.   
         درآپارتمان نشینی، ساکنان ازیک سو وظایفی دارند که تماما در چهارچوب زندگی جمعی، رعایت حقوق دیگران و قانون پذیری است و اجازه تکروی و فردگرایی را نمی دهد. باید به مقررات ساختمان که شامل بایدها ونبایدهای متعدد ومختلف است، پایبند باشند. از جمله اینکه سرو صدای بلندتراز حد متعارف نکنند، از فضاهای عمومی استفاده خصوصی نکنند، آن را آلوده نکنند، تغییر شکل ندهند، آسیب نرسانند، زباله هایشان را به صورت تعیین شده و در زمان مشخص در جای مشخصی بگذارند و ....
       ساکنان برج ها و مجتمع های مسکونی از سوی دیگر اختیاراتی دارند، تقریبا منطبق با اصول شناخته شده دمکراسی. یعنی در جلسه های عمومی جامعه کوچک خود، به طور آزادانه درباره مسائل مختلف مجتمع بحث می کنند، پیشنهاد می دهند و در رای گیری های آزادانه، تصمیم می گیرند و برای اظهارنظرهای خود، بعدا بازخواست نمی شوند. برای انتخاب هیئت مدیره، آزادانه نامزد می شوند وهیچ شخص یا مرجعی حق رد صلاحیت کسی را ندارد. نامزدها، و در مجتمع های بزرگ فهرست های انتخاباتی، آزادانه به رقابت می پردازند. ساکنان همیشه حق سوال، انتقاد و اعتراض دارند. اگرهم از کار نمایندگان منتخب راضی نباشند، می توانند آنها را عوض کنند. در نهایت چون اعضای جامعه آپارتمان نشین، هیئت مدیره را منتخب واقعی خودشان می دانند، معمولا ازتصمیمات آن به عنوان مقررات، پیروی می کنند.
       هچ یک ازساکنان امتیاز خاصی نسبت به دیگران ندارد، نه در تصمیم گیری ها و نه در رعایت مقررات و نه استفاده از امکانات مجتمع. چنین وضعیتی تقریبا درهمه مجتمع ها رایج است. البته در مجتمع های وابسته به نهادهای خاص ممکن است اوضاع متفاوت باشد. درمجموع می توان گفت آن چیزی که درمورد کل جامعه با عنوان مردم سالاری یا حکومت مردم برمردم تعریف می شود، در مقیاس کوچکتر به صورت خود مدیریتی و خودگردانی تقریبا در همه برج ها و مجتمع های مسکونی رایج است.
       پس از مدتی زندگی با این شرایط اگر آپارتمان نشینان، در بیرون از جامعه های کوچک خود یعنی در سطح شهری یا کشوری وضعیت را به گونه دیگری ببینند، خیلی زود متوجه تناقض و ناهمخوانی می شوند. مثلا تبعیض هایی ازاین دست: فقط عده ای خاص حق انتخاب شدن برای نهادهای قانونگزاری واجرایی را داشته باشند، تنها اقلیت کوچکی از حق در اختیارگرفتن مقام های اجرایی درسطوح مختلف برخوردار باشند، قانون را آن طورکه خودشان دوست دارند وضع کنند ، خودشان آن رازیرپا بگذارند ولی از دیگرمردمان توقع اطاعت از قانون را داشته باشند، مردم حق انتقاد و اعتراض نداشته باشند.
       از دیگرنتایج زندگی آپارتمان نشینی، کاهش تدریجی پرخاشگری و خشونت کلامی در مجتمع های مسکونی است. وقتی تصمیمات مربوط به مجتمع را خودشان یا نمایندگان منتخبشان می گیرند، مقرراتی که وضع می شود از جمله مقرراتی که روابط بین ساکنان را تعیین می کند، برآیند خواست خودشان است. از این رو، درصد پایبندی عملی به مقررات بالاست و هنگام بروز اختلاف بین ساکنان در این زمینه، نیاز و دلیلی برای خشونت نیست. البته میزان بروزاختلاف و خشونت، با سابقه آپارتمان نشینی رابطه معکوس دارد. نمی توان توقع داشت به محض آپارتمان نشین شدن، فرهنگ آپارتمان نشینی هم در مورد تک تک ساکنان پذیرفته شده و جا بیفتد. مسلما تغییرات فرهنگی، زمان بر است. از سوی دیگر، تنش ها وعصبیت های در سطح جامعه هم بر روابط آپارتمان نشینی تاثیرگذارهستند. درشهرهای بزرگ، خلاف و خشونت بیشتر مربوط به مناطق حاشیه ای است.
          بحث آزاد و تحمل نظرات مخالف، انتخابات آزاد، مشارکت در تصمیم گیری و اداره جامعه، قانون پذیری، رعایت حقوق دیگران و کاهش خشونت، ازعوامل لازم برای به وجود آمدن دمکراسی هستند و درمجموع می توان گفت روند موجود در آپارتمان نشینی، آموزش و تمرینی در این راه است.